جزئیات قتل تلخ زهرا قائمی، مدرس و کارمند دانشگاه تهران توسط همسرش
در تاریخ شنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۴ ، خبری تکاندهنده جامعه دانشگاهی و فعالان اجتماعی ایران را در بهت فرو برد: زهرا قائمی، مدرس و کارمند دانشگاه تهران و فعال حوزه مطالعات زنان و خانواده، در منزل شخصیاش به قتل رسید. بر اساس گزارشهای اولیه و تایید پلیس شهر قدس، وی در شامگاه چهارشنبه ۱۶ مهرماه ۱۴۰۴ در خانه خود واقع در شهر قدس (قلعه حسن خان سابق) به طرز مشکوکی فوت کرده و همسر وی به عنوان مظنون اصلی تحت بازجویی قرار گرفت.
بیوگرافی و سوابق کاری مقتول زهرا قائمی:
زهرا قائمی اهل تهران و ۴۲ ساله بود. در ابتدا از او به عنوان «مدرس و پژوهشگر حوزه مطالعات زنان و خانواده در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران» یاد شده بود. با این حال، بررسیهای دقیقتر نشان داد که خانم قائمی پیش از این کارشناس امور اداری دانشکده حقوق خانواده بوده و در زمان وقوع حادثه به عنوان کارمند و عضو فعال گروه آموزشی مطالعات زنان و خانواده مشغول به کار بوده است.
او سالها در زمینه پژوهش و آموزش درباره موضوعاتی چون خشونت خانگی، حقوق زنان و امنیت خانواده فعالیت داشت. در زندگی شخصی، خانم قائمی از ازدواج اول خود یک دختربچه ۱۲ ساله داشت که با او زندگی میکرد و همچنین سرپرستی خواهرزادهاش را نیز بر عهده داشت.
خبرآنلاین طی گفتوگویی با یکی از بستگان مقتول به جزییات جدید دست پیدا میکند.
اصغر حسنزاده، شوهر دخترعموی زهرا قائمی میگوید: «زهرا با ما در ارتباط بود و همه چیزمان با هم بود؛ ۴۲ سالش بود، حادثه چهارشنبه ۱۶ مهرماه اتفاق افتاده است، ما آن شب شهرستان و در مسیر برگشت بودیم؛ زهرا خواهرزاده خود را به سرپرستی گرفته بود و با او زندگی میکرد؛ چون دانشگاه خواهرزادهاش روبهروی محل زندگیاش بود، آنجا ثبتنامش کرده بود که درسش را ادامه بدهد. خواهرزاده زهرا شب حادثه با ما تماس گرفت که من به خانه آمدهام؛ خالهام نفس نمیکشد، کبود است نبض ندارد، چه کار کنم، خودتان را برسانید. به او گفتیم ما شهرستانیم؛ سریع به اورژانس زنگ بزن که تا ما برسیم.
بعد پیگیریها متوجه شدیم زهرا تمام کرده است؛ همان لحظهای که تماس من با خواهرزاده زهرا قطع شد، من به شوهر زهرا که اسمش علی است، زنگ زدم؛ گفتم علی کجایی، گفت من بیرونم؛ گفتم علی چکار کردی بگو؛ گفتم حرف راست را بزن که بتوانم کمکت کنم؛ چیزی که برگشت گفت این بود: من توی خیابان هستم و گفت من و زهرا دعوا کردیم، اعصابم خورد شد و یک لحظه بلند شدم دست انداختم و خرخره خانمم را گرفتم و بعد که ولش کردم، افتاد روی زمین؛ بعد ترسیدم و از خانه زدم بیرون….»
پیرو انتشار این گفتوگو کسانی که خود را از اعضای خانواده قاتل معرفی میکردند، در تماسهایی توضیحاتی متناقض و متفاوتی ارائه کردند، بر همین اساس طی تماسی با مهدی بیرانوند که در ابتدا خود را برادر علی متهم به قتل زهرا قائمی معرفی و در نهایت خودش را پسرعموی متهم به قتل معرفی کرد،گفت: «این حرفهایی که به شما گفتهاند و نوشتهاید، اصلا درست نیست؛ اینکه گفتهاند برای مال و اموال این اتفاق افتاده، اصلا چنین چیزی صحت ندارد، این زن و شوهر اصلا مشکلی با هم نداشتند و خیلی هم با همدیگر خوب بودند.»
