چاپ کد خبر: 145675
18 خرداد 1403

جزئیات قتل عام لرها،شولی ها و اهالی کازرون و قتل سلجوقشاه در ممسنی توسط مغولان

سلغوریان گروهی از ترکمانان بودند که در پی ترکمانان سلجوقی و در اتحاد با آنان وارد ایران شدند و پس از آنکه مدتی را در نواحی غربی ایران گذراندند از سمت شمال غربی وارد فارس شدند. در این زمان سنقرین مودود، رهبری اتابکان فارس را به عهده داشت.

به گزارش اول فارس ، در زمان‌ حمله مغولان که ایلخانان از طرف آنان بر ایران حکومت می کردند بیشتر نقاط ایران فتح می شود اما فارس از جمله ایالت هایی بود که ایمن ماند و بدون جنگ و خونریزی به دست مغولان افتاد. همزمان در فارس حاکمانی به نام اتابکان سلغری حکومت می کردند، در این زمان گروهی از مغولان به نام سرکوب یاغیان به کازرون حمله کرده و مردمانی که به مزار شیخ ابواسحاق کازرونی پناه برده بودند را محاصره و سپس به قتل می‌رسانند.

جزئیات قتل عام لرها،شولی ها و اهالی کازرون و قتل سلجوقشاه در ممسنی توسط مغولان

در این گزارش مشروح گفتگوی مجتبی محمدی، دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه خلیج فارس، کارشناس میراث فرهنگی استان بوشهر، محقق و پژوهشگر در تشریح این موضوع تاریخی و اشاره به مقاله پژوهشی خود در این زمینه را می‌خوانید.

به گفته محمدی، یکی از زیان‌بارترین حملات به ایران، حمله قوم مغول به رهبری چنگیز خان بود که به دنبال عدم درایت و تصمیم‌ گیرهای به جای حکام وقت، هزینه سنگینی را بر ایران تحمیل کرد، شالوده‌ها و زیرساخت‌ های اقتصادی اجتماعی و فرهنگی ایران را ویران و برای سالیان متوالی آن را متاثر از خود ساخت.

از جمله دلایل حمله مغول به ایران را می توان بی‌درایتی حاکمان خوارزمشاهی و جدایی مردم‌ از حاکمیت، همچنین عدم ثبات سیاسی در کانون و مرکز حکمرانی خوارزمشاهیان در کنار اقدامات خودسرانه ترکان خاتون و اقدام‌ نابخردانه غایر خان از اقوام وی در حمله به فرستادگان کاروان تجاری چنگیز خان در محل اترار برشمرد.

با هجوم مغولان به سرزمین ایران شهرهای مختلف از خراسان گرفته تا بلخ، هرات نیشابور و مرو یکی پس از دیگری به خاک و خون کشیده شدند و از بنیان ویران گشتند.در بین شهرهای ایران که در این برهه زمانی از خطر هجوم و ویرانی مغولان ایمن ماند فارس و مرکز آن شیراز بود، در این مقطع تاریخی، فارس مرکز اتابکان بود که به سلغریان نیز معروف بودند.

سلغوریان گروهی از ترکمانان بودند که در پی ترکمانان سلجوقی و در اتحاد با آنان وارد ایران شدند و پس از آنکه مدتی را در نواحی غربی ایران گذراندند از سمت شمال غربی وارد فارس شدند. در این زمان سنقرین مودود، رهبری اتابکان فارس را به عهده داشت.

اتابک سنقرین مودود آخرین اتابک سلجوقی در فارس بود که هدف او از دستیابی بر قدرت، تشکیل دولتی واحد، تحت اختیار و فرماندهی شخص وی بود این نیت او با سال‌های واپسین ضعف سلجوقیان در ایران همراه شد. بنابراین سنقرین از فرصت به دست آمده بیشترین استفاده را برد و در فارس دولتی کوچک اما نو ظهور فراهم آمده بود دولت اتابکان سلغری فارس را تاسیس نمود. با کنترل و نظارتی که از سوی سلغریان صورت می‌گرفت نواحی تحت اختیار آنان و مدت زمانی طولانی از ثباتی نسبی برخوردار بود که این امر نیز با به قدرت رسیدن اتابک ابوبکر سعد بن سعد زنگی در مرکز و مناطق مهمی چون کازرون تثبیت شد. گفتنی است که شیراز، کازرون و ابرقو از مهمترین شهرهای فارس در عهد اتابکان و همزمان با هجوم مغولان به ایران بودند.

