رویداد ۲۴: این روزها بسیاری از جوانان برای داشتن یک زندگی عادی به مهاجرت از ایران فکر میکنند. آمارها نشان میدهد طرح صیانت از فضای مجازی به فضای ناامیدی در کشور دامن زده و میزان جستجوی واژه مهاجرت در اینترنت را افزایش داده.
طرح مجلس درباره «صیانت از فضای مجازی» بار دیگر پدیده نسبتا قدیمی مهاجرت را در کشور برجسته کرده است در پی تصویب این طرح، رسانهها از افزایش محسوس سرچ کلمات مرتبط با مهاجرت خبر دادند.
در سالهای اخیر و همزمان با وخیم شدن شرایط اقتصادی در کشور، مهاجرت همواره یکی از اصلیترین گزینههای پیش روی قشرهای مختلفی از جامعه از پزشکان و دانشجویان و ورزشکاران گرفته تا خبرنگاران و مردم عادی بوده است. آمارهایی که درباره مهاجرت قشرهای مختلف جامعه منتشر شده بیانگر افزایش قابل توجه مهاجرت به خارج در سالهای اخیر است.
از سال ۹۸ به دلیل بروز ناآرامیهای اجتماعی و اقتصادی به عنوان نقطه آغاز اوج گیری پدیده مهاجرت در ایران یاد میشود. افزایش ناگهانی قیمت بنزین در نیمه دوم این سال که خود نتیجه وخیم بودن شرایط اقتصادی در پی افزایش تحریمهای غرب بود، منجر به بروز اعتراضات نسبتا گستردهای در شهرهای مختلف کشور شد، اعتراضاتی که در جریان آن عده زیادی از معترضان دستگیر شدند و به ادعای رویترز در این ناآرامیها حداقل ۱۵۰۰ نفر نیز کشته شدند، رسانههای داخلی این عدد را کمتر از ۲۰۰ نفر میخوانند.
در پی این اعتراضات و همچنین قطعی سراسری اینترنت در کشور، شاهد بسته شدن فضای سیاسی در ایران بودیم، امری که منجر به تشدید ناامیدی از وضع موجود به ویژه برای جوانان و تلاش آنها برای خروج از کشور شد. این فرایند تا به امروز نیز ادامه دارد و در ماهها و هفتههای اخیر با مطرح شدن اعمال محدودیتهای گسترده بر اینترنت و فضای مجازی شدت گرفته است. بر این اساس، آمار منتشر شده از گوگل ترندز نشان میدهد که سرچ کلمهی «مهاجرت» در ایران به شکل بی سابقهای پس از اقدام مجلس برای محدود کردن اینترنت افزایش یافته است. پدیده مهاجرت قشرهای مختلفی از مردم را شامل میشود، پزشکان و پرستاران تا سرمایهداران و دانشجویان به دنبال خروج از کشور به مقصد اروپا، استرالیا، کانادا و آمریکا هستند.
مجلس شورای اسلامی در جلسه غیرعلنی روز چهارشنبه گذشته طرحی را تصویب کرد که طرح صیانت از فضای مجازی به کمیسیون خاص ارجاع شود تا مشمول اصل ۸۵ قانون اساسی قرار بگیرد. طرحهایی که به شکل اصل ۸۵ در کمیسیون مشترک بررسی میشود به صورت آزمایشی قابلیت اجرایی دارد و مهلت آزمایشی آن نیز در صحن مجلس مشخص میشود و بازه زمانی آن توسط نمایندگان و با رأی آنها معین خواهد شد و پس از سیر این مراحل شورای نگهبان آن را مورد بررسی قرار خواهد داد و در نهایت شکل اجرایی و قانونی به خود خواهد گرفت.
صرف نظر از مسائل سیاسی، اکنون طرحی که مجلس آن را تایید کرده منجر به آن شده است که حتی افراد غیرسیاسی هم گزینه مهاجرت را به طور جدیتری بررسی کنند. دانشجویان راهی اروپا، کانادا، استرالیا و آمریکا میشوند و پناهجویان در فکر ترکیه و قبرس و … هستند.
مهاجرت پزشکی، مهاجرت سیاسی، مهاجرت دانشجویی و مهاجرت اقتصادی از انواع مختلف راههای مهاجرت رایج در ایران هستند. به طور مثال در دوران شیوع ویروس کرونا در جهان شاهد مهاجرت ۳۰۰ درصدی پرستاران و کادر درمان به خارج از کشور بودیم، مهاجرتی که در پی فراهم بودن امکانات رفاهی و درآمد بالا و در مقابل شرایط نامساعد پرستاران از نظر شرایط کاری و درآمدی، در سالهای اخیر طرفداران بسیاری در کشور پیدا کرده است. بررسی کلیدواژههای پرمخاطب در اینترنت در زمینه مهاجرت پزشکی شامل عبارتهایی، چون تبدیل مدرک پزشکی در کانادا، مهاجرت پزشکان به آمریکا، پزشکان ایرانی کانادا، مهاجرت پزشکان به هلند و … میشوند.