او ادامه داد: «علی که همسر خود را نکشته و قتلی در میان نبوده است؛ زهرا و همسرش جر و بحث کردند، دعوا کردند و در این دعوا زد و خوردی هم شده ولی اینکه علی خواسته باشد زنش را بکشد، نه اصلا چنین چیزی نبوده است. قبلا یک نفر مزاحم زهرا شده بود که چند وقتی است درگیر آن بودند و علی چند سری هم از شدت ناراحتی بخاطر این موضوع اقدام به خودکشی داشته و پروندهاش هم موجود است؛ اعصابش نمیکشید و نمیتوانست تحمل کند؛ درگیری ذهنی داشت و مسئله مزاحمتهای ناموسی هضمش برایش سخت بود چند باری به خودکشی دست زده بود.»
روایت یکی از اقوام زهرا قائمی از چگونگی قتل او/ علی به اموال زهرا چشم داشت/ او دستگیر نشد خودش را معرفی کرد
شوهر دخترعموی زهرا قائمی میگوید: نمیخواهم وارد جزئیات زندگی مرحوم بشوم؛ مشاجرهشان بیشتر برای موضوعات مالی بود؛ علی به اموال خانمش، زهرا چشم داشت و اگر کلی بخواهید ثبت کنید، همین بود.
خبر کوتاه بود و باز هم از یک زنکشی و خشونت خانگی حکایت داشت؛ قتل زهرا قائمی از کارمندان دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران بهدست همسرش، در شامگاه هفدهم مهرماه رقم خورده است. اصغر حسنزاده، شوهر دخترعموی زهرا قائمی در گفتگو با خبرآنلاین ماجرای قتل کارمند دانشگاه تهران به دست همسرش را روایت کرده است؛ او ضمن اعلام رضایت خانواده قائمی برای انجام این گفتگو با خبرآنلاین، میگوید: خواهش میکنم چیزی به حرفهایم اضافه نکنید و همین چیزهایی که گفتم را منتشر کنید. او ادامه میدهد: نمیخواهم وارد جزئیات زندگی مرحوم بشوم؛ مشاجرهشان بیشتر برای موضوعات مالی بود؛ علی به اموال خانمش، زهرا چشم داشت و اگر کلی بخواهید ثبت کنید، همین بود.
ادامه این گفتوگو را اینجا بخوانید:
آقای حسنزاده از شب این ماجرای تلخ بگویید.
بعد پیگیریها متوجه شدیم زهرا تمام کرده است؛ همان لحظهای که تماس من با خواهرزاده زهرا قطع شد، من به شوهر زهرا که اسمش علی است، زنگ زدم؛ گفتم علی کجایی، گفت من بیرونم؛ گفتم علی چکار کردی بگو؛ گفتم حرف راست را بزن که بتوانم کمکت کنم؛ چیزی که برگشت گفت این بود: من توی خیابان هستم و گفت من و زهرا دعوا کردیم، اعصابم خورد شد و یک لحظه بلند شدم دست انداختم و خرخره خانمم را گرفتم و بعد که ولش کردم، افتاد روی زمین؛ بعد ترسیدم و از خانه زدم بیرون؛ گفتم خب لامصب اورژانس خبر کن، به همسایهای کسی بگو و کمک بگیر؛ زمانی که این تماس با ما انجام شده بود، ۴۰ تا ۴۵ دقیقه از لحظهای که کار علی گذشته بود، فردای آن روز من متوجه شدم که علی یک ربع به ۱۱ شب از خانه بیرون زده است و فردا هم از طریق دوربینها متوجه شدند که همسر زهرا همان ساعت یک ربع به ۱۱ از خانه خارج شده است.
