چپدستها کسانی هستند که با دست چپ مینویسند یا از نظر فیزیکی سمت چپ بدنشان غالب است. با این که تنها ۱۰ درصد جمعیت چپدست هستند، ۴۰ درصد موارد اختلالات روانپریشی نظیر اسکیزوفرنی متعلق به همین ده درصد است. این موارد روانپریشی شامل برخی از شدیدترین انواع بیماریهای روانی میشود که توهمات، باورهای عجیب و غریب و از دست دادن ارتباط با واقعیت از نشانههای آنهاست. چرا احتمال ابتلای چپدستها به بیماری روانی بیشتر است؟ برای پاسخ دادن به این پرسش بهتر است بدانیم چرا افراد راستدست یا چپدست هستند و راستدستی یا چپدستی چه ارتباطی با رشد، ساختار و عملکرد مغز دارد.
چرا ما راستدست یا چپدست هستیم؟
یکسوشدگی یا به عبارتی متمرکزسازیِ یک عملکرد یا رفتار به یک سمتِ بدن یا مغز در همهی گونههای جانوران رخ میدهد. برای نمونه، برخی گونههای عنکبوت اساساً حین سروکله زدن با طعمه از پاهای چپشان بیشتر استفاده میکنند و زنبورهای عسل هنگام جستجوی منابع غذایی از چشم راستشان استفاده میکنند. ما انسانها در طول ۱۰ هزار سال گذشته، حداقل از دورهی پارینه سنگی، ۹۰ درصد راستدست بودهایم. اما در وهلهی نخست اصلا چرا یکسویه شدیم؟ به طور خلاصه، یکسوشدگی مفیدست چون مغز ما را با خلق «حیطههای مهارت»، ویژهتر و کارآمدتر میکند.
(بعضی از انواع مورچهها هنگام تبادل غذا اساساً از شاخک راستشان استفاده میکنند و با این کار احتمال بروز خطا در اینکه کدام شاخک را لمس کنند، کاهش مییابد).
مغز انسان نیز درست مانند بیشتر سازمانهای تجاری پیچیده، از نواحی متعدد با وظایف مختلف تشکیل شده است. مغز انسان به دو نیمکرهی راست و چپ تقسیم میشود و هر نیمکره عملکردهای خاص خودش را دارد. این جداسازی زمینهساز کارایی بیشتر است. گروهبندی عملکردهای مرتبط با هم به آنها امکان تخصص یافتن میدهد، روابط بیهوده با نواحی دیگر مغز را کاهش میدهد و فضایی را که سیگنالهای عصبی مربوطه برای برقراری ارتباط باید طی کنند کاهش میدهد. مغزِ یکسویهشده به طور کلی مهارت بیشتری در مسئولیتهای متعدد به ویژه کامل کردن وظایف همزمان دارد، مثلاً جستجو برای غذا و زیرنظر گرفتن شکارچیان به طور همزمان.
به نظر میرسد نیمکرهی راست به طور خاص در فرایندهای وسیعتری از جمله ادغام دادههای بصری متخصص است در حالی که نیمکرهی چپ بیشتر درگیر کنترل زبان و حرکت است. از آنجا که نیمکرهی چپ، سمت راست بدن را کنترل میکند، بیشتر افراد راستدست هستند.
چرا بیشتر افراد راستدست هستند؟
مغزِ یکسویهشده به افزایشِ کارآمدی و موفقیت افراد کمک میکند. اما چرا ۹۰ درصد آدمها به یک جهتِ یکسان یکسویه شدند؟ اینطور به نظر میرسد که یکسویه شدن در سطح جمعیتی (اینکه هر فرد یا راستدست است یا چپدست) هماهنگیِ اجتماعی را بهبود میبخشد. وقتی بیشتر افراد راستدست هستند، بهتر میتوانند رفتارهای یکدیگر را پیشبینی کنند، مثلاً میدانند کدام دست را برای دستدادن جلو ببرند، قیچی را به چه شکل طراحی کنند یا هنگام بوسیدن سرشان را به کدام سمت بچرخانند.
چرا ۱۰ درصد افراد چپدست هستند؟
اگر فرض کنیم راستدست بودن مزیت بیشتری دارد، پس نظریهی تکامل به مرور زمان پیشبینی میکند که احتمال انتقال ژنِ چپدستها کمتر و کمتر میشود و در نهایت از بین میرود. اگر اینطور است پس چرا هزاران سال است نرخ چپدستها ثابت مانده است؟ به دو دلیل:
نخست ژنتیک. طبق فرضیهی مبارزه، چپدستها در مبارزه و رقابتهای دیگر بهترند. بنابراین، به رغم کمبودهای بالقوه در نواحی دیگر، همچنان ژن چپدستی منتقل میشود. در واقع، حدود ۲۵ درصدِ چپدست شدن یا راستدست شدن ارثی است و احتمال نخبهگی ورزشی چپدستها بیشتر از راستدستهاست.
