ایلنا: کاوشهای باستانشناسی از جمله مواردی هستند که این روزها بیش از گذشته توجه عموم جامعه را به خود جلب کردهاند. یافتههای این کاوشها اطلاعاتی در اختیار ما میگذارد که میتواند ناگفتههای بخشی از تاریخ سرزمینمان را برایمان روشن سازد. یکی از محوطههایی که کاوش در آن خبر ساز شده است محلۀ کوروش شهرستان اهواز است. از این رو با لقمان احمدزاده (سرپرست هیأت باستانشناسی کاوش گورخمرههای مکشوفه از محلۀ کوروش شهرستان اهواز) به گفتگو نشستیم.
در اوایل تیرماه ۱۴۰۱ خورشیدی در پی فعالیت ماشینآلات خاکبرداری شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب در محدودۀ شمالشرقی شهر اهواز (فاز ۴ محلۀ کوروش) در حدود ۱۵۰ متری ساحل سمت چپ رودخانۀ کارون، بخشهایی از چند خمرۀ تدفینی (گورخمره) آشکار شد. وضعیت این گورخمرهها بعد از انجام کاوش چگونه است؟ تا چهانداز آسیب دیدهاند؟ چه دادههایی برای ما داشتند؟
برخی از گورخمرهها در حین فعالیت ماشینآلات خاکبرداری شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب آسیبهای جدی دیدهاند بهگونهای که ما تنها بقایای تکههای خمرههای سفالی قیراندود و استخوانهای پراکندۀ انسانی را در جریان سرند خاک دپو شده در محدودۀ کارگاه کاوش یافتهایم. همکاران مرمتگر ما در تلاش هستند این تکهها را وصالی کنند. همچنین مجموعه استخوانهای انسانی گردآوری شده توسط انسانشناس هیأت مورد بررسی و مطالعۀ اولیه قرار گرفتهاند و نتایج جالب توجهی از آنها همچون تخمین سن، تعیین جنسیت و تشخیص نوع بیماریها به دست آمده است.
خوشبختانه در این کاوش خمرههایی که طی فعالیت ماشینآلات خاکبرداری آسیب کمتری دیده بودند نیز آشکار شدند. پس از پایان کاوش، با هماهنگیهای صورت گرفته تعداد ۴ گورخمره با هدف حفاظت ﻣﺆثر و آمادهسازی برای نمایش در موزۀ منطقهای اهواز و دیگر موزههای استان خوزستان انتخاب شدند. این گورخمرهها با تلاش گروه مرمت پروژه بلوکبرداری و به آزمایشگاههای حفاظت و مرمت ادرۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان خوزستان و پایگاه میراث جهانی شوش منتقل شدند.
قدمت محوطه دادههای مطالعاتی شما نشان از چه نوع محوطه باستانی در این منطقه دارد (گورستان، مسکونی. . توضیح دهید)؟ گستره این محوطه چقدر است؟
پی بردن به وسعت واقعی این محوطه به دلیل اینکه بخشهایی از این محوطه در اشغال تأسیسات صنعت نفت قرار گرفته دشوار است. از سوی دیگر پاسخ به پرسش شما نیازمند اجرای چند فصل کاوش باستانشناختی در بخشهای مختلف این محوطه است. در حال حاضر، بر اساس کاوش محدود نجاتبخشی ما و بررسی آرکئوژوفیزیک میتوان گفت ما با یک گورستان روبرو هستیم که گورخفتههای آن درون خمرههایی قرار داده شدهاند که سطح داخلی آنها آغشته به قیر است.
بعد از کشف گورخمرههای جدیدتر، مطالعات باستانشناسی چه دادههایی دراختیار ما گذاشت؟ اطلاعاتی اعم از آیین، مذهب، نگرش، نوع تدفین، اشیاء تدفینی همراه با متوفاها و…
گورخمرههای یافته شده به صورت افقی، در راستای شمال غربی-جنوب شرقی، درون چالههای ساده قرار داده شده بودند. وضعیت استخوانهای درون خمرهها، نظمی طبیعی و بدون درهمریختگی را نشان میدهند. گورخفتهها به حالت خوابیده به پشت یا طاقباز قرار داده شدهاند؛ سر آنها نزدیک به تهِ خمره و کف پاها نزدیک دهانۀ آن قرار دارد.
در میان گورخفتههای یافته شده یک کودک مشاهده شد. در این نمونه، دهانۀ خمره را با یک تکه سفال شکستهشده بستهاند. بر روی ساعد دست این گورخفته، در نزدیکی مچ بقایای یک شیء فلزی آشکار شد. بهنظر میآید این شیء به شدت فرسوده، بقایای یک دستبند یا النگوی آهنی بوده باشد. نقش تار و پود بافت پارچه بر روی لایۀ قیر درون بخش انتهای خمره به خوبی قابل مشاهده است. ممکن است این نقش متعلق به بقایای کفن یا بستری برای قرار دادن در زیر سر گورخفته بوده باشد.
بررسی ما نشان داد خمرههای بهکار رفته برای تدفین از گونۀ خمرههای اژدری هستند. سطح درونی خمرههای اژدریشکل این گورستان برای آببندی با پوششی از قیراندود شدهاند. بررسیهای اولیه نشان میدهد این خمرههای تدفینی به دوران تاریخی متأخر قابل تاریخگذاری هستند. اما برای تاریخگذاری مطلق باید منتظر نتایج آزمایشهای سنسنجی بقایای استخوانی بود. افزون بر این نمونههایی از قیرهای به کار رفته دراندود سطح درونی خمرهها به منظور منشاءیابی و مقایسه با موارد مشابه در سایر محوطههای همزمان، مورد تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی قرار خواهند گرفت.