تماسی که خواهرزاده زهرا با ما گرفت حدود ساعت ۱۱:۲۰ دقیقه شب بود و بعد هم که اورژانس بخواهد بیاید ۱۰ دقیقه تا یک ربع هم خود این موضوع زمان برده است و تا اورژانس برسد زهرا تمام کرده و فوت شده بود؛ چون زمان زیادی از خفگی او گذشته و دیگر قابل احیا نبود.
علی نگفت که با همسرش سر چه چیزی دعوا کرده بودند؟
نمیخواهم وارد جزئیات زندگی مرحوم بشوم؛ مشاجرهشان بیشتر برای موضوعات مالی بود؛ علی به اموال خانمش، زهرا چشم داشت و اگر کلی بخواهید ثبت کنید، همین بود.
شغل همسر زهرا چه بود؟
این آقا اول با دروغهای فراوان که من فلان شغل را دارم، جلو آمده بود و بعد فهمیدیم که او در شرکت{….} راننده خاور بوده و اصلا سواد آنچنانی نداشته و فرد تحصیلکردهای هم نبوده است.
آیا زهرا و همسرش سابقه درگیری جدی قبلی هم داشتند؟
آنها ۴ سال بود که با هم ازدواج کرده بودند و از هم بچهای نداشتند؛ زهرا از ازدواج اولش یک دختر داشت که با همسرش زندگی میکرد و خواهرزادهاش هم که با زهرا و همسرش زندگی میکرد. گاهی درگیریهای جزئی داشتند که آنها را هم با کدخدامنشی بین هم حل میکردیم و البته از این درگیریهای معمولی در زندگی همه هست.
علی خودش را به پلیس معرفی کرد یا دستگیر شد؟
برادر این آقا شغل نظامی دارد و من بعد از اینکه متوجه اتفاق شدم با او تماس گرفتم و گفتم فلانی داداشت همچین کاری کرده است؛ حتی بعد از اینکه علی در تماس گفت که من زهرا را خفه کردم، به او گفتم برو خودت را معرفی کن؛ تنها کمکی که میشود به تو کرد این است که میگویم برو خودت را معرفی کن؛ ولی علی با برادرش تماس گرفته بود و به سمت خانه آنها رفته بود و با مشورت برادرش صبح رفته و خودش را معرفی کرده بود؛ چون برادرش هم میدانست که علی با او تماس گرفته و اگر خودش را معرفی نکند و آگاهی بخواهد پیگیری کند، میفهممد که او کجا آمده و آخرین تماسش با برادرش بوده و بخواهد خودش را معرفی نکند، آن بنده خدا هم دچار دردسر میشود، به اتفاق رفتهاند و علی خود را معرفی کرده است.
ظاهرا هنوز علت دقیق فوت را به خانواده مرحوم زهرا قائمی اعلام نکردهاند؛ درست است؟
بله هنوز علت اعلام نشده است و گفتهاند ۲ ماه دیگر اعلام میشود و زمانبر است اما جواز دفن صادر شد و دیروز زهرا را به خاک سپردیم. خانواده زهرا شکایت اولیه را انجام دادهاند اما چه فایده؛ مهم خود زهرا بود که رفت.
قتل زنان را به عنوان اختلاف خانوادگی صورتبندی میکنند
فارغ از اینکه حقیقت و علت واقعی این ماجرای قتل چه بوده، موضوعات مطرح شده از سوی پسرعموی متهم به قتل و بیان عبارات گنگی چون مزاحمت ناموسی نشان میدهد نگرانی جامعهشناسان و فعالان حقوق زنان همچنان پابرجاست، چرا که در مورد خشونت زمینههای فرهنگی، فکری، اجتماعی و اقتصادی وجود دارد و مورد بررسی قرار میگیرد اما در مورد زنان به طور مشخص، یک پیش فرضی وجود دارد که خشونت علیه زنان را به یک امر عادی تبدیل کند. اغلب در گزارشهای رسمی از سوی مقامات پلیس یا رسانهها اعلام میکنند که علت قتل اختلاف خانوادگی بوده، یعنی از قبل یک توجیه و چهارچوب مشخص دارند که بگویند این قتلی که رخ داده اختلاف خانوادگی بوده است.
