محمدعلی ابطحی گفت: جریانی که آینده ایران را میتواند مدیریت کند یک جریان سیاسی جدید نیست بلکه جریانی است که فهمی از واقعیتهای اجتماعی داشته باشد. دنیای پسا ارتباطات یک دنیای کاملا متفاوتی است و این دنیا با چهرهها و اندیشههایی که نتوانستهاند
فائزه عباسی: این فقط اعتراضات دی ماه نبود که در میان شعار معترضین صدای عبور از اصلاحطلبان و اصولگرایان به گوش رسید بلکه بعد از گذشت قریب به یکسال از آن ماجرا حالا اسدالله بادامچیان عضو شورای مرکزی موتلفه در توییتی از به خط پایان رسیدن اصولگرایان و اصلاح طلبان میگوید و معتقد است باید به فکر یک جریان جدید بود.
او در توئیترش نوشت:«در آغاز دهه پنجم جناح بندیها شکل دیگری میگیرد #اصولگرایی با تعریف فعلی فاقد انسجام بخشی و امیداوری برای مردم است #اصلاحطلبی هم که به ناامیدیها انجامیده است. پس #طرحی_نو باید…».
محمدعلی ابطحی رئیس دفتر دولت اصلاحات یکی از مخالفان نظر بادامچیان است. البته او درباره اصولگرایی صحبتی نمیکند اما اصلاحطلبی را تفکری میداند که هیچگاه پایان ندارد. ابطحی معتقد است «باید بین اصلاحطلبان و تفکر اصلاحطلبی تفاوت قائل شد و اگر امروز انتقاداتی متوجه اصلاحطلبان است از این جهت است که تفکر اصلاحطلبی را به پیش نبردهاند».
به گزارش اول فارس به نقل از خبرآنلاین مشروح گفتوگو با محمدعلی ابطحی را در ادامه بخوانید.
****
بادامچیان معتقد است دوران اصولگرایی و اصلاحطلبی تمام شده است آیا شما نیز با این نظر موافق هستید و معتقدید باید یک جریان جدید روی کار بیاید؟
من اصلاح طلبی را یک تفکر میدانم. تفکری که از درون یک جامعه برای به روز کردن حاکمیت و منطبق کردن آن با شرایط اجتماعی است. این تفکر هیچ گاه تفکری نیست که بخواهد پایان بپریزد. اساسا انتقادی که به اصلاحطلبان میشود این است که چرا این اندیشه اصلاح طلبی را نتوانسته اند با قدرت در جامعه اجرا کنند. بنابراین اعترضی که وجود دارد به تفکر اصلاحطلبی نیست بلکه این اعترضی که به اصلاح طلبان است. این خود نشان آن است که تفکر اصلاح طلبی بسیار قدرتمند در جامعه وجود دارد و اتفاقا از همیشه قدرتمندتر است چراکه بیشتر از همیشه مطالبه میشود و به همین دلیل ممکن است کسانی که اصلاحطلبان شناسنامهدار هستند مورد اقبال جامعه نباشند چراکه در این مسیر بد عمل کردهاند یا بحران و مشکلات مقابلشان زیاد باشد و یا طرف مقابل موانع زیادی ایجاد کرده باشد.
اینها همه نقدهایی است که به اصلاح طلبان وارد است. من معتقدم اصلاح طلبان همه هم صدا شوند، اصلاح طلبی در ایران هیچگاه نابود نمیشود. نمونه بارز آن هم این است که مطالبه اصلاح طلبی بیشتر از همیشه است چراکه نقد اصلاح طلبی بیشتر است. بنابراین من اصلا اعتقاد ندارم که اصلاحطلبی در کشور افول کرده، بلکه اصلاحطلبی روز به روز رشد کرده و این اصلاحطلبان هستند که نتوانستند خودشان را متناظر با مطالبههای اصلاح طلبی جامعه تطبیق بدهند.
درمورد اصولگرایی نیز فکر میکنید دورانشان به پایان رسیده است؟
درمورد اصولگرایی من اظهار نظر نمیکنم بهتر است خودشان بگویند.
به نظر شما آیا ما نیاز به یک جریان جدید داریم یا باید یک بازنگری در جریانات موجود داشته باشیم؟
جریانی که آینده ایران را میتواند مدیریت کند یک جریان سیاسی جدید نیست بلکه جریانی است که فهمی از واقعیتهای اجتماعی داشته باشد. دنیای پسا ارتباطات یک دنیای کاملا متفاوتی است و این دنیا با چهرهها و اندیشههایی که نتوانستهاند این ارتباط را برقرار کنند خیلی تنظیم نیست. امروز گپ بسیار بزرگی میان نسل جوان جامعه و ادبیات حاکمیت وجود دارد که این گپ یا تبدیل میشود به عدم همکاری و یا تبدیل میشود به ریاکاری و دورویی که نفاق را بیشتر خواهد کرد. یک جریان که آینده ایران را در دست خواهد گرفت و در همه جهان هم در حال رشد و پیشرفت است جریان جوان اندیشمندی که فهم نیازهای جامعه را داشته باشد و بتواند اندیشههای مقبول و مورد پذیرش نسل جوان را عملا بفهمد و آنها را عملیاتی کند.
شما اشاره کردید این اصلاح طلبان هستند که نتوانستند اصلاحطلبی را درست اجرا کنند. چرا این اتفاق افتاد و چرا اصلاحطلبان از آرمانهای خود فاصله گرفتند؟
این موضوع دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها موج جدی مقابله ای است که از سوی بخشی از حاکمیت با آن صورت گرفت. که نیروهای اصیل تر و کارامدتر منزوی شدند و دوم آنکه هزینه اصلاحطلبی بالا رفت، سوم اینکه اعضایی که در ردههای مدیریتی قرار گرفتند ظرفیتهای لازم را نداشتند، چهارم اینکه آفتهای افرطیگری و دنیاطلبی در بخشی از اصلاحطلبان به وجود آمد. به طورکلی مجموعهای از عوامل دست به دست هم داد که اصلاحطلبان موفق نشدند اما اصلاحطلبی رشد بسیار داشت.
چقدر تب کسب قدرت باعث فاصله گرفتن اصلاحطلبی از آرمانهای اصلاحطلبانه شد؟
این یکی از دلایل بسیار مهم است. تمایل به کسب قدرت باعث شد اصلاحطلبان به بنگاه کاریابی تبدیل شوند.
نظرات