آتش سوزیها در ممسنی و رستم، بحران و شک برانگیز است
بیش از 70 درصد آتشسوزیها عمدی و برنامهریزیشده توسط انسان است، که تکرر حوادث و بیانیه انجمن میراث زاگرس نیز این موضوع را تایید میکند. دستگاههای امنیتی، قضایی و انتظامی در این موارد بیتوجه بودهاند و ستاد مدیریت بحران، به ویژه فرمانداران ممسنی و رستم، باید با درک وظایف خود، قبل از اوجگیری خسارات، این فضا را مدیریت کنند.
مهدی محمودی ، فعال اجتماعی:
بحران آتش سوزی جنگلها و مراتع در ممسنی و رستم، ابعاد پیچیده و بعضا شک برانگیزی دارد. از ابتدای اردیبهشت ۱۴۰۳ تا کنون، بالغ بر ۱۳۰ مورد آتش سوزی در ممسنی و رستم رخ داده است که درنتیجه بخش عمده ای از منابع طبیعی این دو شهرستان که کوهپایه های زاگرس اند، کاملا نابود شده است.
مطابق با برآاوردها و مطالعات انجام گرفته، حدود ۵ درصد آتش سوزیها طبیعی است. یعنی بدون دخالت عامل انسانی است و حتی تا حدی نیز طبیعت برای تقویت و ماندگاری به این میزان آتش سوزی نیاز دارد.
کمتر از ۱۸ الی ۲۰ درصد آتش سوزیها با دخالت سهوی عوامل انسانی رخ میدهند. در این موارد عامل انسانی از روی بی توجهی، ناآگاهی، خطای ناخواسته و بدون برنامه قبلی در رخ دادن یک فاجعه آتش سوزی دخیل است. برای کاهش این موارد ناخواسته، عامل رشد آگاهی عمومی است که میتواند نتیجه بخش باشد. نهادهای آموزشی و فرهنگی رسمی اگر کارامد میبودند، بی شک نقش آفرینی میکردند. اما حال که کارامدی مورد انتظار را ندارند، رسانه ها و نهادهای مردمی و خانواده ها و اگاهان این بار را بر دوش دارند. همین نهادها نیز برای ایفای نقش موثر و مفید بازهم به حمایتهای قانونی، حقوقی، بیمه ای، پشتیبانی و ... دولتی ها نیاز دارند که متاسفانه نیست.
علت بیش از ۷۰ الی ۷۵ درصد آتش سوزیها نیز عامل انسانی، همراه با تعمد و با برنامه ریزی قبلی است. تکرر حوادث گواه روشنی بر این مدعاست و حتی در بیانیه پایان فعالیتهای انجمن میراث زاگرس نیز صراحتا به آن اشاره شده است که دستگاههای امنیتی، قضایی و انتظامی متاسفانه بی توجهی های زیادی در این موارد دارند. اینجا تنها دستگاههای دولتی میتوانند و باید ورود کنند. هیچکدام از این دستگاهها حق ندارند نسبت به مسئولیتهای قانونی خود بی توجه باشند. ستاد مدیریت بحران و در راس آن، فرمانداران شهرستانهای ممسنی و رستم باید وظایف خود را بشناسند. باید از ماهها قبل پیشنی های لازم انجام میگرفت. اکنون نیز وظیفه دارند با ارتباط با استان و مرکز این فضا را تا خسارتها به حداکثر نرسیده اند، مدیریت کنند.
برای جلوگیری از تداوم آتشسوزیهای عمدی و سهوی در جنگلهای بلوط زاگرس، میتوان مجموعهای از راهکارهای پیشگیرانه، مدیریتی و آموزشی را در سه سطح کلان، میانی و محلی در نظر گرفت. در ادامه، این راهکارها را بهصورت دستهبندیشده ارائه میکنم:
۱. راهکارهای پیشگیرانه
الف. تقویت ساختارهای حفاظتی و پایش:
_ ایجاد و تقویت ایستگاههای دیدهبانی دائمی با استفاده از فناوریهای نوین مانند پهپاد، دوربینهای حرارتی و ماهوارهها.
_ تجهیز و آموزش یگانهای حفاظتی منابع طبیعی برای واکنش سریع.
ب. اصلاح کاربریها و کنترل بهرهبرداری انسانی:
_ کنترل چرا و ورود دام در مناطق بحرانی.
_ جلوگیری از کشاورزی ناپایدار در حاشیه جنگلها.
ج. مدیریت پوشش گیاهی:
_ حذف یا کاهش سوختهای جنگلی (شاخههای خشک، علفهای هرز).
_ ایجاد کمربندهای سبز و آتشبُر در مناطق حساس.
۲. راهکارهای مقابله با آتشسوزیهای عمدی
الف. تقویت نظارت و برخورد قضایی:
_ اعمال قوانین سختگیرانهتر برای مجازات عاملان آتشسوزی عمدی.
_ شناسایی و ریشهیابی عوامل انگیزشی مانند اختلافات محلی یا سوءاستفادههای اقتصادی.
ب. مشارکت اجتماعی و نظارت مردمی:
_ ایجاد شبکههای مردمی دیدهبان جنگل با مشارکت جوامع محلی.
_ استفاده از ظرفیت نهادهای مردمی، انجمنها، شوراها و دهیاریها برای گزارشدهی سریع.
۳. راهکارهای آموزشی و فرهنگی
الف. آموزش جوامع محلی و کشاورزان:
_ برگزاری دورههای آموزشی در مورد خطرات آتشسوزی و روشهای پیشگیری در مناطق و روستاها
_ ترویج روشهای سنتی حفاظت از منابع طبیعی در قالب طرحهای مشارکتی.
ب. ارتقاء آگاهی عمومی از طریق رسانهها:
_ تولید محتوای آموزشی در رسانه های محلی، شبکههای اجتماعی و مدارس.
_ روایت پیامدهای زیستمحیطی و اقتصادی آتشسوزی برای مردم.
۴. راهکارهای بلندمدت و کلاننگر
الف. تدوین طرح جامع مدیریت آتش در زاگرس:
_ ایجاد بانک اطلاعاتی از نقاط بحرانی آتشسوزی.
_ هماهنگی بین دستگاههای دولتی، محیط زیست، منابع طبیعی، و نیروهای امدادی و تشکلهای حامی محیط زیست و طبیعت.
ب. تأمین منابع مالی پایدار:
_ اختصاص بودجه ویژه برای تجهیزات، آموزش، و بیمه فعالان حوزه منابع طبیعی.
_ جذب سرمایهگذاری خارجی و کمکهای بینالمللی برای حفاظت از زاگرس.
این مطالبه ها باید به مطالبات گسترده ی مردمی تبدیل شوند بلکه موثر واقع شود... همه بخواهیم. اگر سکوت کنیم، حتما بزودی جنگل و مرتعی در ممسنی و رستم نخواهیم داشت…