علی مغازهای به نقد و تشریح تاثیر فعالیت خوانندگانی همچون ساسی مانکن یا امیر تتلو بر موسیقی ایرانی و سطح سلیقه مخاطب پرداخت.
ایسنا: علی مغازهای، کارشناس موسیقی و فعال موسیقی نواحی ایران میگوید: پدیدهای به نام ساسی مانکن را که این روزها به داغترین بحث در رسانهها و شبکههای اجتماعی بدل شده، میتوان از زوایای مختلفی بررسی کرد. برخی از افراد جامعه پس از انتشار چنین آهنگ و ویدئویی کاملا سعی میکنند آن را نادیده بگیرند و منکر وجود چنین چیزی باشند، برخی خواهان از بین بردن او و افرادی چون او هستند، عدهای ممکن است نظرات مثبتی به آن داشته باشند که البته عمدتا در سنین پایین و رده نوجوانان و جوانان هستند، برخی نگاهی میانه دارند و معتقدند که هر چیزی به جای خود و برخی هم نگاه جامعهشناسانه و تحلیلگرانه به موضوع دارند. به طور کلی باید کلیه دیدگاهها مطرح و تجمیع شوند تا به یک رویکرد انتقادی برسیم.
مغازهای با بیان اینکه برگ برنده افرادی مانند ساسی مانکن یا تتلو، وجود جبهه مقابل و مخالف و رویکرد سرکوبگر پیشاروی آنها است، میگوید: تجربه نشان داده است که اگر چیزی از طرف بخشی از جریان حاکم و سیاستگذاری کشور، سرکوب شود، به آن اقبال خواهد شد. معتقد هستم در برخی از مسائل سیاسی و اجتماعی سرکوب و مواجههای عامدانه صورت میگیرد تا اقبال مردم به آن پدیده، ماحصل همان سرکوب باشد که درواقع امری است که از پیش طراحی شده است؛ یعنی معتقدم برخی از سرکوبها برای رسیدن به یک نتیجه هدفمند صورت میپذیرند، به گونهای که یک عملکرد معکوس و نتیجهای معکوس آنچه در ظاهر نمایش داده میشود، حاصل شود.
او تصریح میکند: زمانی که حاکمیت و سیاستگذاران فرهنگی چیزی را از اساس انکار میکنند و حاضر نیستند باب گفتوگو و تحلیل و تحقیق در آن زمینه باز باشد و در برابر چنین پدیدههایی به مسائل خلاف جهت آنها از جمله تظاهر به هنر دینی یا دینمدار بال و پر میدهند و میخواهند که آنها را با دستورالعمل و بخشنامه جایگزین کنند، جز اتلاف بودجه و سرخوردگی در سیاست گذاری چیزی عاید نمیشود، و تازه موجب تمسخر و مضحکه مخالفان دیدگاه جریان سیاستگذار حاکم را نیز تامین میکند و یک کنش اعتراضی و یک شبه فعالیتی را در جامعه دامن میزند که در طی آن، افراد رویکرد انتقادی و اعتراضی برای سبکزندگی خود قائل میشوند؛ یعنی گونهای اعتراض سطحی و در واقع یک شبه فعالیت اعتراضی به وضعیت سیاستگذاری قالب که معمولا از سوی تعدادی از شبکههای بیهویت تلویزیونی خارج از کشور به شدت مورد حمایت قرار میگیرند.
مغازهای ادامه میدهد: مشخص است که این اعتراض کور و بازیچه منافع دیگران است، اگر بپذیریم که در آن اندکی هم اعتراض است. در چنین حالتی بخشی از جامعه خود به خود این نوع افراد را حداقل برای مدتی الگو و نمونه میپندارد. بدتر آنکه در میان نسلی که این افراد به هر دلیلی مورد توجه قرار گرفتهاند، به طور نهان و ناخودآگاه هنر و رفتار این افراد وارد حافظه زیستی و اجتماعیشان میشود و در آینده با نسلهایی طرف خواهیم بود که نوستالژی کودکی و نوجوانی آنها افرادی همانند ساسی مانکن و تتلو و برخی ناهنجاریهای فرهنگی خواهد بود که از هر ابزاری برای دیده شدن استفاده میکنند و این ابزار روز به روز از مظاهر کاملا مخالف و متضاد فرهنگ ایرانی بهره برداری بیشتری خواهند کرد.
این کارشناس موسیقی معتقد است: در جامعه بیماری که ماحصل آن ساسی مانکن است، نه با دستورالعمل و بخشنامه بلکه باید با گشایش در امور هنری و برداشتن قوانین و فعالیتهای سلبی یک نوع مصونیت ایجاد کنیم که خود بهترین امکان برای دوری جستن افراد از ابتذال و افزایش تنزل سلیقهها است. زمانی که آهنگسازانی که تصنیف میسازند و از شعر حافظ و سعدی استفاده میکنند، تصنیف و اثرشان ممیزی میشود دیگر به چه طریق باید هنر موسیقی مناسب برای جامعه تولید شود؟ بدیهی است هنرمندانی چون کلهر یا علیزاده قصد تولید موسیقی زیرزمینی که ندارند و خودشان بدون هیچ دستورالعملی عیار فرهنگی را در هنر موسیقی در سطح بالا رعایت میکنند؛ اما بالاخره تعدادی از جوانان و افرادی که جویای نام هستند، ممکن است روزی بخواهند سراغ این فرم تولید اثر هنری بروند. پس این قوانین سلبی و ایجابی سفت و سخت چه حاصلی داشته است؟
نظرات