ترافیک خودرویی،ترافیک مدیران بدون تخصص و شهر بدون پارکینگ

 فرزاد وثوقی روزنامه نگار شیرازی در مطلبی با عنوان ترافیک خودرویی و ترافیک مدیران بدون تخصص شهر بدون پارکینگ وتجمیع صنوف در یک نقطه نوشت: این متن یک تلگراف فوری است برای مدیرانی که گمان کرده اند مسوول نیستند. در واقع افراد باید بدانند مسوولیت کار به آنان واگذار شده و سپس باید با یک […]

 فرزاد وثوقی روزنامه نگار شیرازی در مطلبی با عنوان ترافیک خودرویی و ترافیک مدیران بدون تخصص شهر بدون پارکینگ وتجمیع صنوف در یک نقطه نوشت:

فرزاد وثوقی

این متن یک تلگراف فوری است برای مدیرانی که گمان کرده اند مسوول نیستند. در واقع افراد باید بدانند مسوولیت کار به آنان واگذار شده و سپس باید با یک مدیریت قوی مسولیت خود را آغاز کرده و به انتها برسانند. امروز وضعیت ترافیک شهر به مرز بحران رسیده است و انگار کاری از دست کسی برنمی آید اما در کنار این ناکارآمدی، دست ها از کمر نمی افتد و برخی مدیران مرتبط با ترافیک شهری همچنان از اقدامات نه چندان تاثیر گذار خود گزارش می دهند.

اول باید دید کدام دستگاه مسوول صدور مجوز مدارسی بوده که در مناطق پرتردد تاسیس شده اند. هر چند مدارس دولتی در اقلیت داستان قرار دارند و چیزی بنام مدرسه دولتی ،مانند آنچه در گذشته شاهد آن بودیم وجود ندارد، اما غیر دولتی ها برخلاف اصل سی ام قانون اساسی مانند قارچ همه جا سبز شده اند وکسیه هایشان هیچ وقت پر نخواهد شد.

در چهار دهه گذشته ونگاه به خصوصی سازی در کشور، آموزش وپرورش تنها دستگاه دولتی بود که بطور کامل به بخش خصوصی واگذار شد و هیچگاه نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مورد این آسیب بزرگ تذکر ندادند که هیچ ،سفارش نامه هم برای نور چشمی ها نوشتند که در راستای اعتلای آموزش های نوین وتاثیر گذار، همسو با جهانی شدن علوم وتوسعه پژوهش خواهشمند است نسبت به رفع مشکلات حامل نامه بذل عنایت فرمایید.

از وزیر گرفته تا مدیران کل استانی همگی خلاف قانون اساسی کشور عمل کرده اند و پرورش وآموزش نونهالان، نوجوانان وجوانان کشور را به بخش های خصوصی و خصولتی واگذار نمودند و گاهی که بحرانی سیاسی اتفاق می افتد وکار به مدارس و دانشگاههای خصولتی و خصوصی کشیده می شود ، یادشان می افتد که از تربیت نسل جوان غفلت کرده اند.

ترافیکشهری

اولین آسیب ،بحران نبود معلم حرفه ای وآموزش دیده است . سالیان سال دانشکده تربیت معلم را معلق و از تربیت معلم غافل شدند و حالا برای بکار گیری معلم توانا دچار بحرانی بزرگتر از بحران اول شده اند.

نقطه سر خط – شهر سازی ما دچار مشکلات بسیاری است چرا که افراد برای این کار تربیت نشده اند. شهرسازی ما نیز مانند نظام پرورشی وآموزشی ما دچار سفارش نامه شده است. وقتی سازمان نظام مهندسی داریم ، شهرداری ، سازمان مسکن وشهرسازی ، سازمان بازرسی داریم واز همه مهمتر در تمامی این دستگاههای اجرایی نهاد های نظارتی داریم اما نه گروه اول تخصصی دارد ونه گروه دوم براین بی تخصصی ها نظارتی داشته ودارند!