از دیدگاه باستانشناسی، خمرههای اژدریشکل پراکنش جغرافیایی بسیار وسیعی دارند. خمرههای اژدری بزرگ به وفور در دورههای باستانی متأخر و سدههای نخستین اسلامی (حدود قرن سوم تا نهم پساز میلاد) در جنوب عراق، جنوب غربی و جنوب ایران (بهویژه حوزۀ خلیج فارس) تولید میشدهاند. آنها همچنین در محوطههای ساحلی در سراسر خلیج فارس یافت میشوند. نمونههای متعددی از سواحل شرق و جنوب عربستان، شرق آفریقا و بسیاری از مکانها در امتداد سواحل غربی هند و سریلانکا نیز شناخته شده است.
به نظر میرسد که این خمرهها عمدتاً برای حملونقل آبی (رودخانهای و دریایی) کالاهای مایع مورد استفاده قرار گرفتهاند. در محوطههای گورستانی نیز شاهد کاربرد گستردۀ این گونه خمرهها برای تدفین هستیم. ما هنوز اطلاعات کمی در مورد خمرههای اژدری شکل از نظر توسعۀ زمانی، منشأ و عملکرد آنها داریم.
آیا کاوش در این محوطه در فصول دیگر ادامه خواهد یافت؟ احتمال بدست آمدن گورخمرههای بیشتر وجود دارد؟ بررسی آرکئوژئوفیزیکی نشان از چه نوع یافتههایی دارد؟
این موضوع بستگی به خواست ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خوزستان و پژوهشکدۀ باستانشناسی کشور دارد؛ اما امیدواریم که پژوهش در این محوطه توسط ما و یا دیگر همکارانمان پیگیری شود.
همکار خوب ما کوروش محمدخانی، پیش از آغاز کاوش میدانی، به بررسی آرکئوژئوفیزیک در محوطه با استفاده از روش مغناطیسسنجی پرداختند. هدف اصلی از این بررسی یافتن شواهدی از دیگر گورهای احتمالی و بقایای معماری بود. نتایج این بررسی آنومالیهای را به ما نشان داد که احتمال میدهیم فیچرهای باستانشناختی و به احتمال گورخمرههایی باشند که کاوش در آینده ماهیت قطعی آنها را مشخص میکند. از آنجایی که بیشتر محدوده طی فعالیتهای مرتبط با صنعت نفت دستخوش تغییرات شدیدی شده ما نتوانستیم در تمامی بخشهایی این محدوده بررسی آرکئوژئوفیزیکی را انجام دهیم.
آیا آزمایشهای تاریخگذاری مطلق به نتیجه رسیده است؟
ما نمونههایی برای تاریخگذاری مطلق برداشت نمودهایم که امیدواریم بسترهای لازم جهت ارسال آنها برای ارسال به آزمایشگاهی معتبر مهیا شود. همچنین در نظر داریم نمونههای از تکه سفالهای آغشته به قیرهای یافته شده از این گورستان را به آزمایشگاهی برای تجزیه و تحلیل ژئوشیمیایی به منظور شناسایی منابع قیر ارسال نماییم که امیدواریم به زودی مجوزهای لازم برای ارسال آنها صادر شود. این نمونهها با دادههای ژئوشیمیایی قیرهای تجزیهشده از خمرههای اژدری شکل یافتهشده از محوطههای مختلف در حاشیۀ خلیج فارس و غرب اقیانوس هند مانند شغاب، سینیز، ماهرویان، سیراف، بندر ریگ و دیگر محوطههای شناخته شده مقایسه خواهند شد.
حفاظت از این محوطه چگونه خواهد بود؟
ثبت در فهرست آثار ملی و تعیین عرصه و حریم این محوطه و ابلاغ آن به نهادهای دولتی استان خوزستان مهمترین اقدام برای حفاظت از آن خواهد بود. از سوی دیگر کاوش مستمر و درازمدت در این محوطه میتواند به حفاظت آن کمک چشمگیری کند.
به عقیده ما این محوطه ظرفیت تبدیل شدن به یک سایت موزه سرپوشیده را دارد. بدون شک حفاظت و نگهداری آثار یافته شده در این محوطۀ نه تنها از نظر مطالعه سیر تحول تاریخی در بازۀ زمانی دوران متأخر باستان در جنوبغربی ایران دارای اهمیت است، بلکه آن را به یکی از قطبهای گردشگری این منطقه با تمام مزایای فرهنگی و اقتصادی برای شهر اهواز تبدیل خواهد کرد.
آیا بیل مکانیکیهای شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب به گورخمرههای دیگری آسیب رساندهاند؟ آیا محوطههای دیگری در این منطقه شناسایی شدهاند؟
در بررسی اولیه محدودۀ کندوکاوهای صورت گرفته بهوسیلۀ بیل مکانیکی برای ایجاد یک کالورت بتنی (پایه پل) بقایای ۳ گورخمرۀ مشاهده گردید که به شدت آسیب دیده بودند. با توجه به آشکار شدن شمار قابلتوجهی از تکههای خمرههای سفالی قیراندود و استخوانهای پراکندۀ انسانی در جریان سرند خاک دپو شده در این محدود، به احتمال گورخمرههای دیگری وجود داشتهاند که در جریان خاکبرداری، توسط بیل مکانیکی کاملاً از میان رفتهاند. همچنان که موارد باقیمانده نیز بهشدت آسیب دیدهاند. این گورخمرهها در عمق نزدیکی نسبت به سطح کنونی زمین قرار گرفته بودند.
نظرات