به گزارش رویداد۲۴ خرید خانه در ترکیه، گرجستان و امارات متحده عربی از رایجترین انواع مهاجرت اقصادی در کشور است که در سالهای اخیر در کشور افزایش قابل توجهی پیدا کرده بود. آمارها نشان میدهد که میزان خرید ملک از سوی ایرانیان در ترکیه در ۳ سال گذشته افزایش ده برابری را شاهد بوده. بر این اساس، ایرانیها در سال ۲۰۱۸ میلادی ۷ هزار و ۱۸۹ ملک در ترکیه خریداری کردند که طبق آمارهای ارائه شده در سال ۲۰۱۷ حجم خرید ملک در محدوده ۷۰۰ واحد بوده است. آمارها درباره خرید ملک در گرجستان و دبی نیز مشابه ترکیه است و نشان میدهد که بخشی از مردم از طریق خرید ملک و انتقال سرمایه خود به کشورهای همسایه، به دنبال کسب اقامت موقت و دائم از آنها و در نتیجه مهاجرت از طریق سرمایه بودند. بررسی پرتکرارترین کلمات سرچ شده در حوزه مهاجرت سرمایهگذاری نیز نشان میدهد که عبارتهایی، چون ویزای سرمایه گذاری، سرمایه گذاری ۱۰۰ هزار دلاری کانادا، بهترین سرمایه گذاری در کانادا بالاترین میزان سرچ را داشته اند.
مهاجرت دانشجویی و آماری که در این حوزه منتشر میشود نیز قابل توجه است. پدرام سلطانی رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و ترکیه در توییتی اخیرا نوشته بود: «نسبت مهاجران ایرانی به کل جمعیت ۸۱/۴ درصد است. اما از المپیادیها ۲/۳۷ درصد و از رتبههای یک تا ۱۵۰ کنکور ۵/۲۵ درصد مقیم خارج از کشور هستند. مهاجرت نخبگان از کشور ۹-۶ برابر متوسط مهاجرت است. ایران دارد از هوش و نبوغ تهی میشود.» مهاجرت دانشجویی طرفداران بیشتری در کشور دارد و بسیاری از جوانان به دنبال آن هستند تا با کسب ویزای دانشجویی ادامه زندگی خود را در کشور بگذرانند که بتوانند نسبت به تامین آینده خود امیدوار باشند. بهترین مقصد مهاجرت تحصیلی، چگونه بورس تحصیلی رایگان بگیریم، ویزای دانشجویی آمریکا ۲۰۲۱ و هزینه مهاجرت تحصیلی نیز از جمله عبارتهایی است که بیشترین سرچ در زمینه مهاجرت دانشجویی را دارند.
مهاجرت ورزشکاران، مجریان تلویزیون و هنرمندان نیز در سالهای اخیر افزایش پیدا کرده. هفته گذشته رسانهها از احداث دیوار در مرز ترکیه و ایران از سوی آنکارا خبر دادند و نوشتند به دلیل جلوگیری از موج مهاجرت افغانها از ایران به مقصد ترکیه این دیوار در حال احداث است. با توجه به اینکه پناهندگان از طریق ترکیه راهی اروپا میشوند، ساخت این دیوار نشان دهنده ارزیابی ترکیه از آینده وضعیت ایران و احتما افزایش مهاجرت در این کشور است.
منظورتون اینه که دیگه جمع کنیم بریم از ایران؟
کریم نیکونظر در اینستاگرام خود نوشت: «امروز اتفاقی این عکس را دیدم و فکر کردم که نه واقعا، ایران دیگر نمیخندد. دستکم دوروبر من کسی نمیخندد. راستش چیزی برای خندیدن وجود ندارد؛ خنده امید میخواهد و فعلا چیزی برای امید بستن نیست. من هم مثل خیلیهای دیگر به زندگیِ بدون معما اعتقادی ندارم. اما حالا بعد از ماجراهای آبان، بعد از آن پرواز اوکراینی، بعد از قصهی بیآبی سیستان و تشنگی مردم کوت عبدالله و اهواز فکر میکنم معماها بیشتر از توان مناند.
این سرزمینی است که دولتمردانش توان ندارند آب و نان مردم را تأمین کنند، سرزمینی که نمایندگان مجلسش به سانسور فکر میکنند. ما دیگر نمیخندیم چون غریبهایم، حتی در خانهمان. من آدمی بودم بدبین اما صبور. حالا شدهام آدمی ناامید که به جریان عجیب زندگی نگاه میکنم، که غم را دوروبرم میبینم، مرگ را. زندگیهای نابودشده را. غصه را. مهاجرینی را که از بیامیدی تن میدهند به سفر. جوانهایی که میترسند زندگی کنند. آدمهایی که جرأتشان را برای مواجهه با غم از دست دادهاند. انگار عدهای میخواهند ما را مسخ کنند. حقیقت این است که آدمهای مسخشده مُردهاند. من یکی طاقت مسخ شدن ندارم. حالا فکر میکنم صبر کردن تا مُردن نامش زندگی نیست.»
