در خانواده ای ۴ نفره زندگی می کنم، پدرم سال ها پیش فوت کرده و برادرم نیز بیکار بوده و اعتیاد دارد، بسیار عصبی و خشن است و من را کتک می زند.
خانمی ۳۸ ساله با حالی غمگین و آشفته به اتاق مشاوره کلانتری مراجعه و مشکلاتش را چنین مطرح کرد : من در خانواده چهار نفره زندگی می کنم . پدرم سال ها پیش فوت کرده و برادرم نیز بیکار است و اعتیاد دارد، او بسیار عصبی و خشن است و مرا بسیار کتک می زند و تحقیر می کند. خواهرم نیز در بیمارستان کار می کند.
سال هاست بعد از فوت پدرم برای گذران امور زندگی کنار خیابان دستفروشی می کنم. مدتی پیش با فردی که تبعه یکی از کشورهای همسایه بود، آشنا شدم. او در این مدت به قصد سوء استفاده هرچه پول داشتم از من گرفت و به من قول ازدواج داد، تا اینکه متوجه شدم به من علاقه ای نداشته و خودش زن و بچه دارد و حرف هایش در خصوص ازدواج دروغ است.
در حال حاضر خانواده ام متوجه کارهای وی شده اند و برادرم مرا مدام کتک می زند و خواهرم مرا سرزنش میکند.هرچه به این فرد می گویم که با من ازدواج کند، جوابم را نمی دهد و مدام می گوید تو زمینت را به من بده ، من با تو ازدواج می کنم.
یعنی او با اینکه تا به حال حدود یک صد میلیون تومان از من پول گرفته و پس نداده، به فکر فروش زمینم هست تا بفروشم و پولش را به او دهم. به خاطر علاقه ای که به او دارم نمی دانم چه کار کنم و الان با رفتارهایش متوجه شده ام که این چند سال به من دروغ گفته و هدفش فقط پول های من بوده است.
از شما می خواهم به من کمک کنید چون خانواده ام هم با این وصلت مخالف هستند و مرا سرزنش می کنند و الان مدتی است که دیگر ایشان حتی جواب تماس هایم را نمی دهد و به من محل نمی گذارد و من نمی دانم چه کاری انجام دهم و خانواده هم نیز مرا طرد کرده اند.
از شما می خواهم با خانواده ام صحبت کنید تا با من درست رفتار کنند. آنها به من می گویند که تو آبروی ما را برده ای و دیگر نمی توانیم تو را بپذیریم. خواهش می کنم به من کمک کنید.
نظر مشاور :
فرد مورد نظر فرزند ارشد خانواده ۴ نفره است که پدر وی فوت شده و برادر او نیز معتاد بوده و کاری به مخارج خانه ندارد . مادر خانواده دارای مشغله خانه داری است و بیماری قلبی دارد.
برای کمک خرج خانواده مجبور به کار کردن در خانه های مردم است و خود وی که مشغول دستفروشی در خیابان هاست ، متاسفانه به دلیل عدم نظارت کافی مادر و خانواده سبب شده تا با توجه به اینکه از لحاظ ذهنی تا حدودی مشکل دارد ، برای خانواده دردسرهایی ایجاد کند تا جایی که خانواده به دلیل حفظ آبروی خود،وی را طرد کرده اند و متاسفانه اقدامی از سوی خانواده برای درمان وی صورت نگرفته است .
این فرد دارای عزت و اعتماد به نفس پایین است و از لحاظ ذهنی دچار مشکل است. عدم یادگیری مهارت های زندگی و مهارت های ارتباطی با دیگران و همچنین احساس کمبود عاطفه شدید در وی، باعث شده تا به دنبال کسب محبت و جبران نیازهای عاطفی خود در بیرون از خانواده بگردد و با فردی آشنا شده که دارای زن و فرزند بوده و آن فرد وی را بر حسب شرایطش مورد سوء استفاده قرار داده و با دادن قول ازدواج دروغین از او به طرق مختلف سوء استفاده کرده است.
در حال حاضر به دلیل عدم یادگیری مهارت نه گفتن تن به خواسته های نامتعارف مرد داده و به دلیل تصمیم گیری های اشتباهی که انجام داده، دچار شکست عاطفی و عشقی شده و مورد طرد خانواده قرار گرفته است. اکنون نیز با توجه به اینکه دچار بی عفتی شده نمی داند که چه کاری انجام دهد .
از عمده مشکلاتی که امروزه در حوزه خانواده ها وجود دارد، عدم ارتباط صحیح والدین و خانواده ها با فرزندان خود است و کمبود محبت های مورد نیاز فرزندان از جانب خانواده سبب بروز یک سری مشکلات می شود.
عدم آگاهی خانواده ها در این زمینه و عدم آموزش مهارت های زندگی به فرزندان خود سبب می شود تا شاهد چنین اتفاقات باشیم. با توجه به این که این فرد از سمت خانواده طرد شده و جایی برای خواب ندارد و دچار شکست عشقی و بی عفتی شده است امکان به وجود آمدن مشکلات دیگری برای وی وجود دارد.
لذا شرکت در جلسات و کارگاه هاِی آموزشی مخصوص والدین در خصوص آسیب های اجتماعی و آموزش مهارت های زندگی از جمله مهارت تصمیم گیری، مهارت حل مسئله و مهارت نه گفتن به فرزندان سبب کاهش رفتارهای نادرست می شود.
همچنین توجه والدین به فرزندانشان و ایجاد فضای امن در محیط خانه و خانواده هم از نظر عاطفی و هم حمایتی سبب ایجاد اعتماد به نفس و ایجاد امنیت خاطر برای فرزندان می گردد که این موضوع سبب کاهش رفتارهای پرخطر و صمیمیت بیشتر فرزندان در محیط خانه خواهد شد.#
نویسنده : “آمنه سلمانی”- مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری عباسیه شیراز
نظرات