شول‌ها، لرها و شبانکارگان سه گروه عمده‌ای بودند که در این دوره نقش مهمی در تحولات سیاسی فارس به ویژه نواحی جنوبی شرقی و حتی شمالی فارس ایفا نمودند. رشادت‌ها و دلاوری‌های شبانکارگان در برابر ایلخانان مغول و متحدان داخلی آنان در حمله و هجوم به کازرون حائز اهمیتی فراوان است. کازرون و نواحی مجاورش پس از سپری کردن سال‌های اولیه حکمرانی سلغریان در آتش اختلافات با شبانکارگان می‌سوخت و با قدرت یافتن هر یک از این حکمرانان امور سیاسی کازرون نیز به دست قدرت برتر می‌افتاد. با تثبیت حاکمیت ایلخانان بر ایران و تسلط یافتن نمایندگان اعزامی مغول بر فارس، رفته رفته از قدرت و استقلال سیاسی حکامی جون اتابکان فارس و ملوک شبانکاره کم شد و آنان نیز مطیع اوامر ایلخانان گردیدند.

فرمانروایان نخستین اتابکان و ملوک شبانکاره به ویژه شخصیت‌های تاثیرگذاری چون اتابک سعد زنگی و ملک قطب الدین شبانکاره و همچنین ملک مظفرالدین شبانکاره در برابر مغولان به شهادت رسید با وجود تبعیت اتابکان‌ یزد، کرمان، خراسان و سیستان از مغولان‌ حاضر به اطاعت از آنان نشدند.کم کم فشار مالیاتی مغولان و نمایندگان اعزامی آنان که از طریق حکام دست نشانده سلغری و شبانکارها اعمال می‌شد، کمر مردمان فارس و مناطقی چون کازرون را خم نموده بود.خلا جانشینی پس از اتابک ابوبکر سعد زنگی که همراه با دخالت نمایندگان اعزامی مغول در فارس همراه بود از سویی و از سوی دیگر اختلافات داخلی موجود در خاندان سلغریان در رقابت با ملوک شبانکاره بود.

پس از مرگ اتابک ابوبکر سعد زنگی، برادر وی به نام سلجوقشاه که مردی دلیر و جنگاور بود با ازدواجی سیاسی به منظور کسب بیشترین میزان از قدرت با ترکان خاتون همسر سعد زنگی موجب گردید تا در مدت زمانی اندک شعله‌های اختلاف مابین خاندان سلغریان در رقابت با ملوک شبانکاره که برای نزدیکی هرچه بیشتر با دولت ایلخانی ر بیشتر اوقات به رویارویی و زد و خورد می‌انجامید روشن‌ تر از قبل گردد و در نهایت امر نیز این اختلاف با قتل ترکان خاتون وارد مرحله تازه از درگیری‌های داخلی شد. ترکان خاتون به دستور سلجوقشاه در مجلس سوری شبانه به قتل رسید که زمینه‌های دخالت نظامی ایلخانان را به همراه متحدین داخلیشان به فارس و کازرون کشانید.

به دنبال این اقدام سلجوقشاه یعنی قتل ترکان خاتون به عنوان متحد و‌ نماینده دولت ایلخانی، مردم شیراز نیز که از مغولان نفرتی عمیق داشتند در حمایت از سلجوقشاه خیزشی ضد مغولی را پایه‌ریزی کردند و دست به قتل عام بقیه نیروهای مغولی مستقر در شیراز زدند. ایلخانان با شنیدن خبر شورش شیراز بر علیه نمایندگان مغولی و کشتار آنان با اعزام واحدی از نیروهای مغولی مستقر در اصفهان و همچنین نیروهای شبانکاره و اتابکان کرمان در ابرقو به رویارویی با سلجوقشاه و متحدانش که عمدتاً متشکل از نیروهای مغولی مستقر در اصفهان و همچنین نیروهای شبانکاره و اتابکان کرمان در ابرقو به رویارویی با سلجوقشاه و متحدانش که عمدتاً متشکل از نیروهای سلغوری شیرازی شول و لرها بودند پرداختند که این نبرد منجر به عقب نشینی سلجوقشاه و هم پیمانانش به دژ سپید ممسنی و سپس کازرون گردید و با حرکت به سمت دشتستان و جزیره شیف نواحی جنوبی را نیز از وجود نمایندگان مغولی پاکسازی در بازگشت به کازرون به سنگربندی در مقابل نیروهای مغولی و متحدان داخلی‌شان پرداخت.