شهرداران به عنوان مدیران شهر باید از روزگار قدیم به فکر امروز می بودند، اما این بحران ترافیکی را به پای ترک فعل تمامی شهردارانی می گذاریم که پس از سال ۱۳۵۷ به این سمت دست پیدا کردند. اصولا شهرداران سفارشی ، مدیران سفارشی را دور خود جمع می کنند و انتخابی بنام شایسته سالاری وجود ندارد. همه با توصیه می آیند ، بدون پاسخگویی می روند وعجیب آنکه شهرداران جدید هیچگاه موید فرمول های مدیریتی شهردار سابق نبوده ونیستند. هر شهرداری دارای یک الگوی نهضتی است. فرهنگ سرا سازی ، پهن کردن آسفالت ،پل سازی ، ایجاد وتوسعه فضای سبز والبته تکرار مکررات به واسطه سلطه حزبی ولیستی ، حال باید دید کدام یک از این فرمول ها تاکنون باعث نجات شهر شده است.

پیش از آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۲ مقامات جلسات متعددی برگزار کردند تا سازمان سرویس های مدارس را ساماندهی کنند. حتی با مصوبه شورای شهر نرخ ها را افزایش دادند تا سود وصرفه ای برای رانندگان ایجاد شود اما نرخ تورم تابع افزایش های سالانه نیست ورانندگان می دانند با بخش های فنی خودروی خود نمی توانند با بخشنامه کنار بیایند و خرید وتعمیرات قطعات خودرو تابع تورم لحظه ای است. تورمی که گاه با احتکار کالای مورد نظر همراه است وممکن است برای خرید یک قطعه وارداتی اما دارای برچسب تولید داخل باید درصف انتظار بمانند. هر چندآنان تعهدی را متقبل شده اند وباید سرویس دهی مربوطه انجام شود اما باید راننده وخودرو دومی درکار باشد تا جوراین تعهد نامه را بکشد.

با نگاهی به ساعات گشایش و خاتمه کار مدارس می توان به این نکته اشاره کرد که شمار خودرو های شخصی برشمار خودروهای سرویسی می چربد. درواقع عملیات ساماندهی سازمان سرویس مدارس دراین فرصت موفق نبوده است چرا که اصولا سازمانی بنام سرویس مدارس وجود ندارد و هنوز اربابان قدرت بین خود به این نتیجه نرسیده اند که این سازمان وریاست آن باید نصیب کدام قطب شود.

ترافیک شدید محصول تجمیع اماکن پر مخاطب است . گاهی در مورد هسته مرکزی شهر صحبت می شد اما انگار تمام شهر به هسته مرکزی تبدیل شده است. پزشکان محور زندیه را ترک نمی کنند و مالکان نظام پرورشی و آموزشی خیابان های اصلی وفرعی را ،در واقع هم گرفتار حوزه درمان هستیم وهم مراکز آموزشی و نیز تجاری .

پرواضح است مدیران سفارشی حتی به خودزحمت نداده اند که نگاهی به نقشه شهر داشته باشند چرا که بدانند تاسیس یک مدرسه در حاشیه یک تقاطع غیر هم سطح که وظیفه مهار ترافیک را داشته تا چه اندازه آسیب زاست.

درهر صورت آسیب ها در تمامی مناطق شهری گسترش یافته واعضای شورای شهر به فکر حاشیه ها و رفع محرومیت ها هستند وباید دید محرومیت از نظر اعضای شورا چه معنا ومفهومی دارد. صدای بلند آژیر آمبولانس و یا خودروهای سبک و سنگین آتش نشانی که در ترافیک گره خورده گرفتار شده اند موید داستان محرومیت است . ترافیک گره خورده و متاسفانه اتاق آقای مدیرمسوول کتابخانه ندارد.

کلیک کنید و عضو کانال اخبار فوری اول فارس شوید 1

نظر

 

مطالب مرتبط

داغان شدن روح و روان مردم در ترافیک کور شیراز

نظرات