دوم، عوامل محیطی از قبیل آسیب مغزی و عوامل استرسزای اولیهی زندگی در چپدست شدن نقش دارند. برای مثال، بر اساس تحقیقات، ضایعات مغزی در نیمکرهی چپ به ویژه ضایعاتی که پیش از ۶ سالگی رخ میدهد ممکن است اتکا به نیمکرهی راست را افزایش دهد. (به یاد داشته باشید که نیمکرهی راست به طور کلی نیمهی چپ بدن را کنترل میکند)
به طور مشابه، استرس اوان زایش، احیای نوزاد و وزن پایین هنگام تولد همگی با چپدست شدن ارتباط دارند. این یافته نشان میدهد عفونتها، کمبود تغذیه، کمبود اکسیژن در بافتهای بدن و عوامل استرسزای دیگر ممکن است بر عملکرد اولیهی مغز و یکسویهشدگی آن اثر بگذارند. محققان در یک مطالعه با استفاده از سونوگرافی ۴ بعدی دریافتند جنینها هنگام مواجههی مادرشان با سطوح بالای استرس با دست چپ صورتشان را لمس میکنند.
تفاوتهای مغزی در چپدستها
مغز چپدستها خواه به واسطهی ژنها و خواه به واسطهی عوامل استرسزای محیطی، اندکی با مغز هماتایان راستدست فرق دارد. طبق تحقیقات ژنتیکی گسترده در این زمینه، ژنهای خاصی که برای رشد مغز مهم هستند با چپدست بودن هم ارتباط دارند. در این تحقیق دادههای بیش از ۳۵۰ هزار نفر تحلیل شد. محققان دریافتند احتمال داشتنِ دگرسانی در سه ناحیهی ژنیِ مهم برای رشد چارچوب سلولیِ سلولهای مغز در چپدستها بیشتر است.
همچنین، به نظر میرسد مغز چپدستها کمتر یکسویهشده و بیشتر بهمپیوسته است. برای مثال، متاآنالیزِ ۴۳ مطالعه نشان داد چپدستها جسم پنبهای (بافت سفیدی که دو نیمکره را بهم مرتبط میکند) بزرگتری دارند و اندازهگیریهای fMRI نشان داد نیمکرهی راست و چپ آنها هنگام استفاده از زبان، ارتباط بیشتری دارند.
چپدستی و بیماری روانی
تمام نکاتی که تاکنون گفتیم چه ارتباطی با نرخ بالاتر اختلالات روانپریشی در چپدستها دارد؟ دانشمندان هنوز در حال بررسی جزئیات هستند، اما یک احتمال این است که همان تفاوتهای مغزی که منجر به چپدست شدن میشود دلیلِ ابتلای این افراد به اختلالات روانپریشی است. بیماران روانپریش درست مانند چپدستها دارای ویژگیهای زیر هستند:
۱. احتمال بیشتر آسیبهای جزئی مغزی در جریان رشد به دلیل استرس مادر یا کودک (مثل سوءتغذیه، استرس روانی، عفونت)
۲. یکسویهشدگیِ کمترِ مغز به ویژه در مورد ناحیهای از مغز که به زبان مربوط میشود و ناشی از آسیب مغزی یا تفاوتهای ژنتیکی است.
فرضیهی محققان این است که این مغزهای منحصربفرد، محرکها یا افکار را به شکل غیرطبیعی پردازش میکنند که این به نوبۀ خودش منجر به روانپریشی میشود.
مزایای چپدست بودن
حتی اگر چپدست باشید احتمال مبتلا شدن به یک اختلال شدید روانپریشی ضعیف است: احتمال شیوع در دورهی زندگی برای کل جمعیت کمتر از ۱ درصد است، بنابراین حتی اگر خطر چهار برابر شود، همچنان ضعیف است و چنانچه به یک اختلال روانپریشی مبتلا شوید، با درمان بهبود مییابید. علاوه بر این، خطر ابتلای چپدستها به مشکلات دیگر سلامتی از جمله زخم (به ویژه در غشای مخاطی) و بیماری پارکینسون کمتر است.
دنیا پر از چپدستهای سالم و موفق است. بسیاری از مشهورترین هنرمندان، دانشمندان و متفکران دنیا چپدست یا دو دست (هم راستدست و هم چپدست) بودهاند. شاید دلیل آن ارتباط چپدستی با عملکرد زبانی بهتر و خلاقیت بیشتر باشد.
بنابراین، با اینکه تفاوتهای مغزی یکسانی که منجر به چپدستی میشوند میتوانند عامل مبتلا شدن به اختلالات روانپریشی هم باشند، این تفاوتهای مغزی هم برای خود این افراد و هم برای دنیا مفید است.منبع: bigthink
نظرات