بهمن فرزانه قاتل الهه حسین نژاد در آخرین مصاحبه چه گفت؟
متهم به قتل الهه حسیننژاد، در دادسرای جنایی تهران مقابل خبرنگاران قرار گرفت و جزئیات جدیدی را از نحوه قتل و انگیزهاش بیان کرد که با گفتههای قبلی تناقضهایی دارد.
بهمن، روز ۴ خردادماه دختری ۲۴ ساله به نام الهه حسیننژاد را با ضربات چاقو به قتل رساند.
هرچند در ابتدا گفته شده بود الهه روی صندلی عقب نشسته بود و ضربات به قلبش برخورد کرد اما بهمن در گفتوگویی که روز گذشته با خبرنگاران انجام داد، گفت که الهه روی صندلی جلو نشسته بوده و ضربات را روی صندلی جلو بر بدن او وارد کرده است. متهم همچنین در مراحل بازجویی در دادسرا گفته انگیزهاش از قتل سرقت نبود و اگر قصد سرقت داشت، طلاهای مقتول را میدزدید. این در حالی است که بررسیها نشان داد الهه طلا همراه داشت.
گفتوگو با بهمن فرزانه متهم به قتل الهه حسین نژاد را بخوانید.
چند سال داری و شغلت چیست؟
متولد سال ۷۳ هستم و از ۸ سال قبل در تاکسی اینترنتی کار میکردم.
قبل از آن چه میکردی؟
مدتی در خرم آباد نان فانتزی فروشی داشتم.
با همسرت کجا زندگی میکردی؟
مدتی در اسلامشهر و بعد هم در خرم آباد.
یعنی خودت هم در خرم آباد بودی؟
ما فامیلی داشتیم که چند سال قبل رفت خرم آباد و آنجا نان فانتزی تاسیس کرد. من و برادرم و چند نفر دیگر هم رفتیم خرم آباد و بعد هم بقیه آمدند و آنجا نان فانتزی درست کردند. تعداد زیادی از اهالی منطقه ما حالا در خرم آباد نان فانتزی دارند.
توضیح بده روز حادثه چه کردی و چه اتفاقی افتاد؟
من از دارالسلام اسلامشهر با اپلیکیشن اسنپ مسافری سوار ماشین کردم و به تهران آمدم. او را در مرکز شهر پیاده کردم، بعد به میدان آزادی رفتم و منتظر مسافر شدم. وقتی الهه سوار شد، من ۲۰ دقیقهای ایستاده بودم تا باز هم مسافر بگیرم.
الهه کجا نشسته بود؟
اول صندلی عقب نشسته بودم. او گفت برویم و بعد آمد روی صندلی جلو نشست. بعد با تلفن بلند بلند صحبت میکرد و از دوستانش و زندگی خصوصیاش میگفت. بعد که تلفن را قطع کرد سر صحبت را با من باز کرد. وقتی حرفهایش را شنیدم، گفتم چرا درباره زندگیات صحبت میکنی و این حرفهها را به همه میگویی؟ میخواستم نصیحتش کنم.
چرا الهه را زدی؟
با توجه به اختلافهایی که با زنم داشتم و حرفهایی که پشت سرش شنیده بودم، با الهه هم درگیر شدم. الهه میگفت تو افسردهای و زندگی اینطوری نیست. او من را تحقیر میکرد.
جسد را چه کردی؟
الهه روی صندلی جلو بود. بعد از اینکه چاقو را زدم جسد را در فشافویه انداختم و تلفن را هم انداختم آنجا.
مقتول دو گوشی موبایل داشت. یکی را با جسد رها کردی. دیگری را چه کردی؟
دومین گوشی زیر صندلی ماشین افتاده بود. قبلا هم پیش آمده بود که مسافر چیزی در ماشین جا میگذاشت. من آن را به اسنپ میدادم . گوشی را برداشتم و فکر کردم گوشی دوم مال مسافر است. نگه داشته بودم که با من تماس بگیرند و پس بدهم. بعد از چند روز که عکس های الهه منتشر شد و فهمیدم دختری که سوار کرده و کشتهام همان دختری است که دنبالش میگردندند ترسیدم و گوشی را به چاه توالت انداختم.
از رابطه با همسرت بگو. چطور با هم آشنا شدید؟
زنم مال یک روستا در ۱۰ کیلومتری روستای ما بود. زنم را مادرم پیدا کرد و یک ماه بعد از آشنایی ازدواج کردیم.
از چه زمانی همسرت به خرم آباد فرار کرد؟
همانطور که گفتم یکی از فامیلها در لرستان نان فانتزی داشت. ما هم رفتیم آنجا و زندگی کردیم. او فرار نکرد. به خاطر کار رفتیم آنجا.
چه مدتی است که از همسرت جدا شدهای؟
دو سال است که متارکه کردهایم اما در جریان درخواست طلاق نبودم.
