آیا شهرداری برازجان مقصر است؟/ پایان نافرجام سالِ سختِ کارگران

امسال، سال سختی برای کارگران ایرانی بود و حالا عکسی منتشر شده از شهرداری برازجان این سال سخت را به شکلی نمادین و نافرجام تمام می‌کند. اما آیا فقط برپاکنندگان این مجلس مقصرند؟ خبرگزاری مهر :از دیروز موج انتقاد به عکسی حاشیه ساز در شهرداری برازجان فضای مجازی را پر کرده است. در تصویر منتشر شده […]

آیا شهرداری برازجان مقصر است؟/ پایان نافرجام سالِ سختِ کارگران

امسال، سال سختی برای کارگران ایرانی بود و حالا عکسی منتشر شده از شهرداری برازجان این سال سخت را به شکلی نمادین و نافرجام تمام می‌کند. اما آیا فقط برپاکنندگان این مجلس مقصرند؟

خبرگزاری مهر :از دیروز موج انتقاد به عکسی حاشیه ساز در شهرداری برازجان فضای مجازی را پر کرده است. در تصویر منتشر شده که ظاهراً مربوط به پاسداشت پاکبانان و کارگران این شهر کوچک است؛ آنها را بر روی زمین بین میزهای بلند مدیریتی خود نشانده‌اند و مدیران کت‌وشلواری و روحانی بالا نشسته‌اند و مشغول احتمالاً تشکر و قدردانی از زحمات این کارگران هستند. تصاویر به خودی خود گویای نگاه فرادستی / فرودستی برپاکنندگان این مراسم است و احتمالاً «بدون شرح» عنوان محبوب مطبوعات دهه شصتی، بهترین عنوان توضیح دهنده این عکس باشد. کارگران بالاخره در پایان سال به اتاق افسانه‌ای مدیریت که میزهای بلند مدیریتی دور تا دورش را گرفته است راه یافتند؛ اما نتوانستند جایگاهی بالاتر از نشستن زیر دست و پای مدیران پیدا کنند. جدای از کارگران جوان و موسپیدی که چهارزانو نشسته‌اند و احتمالاً مثل همیشه حوصله شأن از دست حرفهای بلندپایه‌گان سر رفته و منتظرند تا این دو ساعت هم تمام شود و به کار خود برگردند؛ آنچه در میزانسن این عکس‌ها قابل‌توجه‌تر از بقیه اجزا است دو عکس رهبران انقلاب ایران در بالای سر میز مدیریت شهردار است. امام و رهبری که بارها و بارها تمامیت این انقلاب را برای مستضعفین خواندند و هر وقت فرصتی فراهم آمده است از این سخن گفته‌اند که انقلاب و نظام و ایران مدیون کارگران و مستضعفین و پابرهنه‌هاست و حالا در اتفاقی نمادین به سبک مدیریت ایرانی این دو عکس بالای صفحه‌ای نشسته‌اند که کار گران در بیشترین فاصله نسبت به آن، آن پایین نشسته‌اند.

نقد و لعن و نفرین برپاکنندگان چنین نمایش، کافی است. خاطرات مشابه سالهای اخیر به خوبی می‌تواند به خاطرمان بیاورد که چگونه در تمام این سال‌ها، به ویژه سالهای اخیر کارگران در فرآیندی تقریباً سیستماتیک در بالاترین سطح مدیریت دولتی فرودستانه نگاه شده‌اند و حال به یکباره افراط و بی‌فکری در طراحی این نگاه فرودستانه کار دست مدیریت ایرانی داده است.

چند سال پیش در روز کارگر عبور رئیس‌جمهور روحانی از میان کارگران یک کارخانه با یک ماشین مدل بالا در حالی که دستانش را برای کارگران بیچاره‌ای که در روز بزرگداشت‌شان از این اتفاق بهت‌زده مانده بودند تکان می‌داد عبور کرد و سندی قابل‌توجه برای نمایش نگاه مدیریت به سبک ایرانی به کارگران به جای گذاشت.