سلجوقشاه چون اوضاع را بسیار بر آشفته دید به ناچار فرار را اختیار کرد و به طرف کازرون شتافت.اهمیت و جایگاه کازرون به عنوان پل ارتباطی جنوب به نواحی مرکزی ایران و همچنین نقش کازرون به عنوان یکی از مهم ترین شهرهای پس کرانه خلیج فارس در و نزدیکی به مرکزیت سیاسی اتابکان موجب روی آوردن سلجوقشاه به این شهر شد مطلع شده بودند و همچنین به دلیل تنفری که از مغولان داشتند از روی آوردن سلجوق شاه به کازرون و خانقاه شیخ ابواسح استقبال وآنجا را به عنوان مرکز اصلی مقاومت بر علیه مغولان شبانکارگان و اتابکان کرمان تبدیل نمودند.
با رسیدن قوای اعزامی مغول به کازرون نیروهای سلجوقشاه و کازرونی‌ها در اتحادی با نیروهای رزمنده لر و شول‌ها در نبردی هر چند یک طرفه جانانه به دفاع از شهر و خانقاه شیخ پرداختند که بر اثر مقاومت آنان فرماندهان سرشناسی از نیروهای ملوک شبانکاره چون نظام الدین حسن شبانکاره‌ای و ناصرالدین گودرز شبانکاره‌ای جان باختند. سلجوق شاه و اطرافیانش عقیده داشتند که با پناهنده شدن به خانقاه شیخ ابواسحاق وی به مدد او خواهد آمد ولی اینگونه نشد وی بسیار به شیخ ابواسحاق اعتقاد داشت اما سرانجام در این نبرد سلجوقشاه شکست خورد و به اسارت نیروهای مغولی درآمد.

عاقبت این شکست لشکرهای مهاجم کشتار بسیار سختی از مردم کازرون و بقایای نیروهای سلجوقشاه انجام دادند به طوری که آنگونه که منابع همزمان خبر دادند مغولان جسد کشتگان نبرد کازرون را اعم از اهالی کازرون، شول و لر را در چاهی نزدیک بقعه شیخ ابواسح انداختند عده زیادی نیز به اسارت مغولان و متحدانش درآمدند.

جنگ در کازرون برای ایرانیان بسیار تاسف بار بود چرا که مغولان با ترفندهایی که به کار برده بودند توانستند این جنگ را تبدیل به یک جنگی کنند که از قبل آن نیروهای شبانکاره، شول، لر، کازرونی و کرمانی متحمل خسارات فراوانی شود. خروجی این نبرد در کازرون چیزی به جز قتل عام مردم کازرون شول‌ها و لرها به همراه نداشت.

در واقع جنگ کازرون موقعیت مغولان را در نواحی جنوبی ایران تثبیت نمود و به دولت ایلخانی قدرت و قوت بیشتری بخشید سلجوقشاه سلغری نیز که پس از اسارت در سال ۶۶۲ هجری قمری به دژسپید ممسنی فرستاده شده بود در این محل توسط نیروهای مغولی کشته شد.

به این ترتیب شورش وی که از شیراز بر علیه مغولان آغاز گردیده بود با قتل عام مردم کازرون ادامه یافت و با قتل خود وی در سال ۶۶۲ هجری قمری در دژ سپید ممسنی به پایان رسید. منبع:فارس

نظرات خود را برای ما ارسال کنید

آخرین اخبار