قبل از خرم آباد مدتی هم در اسلامشهر زندگی کردید. درست است؟
بله. ما فامیلی داریم که خیلی از آنها، شاید بیش از ۹۵ درصد، طلاق گرفتهاند. به خاطر همین به اسلامشهر رفتم تا از همه دور باشم و زنم طلاق نگیرد.
بچه هم دارید؟
ما ۱۲ سال قبل ازدواج کردیم. شانسی که داشتیم بچه نداشتیم. درگیری ما زیاد بود. همسرم نمیتوانست بچهدار شود.
قهوهخانهای را که در آن پنهان شده بودی، چطور پیدا کردی؟
قهوهخانه مال پسرخالهام بود. به او گفتم صاحبخانه جوابم کرده. اجازه بده بمانم در قهوه خانه تا خانه بگیرم.
هنگام دستگیری غافلگیر شدی؟
روز قبل از دستگیری میخواستم بروم خرم آباد زنم را ببینم که تا ترمینال هم رفتم اما دستگیر شدم.
با همسرت در ارتباط بودی؟
ارتباطی با او نداشتم. هر چند وقت یکبار میرفتم خرم آباد. کشیک میدادم و از پشت درخت فیلم میگرفتم و برای زنم میفرستادم که بگویم دوستش دارم و حواسم به او هست و در جریان زندگیاش هستم.
واقعا انگیزهات از قتل، سرقت بود؟
انگیزهام سرقت نبود. اگر به خاطر سرقت میخواستم آدم بکشم خب طلاهای الهه را میدزدیم. او طلا با خودش داشت. حرفهای تحقیرآمیزی که به من زد و به من گفت تو افسرده هستی من را ناراحت کرد.
اگر قصد سرقت نداشتی، چاقو چرا همراهت بود؟
من در مسیر اسلامشهر یکبار خفت شدم. آن موقع هم با اسنپ کار میکردم. کرایهام سی هزار تومان بود. کرایه ندادند. خفتم کردند و پول گرفتند. بعد از آن چاقو با خودم حمل میکردم که مشکلی پیش نیاید.
اگر بتوانی به عقب برگردی باز هم قتل میکنی؟
نه. الهه را پیاده میکردم و میگفتم تو را سوار ماشین نمیکنم.
در واقعیت اما تو او را سوار کردی، در این مورد بگو که او را سوار کردی و بعد با او بگو مگو کردهای باز هم او را میکشتی؟
نه، همان وسط راه او را پیاده میکردم.
بهمن فرزانه، قاتل الهه حسیننژاد، فردی ۳۱ ساله و اهل مشگینشهر اردبیل است. او در تهران به صورت غیررسمی به مسافرکشی با خودروی سمند نقرهای رنگ برادرش مشغول بود.
اطلاعات موجود نشان میدهد که او محل اقامت ثابتی در تهران نداشته و اغلب شبها را در خودرو یا گاهی در قهوهخانهها میگذرانده است. همسر سابق او به دلیل خشونتهای شدید و ضرب و شتم، او را ترک کرده و به خرمآباد نزد خانوادهاش پناه برده و از او طلاق گرفته بود. همسر سابق وی در مصاحبهای به سوابق مشابه رفتاری بهمن فرزانه و توحش او در زندگی شخصی اشاره کرده و خواستار اعدام او شده است. همچنین، او ذکر کرده که پیش از الهه حسیننژاد نیز، یک زن دیگر از خودروی بهمن فرزانه فرار کرده بود.
بهمن فرزانه سابقه شرارت و درگیری داشته است و طبق اعترافات خودش، پیش از این نیز به خاطر شرارت دستگیر شده بود. در پرونده قتل الهه حسیننژاد، او به سرقت موبایل الهه با ضربات متعدد چاقو اعتراف کرده است. او در اظهارات خود گفته که پس از دیدن گوشی گرانقیمت الهه، وسوسه شده و قصد سرقت داشته که با مقاومت الهه مواجه شده و با چاقو به او ضربه زده است. جسد الهه حسیننژاد در بیابانهای اطراف تهران کشف شد و موبایل او نیز چند متر دورتر از جسد، رها شده بود. پلیس او را از طریق رصدهای اطلاعاتی و مخابراتی دستگیر کرد.
یک قسمت مصاحبه با خودش است و یک قسمت تحلیل های خارج از چارچوب و هذیان گویی رسانه ای!!!
کدوم قبول کنیم از شما بوقچی ها؟؟؟
چرا در مورد دختر دیگری که چندین روز قبل از الهه بخاطر سرقت جانش رو از دست داد هیچ روزنامه و رسانه ای ننوشت و نگفت چون احتمالا همفکر شما بوقچی ها و ما اصلاح طلبانِ فرصت طلب نبود؟؟؟