3077473

کمی بعدتر در یک مراسم بزرگداشت روز کارگر دیگر مهر عکسی نمادین منتشر کرد از کارگرانی که در گوشه‌ای خسته و افتاده نشسته بودند و سخنرانی رئیس‌جمهور روحانی در گوشه‌ای دیگر از سالن برپا بود.

3077474

اما شاید نیازی به این عکس‌های نمادین نیز نباشد. در سه چهار سال اخیر با روند نادرست خصوصی سازی؛ بیکاری کارگران کارخانه‌های بزرگ و کوچک به شدت افزایش یافته است و کارگران به اعتراض برخاسته‌اند؛ جدای از سوءاستفاده‌هایی که رسانه‌های بیگانه و عوامل نفوذی آنها از این اعتراضات داشته‌اند؛ برخوردهای امنیتی با کارگران کارخانه‌ها و احکامی که برای اعتراضات آنها که بعضاً به خشونت‌های ناگزیر نیز انجامیده است به خوبی نشان می‌دهد که کارگران ایرانی هم اکنون با معضلی جدی به نام «منزلت شغلی» مواجه‌اند. فقط کافی است که لیست فرهیختگان، روشنفکران، رسانه‌ها و اهالی قلم و هنری که با اعتراضات کارگران به نگرفتن چند ماه حقوق و اخراج از کارخانه همراه شده‌اند دقت کنید تا متوجه شوید که این موضع فرادستی / فرودستی دولتی چگونه در فرهنگ عمومی نخبگان ایرانی هم راه یافته است.

هر چند که ترس از خوردن برچسب چپ‌گرا بودن و ترس از مواجهات امنیتی البته از دلایل قابل‌ذکر «تنها بودن» کارگران ایرانی است، اما به نظر می‌رسد که تقلیل تمام ماجرا به این برخوردها و این برچسب‌ها کمی بی‌انصافی باشد. واقعیت این است که کارگران ایرانی، مستضعفان ایرانی هر چه از دوران انقلاب فاصله گرفته‌ایم با بی‌توجهی، کاهش شأن و بی‌ارزشی منزلت شغلی‌شان مواجه شده‌اند. کارگران ایرانی تقریباً نهاد مشخصی برای حمایت از حقوق انسانی خود ندارند. محفل ورشکسته‌ای مثل خانه کارگر که از همان ابتدا کارکرد حمایتی خود را از دست داده بود و نهایتاً به فرستادن یک نماینده به مجلس در تمام این سال‌ها افتخار می‌کند و غیر از آن هیچ انجمن و نهاد و حتی ان‌جی‌او مشخصی در رابطه با کارگران در ایران وجود ندارد.

کارگران ایرانی در سال سخت زندگی‌شان، یکی از سالهای سخت اقتصادی زندگی در ایران پایان نمادین و البته نافرجامی داشتند. اعتراض‌های فضای مجازی امیدوارکننده است اما ماجرای نگاه فرودستانه به کارگران ایرانی ماجرایی بسیار پیچیده‌تر از این اعتراضات فصلی و موقعیتی است. دور روز دیگر همه چیز فراموش می‌شود و دوباره کارگر با کارفرمایی روبرو است که قراردادش را سه ماه سه ماه تمدید می‌کند تا سنواتش را ندهد و هر وقت خواست او را اخراج کند. روز کارگر و یا احتمالاً پایان سال هم که می‌شود آنها را گرد هم می‌آورند و در لزوم بزرگداشت آنها، ساعت‌ها سخنرانی خواهند کرد.

مطالب مرتبط

به ازای هر کارگر ماهی ۳۰ میلیون از خزانه خارج می‌شود نصف آن هم به کارگرنمی‌رسد/چرا پیمانکاران برچیده نمی‌شوند؟

تجمع اعتراضی کارگران پالایشگاه‌های گاز پارس جنوبی برای نهمین هفته متوالی

با ورود سازمان بازرسی: شرکت بهره‌برداری نفت و گاز معوقات رانندگان را پرداخت کرد

نظرات