پوریا ذوالفقاری نوشت: «پنجم ابتدایی بودم. میشود سال هفتاد و سه. شام مهمان بودیم و پسر نوجوان میزبان رفته بود با دوستانش گشتی بزند و قول داده بود ساعت هفت و هشت بازگردد. ساعت از ده گذشت و خبری از او نشد. موبایل هم در کار نبود و پدر و مادر هر دم مشوشتر میشدند. ساعت دوازده پسر غمزده و عصبانی آمد و فهمیدیم بابت شلوار جینش در خیابان بازداشت شده بوده…در همان مقطع ابتدایی که با پدر و مادر و برادرم به دیدن تئاتر یا فیلم میرفتیم، گاه مادر باید از ما جدا میشد و سمت دیگر سالن مینشست. به شکلی عصبیکننده ناگهان هوس میکردند سالن نمایش را زنانه، مردانه و تماشاگران را تقسیم کنند. از نیمههای دهه هفتاد بود که قید این هنرنمایی را زدند.اول دبیرستان بودم که با دخترخالهام که چهارسال از من بزرگتر بود برای دیدن «دو زن» به سینما رفتیم. راهمان ندادند و گفتند دختر و پسر حق ندارند باهم به سینما بروند. دوم یا سوم دبیرستان بودم که دیدم همه بچههای کلاس با کیف و ولع دارند از پنجره بیرون را نگاه میکنند. انگار مسحور جذبهٔ رخداد یا تصویری نایاب شده باشند.
پسر و دختری همسن خودمان دست در دست هم داشتند در کوچه قدم میزدند و سخن میگفتند. کار دیگری نمیکردند. فقط یواشکی به کوچه خلوتی خزیده بودند تا بتوانند دست هم را بگیرند. بچهها تا چند روز دربارهٔ رابطهٔ آن دو قصه میساختند. ما در دبیرستان، در اوج بلوغ، شبیه پسر بچههای هفت هشت سالهٔ فیلمهای تورناتوره بودیم! همانقدر دور از مفهوم غریزه، همانقدر بیگانه با عشق.اوایل دهه نود منتظر تماس مهم دوستی بودم. هرچه منتظر نشستم نه تماس گرفت نه تماسهای من را جواب داد. دیرتر خشمگین و عصبانی زنگ زد و گفت به ساختمانشان ریخته و ماهوارههایشان را جمع کردهاند و تا آن دم درگیری و کشمکش داشته. ابتدا با ماموران و بعد با خودش که: «چرا در این مملکت ماندهام؟» دست آخر هم رفت.ما در دل این رخدادها بالیدهام. اصلا در هر خاطرهمان گشت ارشادی هست! هرکس هم بگوید این ممنوع کردنها نتیجهای نداشته، بیراه گفته. این بیتوقعی ما که گاه به تو سری خوری پهلو میزند، این حجبِ همسایه با افسردگی در وجود ما، این خو کردگیمان به «نشدن» و «نرسیدن» حاصل تمام شلاقهای ممنوعیتیست که به تن و جانمان نشسته. ما آموختهایم به هر نبودنی عادت کنیم و خاکسار و مطیع ادامه بدهیم. این یکی را هم روی ما خواهند آزمود و ما هم برای تحمل و باورش جک و آیتم طنز خواهیم ساخت و بیشتر سر به زیر خواهیم انداخت. بیایید بیخود برای خودمان حماسه نسراییم. ما در بهترین حالت یک روضهٔ عوامانهایم.»
کاربری در این باره نوشت: مهاجرت هم شده مثل مرگ. هروقت یکی میگه یکی از عزیزانش مهاجرت کرده بقیه میگن خوشبحالش رفته راحت شده.
دیگری نوشت: گناه ما که مهاجرت نکردیم، خواستیم تا در سختی، غم و شادی کنار خانواده باشیم،خواستیم پدر و مادر بزرگ شدن نوه هایشان را از نزدیک ببینند و فرصت در آغوش کشیدن ها را ازدست ندهند و ندهیم،به این خاک و ارتباطات بین فردی آن تعلق خاطر و وابستگی و حتی اعتیاد داریم چیسـت؟ پشیمانی یا افسردگی؟
علی بحرینی نوشت: شاید اگر اصغر فرهادی «جدایی نادر از سیمین» را یازده سال دیرتر میساخت، برایش پایان باز در نظر نمیگرفت.شاید در وضعیت جدید، نادر بدون هیچ مقاومتی دست سیمین و دخترشان (ترمه) را میگرفت تا برای ادامه زندگی به کشوری دیگر مهاجرت کنند.
نظرات