
هادی دریس:بیش از چهارصد رسانه دارای مجوز در استان فارس فعالاند؛ اما گویی در نگاه برخی مدیران، فقط چند روزنامه سزاوار شنیده شدناند. این، حقیقت تلخ زیست رسانهای در استانی است که مهد اندیشه، ادب و روشنفکری در ایران است.
رسانههای مستقل و منتقد در فارس، نهتنها از عدالت ارتباطی بهرهای ندارند، بلکه حتی در منظومهی حمایتی مدیران فرهنگی نیز جایگاهی ندارند. اما مسئله نگرانکنندهتر از این تبعیض، سکوت و انفعال مقامهای عالی استان است. در صدر آنها، متأسفانه باید از استاندار محترم فارس، جناب دکتر امیری نام برد؛ مدیری که انتظار میرود از عدالت رسانهای بهعنوان بخش جداییناپذیر توسعه سیاسی و اجتماعی صیانت کند، اما در عمل هیچ موضع شفافی در قبال این بیعدالتیها اتخاذ نکرده است.
آیا دکتر امیری از وضعیت رسانهها بیاطلاع است یا آن را مسئلهای کماهمیت میداند؟
شورای فرهنگ عمومی استان برگزار میشود. شورای اطلاعرسانی استان هم وجود دارد. اما خروجی این نهادها در حمایت از عدالت رسانهای چیست؟ چرا استاندار فارس، معاون سیاسی امنیتی ایشان و سایر مقامات ارشد اجرایی، در برابر انحصار، تبعیض و بایکوت رسانههای منتقد، هیچ واکنشی نشان نمیدهند؟
در این میان، ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس نیز با ایفای نقش تماشاچی، به بخشی از مشکل بدل شده است. نهادی که طبق قانون، موظف به حمایت از کلیت فضای رسانهای استان است، عملاً از بیش از ۴۲۰ رسانه مجوزدار، فقط چند روزنامه محلی را میبیند و سایرین، مانند نوزادان سرراهی، بیرون از دایره توجهاند.
آیا مدیرکل ارشاد از اختیارات قانونی و مسئولیتهای صریح خود بیخبر است؟ اگر چنین است، لازم است فوراً قوانین مرتبط را فراگیرد. و اگر آگاهانه در برابر انحصار رسانهای و تبعیض سکوت میکند، باید بداند این ترک فعل، مسئولیت حقوقی و اداری در پی خواهد داشت.
بهصراحت باید گفت: اگر مدیران عالی استان فارس تاب شنیدن نقد منصفانه را ندارند، باید آماده پاسخگویی به نهادهای نظارتی کشور باشند. منشور حقوق شهروندی، اصول مصرح قانون اساسی و آییننامههای اطلاعرسانی دولت، همه بر حمایت از تکثر رسانهای و برابری رسانهها در دسترسی به منابع اطلاعاتی و حمایتی تأکید دارند. عدم اجرای این قوانین، ترک تکلیف است و تبعات دارد.
رسانه، نهاد مطالبهگر است؛ نه سرباز جشنوارهها و نمایشها. اگر رسانهها امروز مطالبه نکنند، فردا جامعه به بهای گزافی تاوان این سکوت را خواهد داد. استاندار فارس و مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، موظفاند اخلاقاً و قانوناً از هرگونه تبعیض و انحصار رسانهای جلوگیری کنند. صیانت از حقوق رسانهها، حمایت از رسانههای مستقل و مقابله با حلقههای انحصاری، وظیفه است، نه انتخاب.
در پایان این یادداشت، نه به دنبال تخریب شخصیتی هستیم و نه به دنبال جنجالسازی؛ بلکه تنها یک مطالبه روشن داریم: پاسخگویی و اقدام قانونی برای پایان دادن به چرخه معیوب انحصار و تبعیض رسانهای در فارس.
و اگر چنین نکنند، «سکوتشان» پرصداتر از هر انحصار است.منبع:اقتصادآینده