سیمین کاظمی، جامعهشناس، دراینباره به خبرآنلاین میگوید: اختلاف خانوادگی یعنی این امری مربوط به حوزه خصوصی است و بیشتر از آن نباید مداخله و ورود کرد. چون در حوزه خصوصی و خانواده رخ داده است. در خانواده هم گفته میشود که خشونت و درگیری و ناسازگاری امری عادی است. از این رو قتل زنان و خشونت علیه زنان عادی است و میدانیم که تقریبا بیشترین موارد قتل زنان، به دست نزدیکانشان، یا پدر یا همسر یا پارتنرشان در جهان صورت میگیرد.
او تاکید میکند: در ایران این واقعیت پذیرفته نمیشود که این زن کشی است و تمایل دارند قتل زنان را به عنوان اختلاف خانوادگی صورت بندی کنند و بازتاب دهند. تا وقتی که مسئله را به این شکل بازنمایی میکنند، به این معنی است که اراده ای برای پیش گیری از قتل و خشونت علیه زنان وجود ندارد.
کاظمی با اشاره به موضوع لایحه خشونت علیه زنان که اسمش هم حتی عوض شده، ادامه میدهد: وقتی لایحه ای به مدت ۱۲ سال معطل میماند، نشان میدهد که اصلا فوریت ندارد. در نتیجه این را گذاشته اند تا ببینند چه زمانی بین سه قوه به توافق خواهند رسید و ببینند چیزی که از آن باقی مانده است به تصویب خواهد رسید یا نه.
این جامعهشناس میگوید: موضوع دیگر، مفروضاتی است که در جامعه ما درمورد زنان وجود دارد. یکی از مفروضاتی که در این جامعه وجود دارد این است که زن و فرزند، اموال مرد و جزو متعلقاتش هستند. وقتی چیزی در مالکیت کسی باشد، او که مالک است میتواند به راحتی درموردشان تصمیم بگیرد. بعد از قتلی که در طالش در مورد رومینا اشرفی رخ داد، پدران دیگری هم به این آگاهی درمورد مصونیت خودشان از مجازات رسیدهاند و این که قتل دختر نمیتواند مجازات سنگین داشته باشد. میبینیم حتی این مالکیت بر زنان فقط درمورد پدر و همسر نیست. مثلا میبینیم که پسرعموها یا سایر افراد مذکر خانواده هم همین حس را دارند که یک زن در مالکیت همه آنها است و میتوانند هر تصمیمی که بخواهند درموردش بگیرند و به نتیجه بگیرند که خودشان او را مجازات کنند. از طرفی قوانین حمایت نمیکنند و برخی قوانین علیه زنان هستند. زنان اجازه صحبت کردن درمورد مسائل و مشکلاتشان ندارند. در نتیجه آن چیزی که این قتلها را تسهیل میکند، خشونت نهادی و ساختاری است. خشونتی است که با نادیده گرفتن و حمایت نکردن و کاری نکردن، علیه زنان اعمال میشود.
او ادامه میدهد: ما فجیعترین قتلها و انواع خشونت علیه زنان را دیدهایم و هیچ وقت ندیدهایم که یک مقام مسئول دولتی این را به صراحت و بدون اما و اگر محکوم کند. این مفروضاتی که در جامعه وجود دارد و اساس آن، ارزشها و هنجارهای مردسالاری است، خشونت ساختاری موجود و قوانینی که برای حمایت از زنان وجود ندارد، این عادی انگاشتن خشونت علیه زنان، همه باعث میشود که خشونتها تداوم پیدا کند.
این گزارش بر اساس اطلاعات منتشر شده در رسانههای خبری داخلی تنظیم شده است. جزئیات دقیق انگیزهی قتل و نتایج نهایی تحقیقات پلیس و پزشکی قانونی در حال حاضر به صورت رسمی اعلام نشده و ممکن است در روزهای آینده تکمیل یا تصحیح شوند.