مرگ پسر جوان در آتش و اعترافات تکاندهنده دوست دخترش
در دادگاه جنایی تهران، دختر جوان متهم به تهیه بنزین برای خودسوزی معشوق بیمارش شد و در دفاع از خود گفت که او پس از برملا شدن خیانت و آگاهی از بیماری لاعلاجش، دست به این کار زده است.
به گزارش اول فارس ، مرگ دلخراش پسر ۳۵ ساله به نام آرمین ۵ سال قبل اتفاق افتاد. ماموران آتشنشانی تهران بعد از خاموش کردن آتش در یک واحد آپارتمانی با جسم نیمه جان پسر جوانی روبهرو شدند که وضعیت وخیمی داشت و بهشدت سوخته بود. با انتقال این جوان به بیمارستان تحقیقات آغاز شد.
همسایهها گفتند یکباره شعلههای آتش را دیدند و نمیدانند چه اتفاقی افتاده است اما مشاهده کردند دختری جوان که نگین نام دارد و به آن خانه رفت و آمد داشت از خانه خارج شد.
نگین توسط پلیس بازداشت شد و گفت: آرمین خانه را آتش زد و من فرار کردم. نمیدانم دقیقا چه اتفاقی افتاد.
تحقیقات بعدی نشان داد بجز نگین یکی از دوستان آرمین هم زمان حادثه در خانه بود. او گفت: من مدتها بود با آرمین دوست بودم و در خانه او زندگی میکردم. آن روز در حمام بودم که یکدفعه دیدم همه جا آتش گرفت. آرمین داشت میسوخت و نگین هم در یکی از اتاقها بود و درخواست کمک میکرد. آرمین همه جا را بنزین پاشیده بود.
ساعاتی بعد خبر رسید آرمین براثر سوختگی شدید جانش را از دست داده است.
پدر و مادر این جوان علیه نگین شکایت کردند و خواستار مجازات او شدند. نگین هر اتهامی را انکار کرد و گفت در مرگ آرمین مقصر نبوده و آرمین خودش همه جا را به آتش کشیده است. در ادامه نگین تبرئه شد، اما اولیایدم به تبرئه نگین اعتراض کردند و دادگاه قرار منع تعقیب را نقض کرد.
در نهایت پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. جلسه رسیدگی به اتهام نگین در خصوص فراهم آوردن شرایط آتشسوزی برای آرمین در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در جلسه رسیدگی اولیایدم گفتند درخواست مجازات متهم را دارند.
سپس دختر جوان در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من چندین سال بود با آرمین رابطه داشتم. تصمیم برای ازدواج نداشتیم و فقط با هم رابطه داشتیم تا اینکه مدتی قبل من متوجه شدم آرمین با دختر دیگری وارد رابطه شده و به من خیانت کرده است. ارتباطم را با آرمین قطع کردم. او خیلی تلاش و خواهش و التماس کرد که من برگردم. قبول نکردم. بعد ازچند روز دوباره زنگ زد و گفت وضع جسمی خوبی ندارد. برای اینکه کمک کنم، رفتم. متوجه شدم او دچار بیماری کبدی شده است. آرمین بسیار مشروب میخورد. دکتر به او گفته بود اگر به همین وضعیت ادامه دهد ۶ ماه بیشتر زنده نمیماند. من خیلی نصیحتش کردم و گفتم اگر بخواهی اینطوری زندگی کنی همه چیز را نابود میکنی. قبل از این بیماریاش هم متوجه شده بودم مبتلا به زگیل تناسلی است. دیگر همه چیز خراب شده بود. گفتم روی من حساب نکند و رفتم. با دختری که بهتازگی وارد رابطه شده بود تماس گرفتم. دلم برای آن دختر سوخت چون اگر آرمین با او رابطه برقرار میکرد دختر هم مبتلا میشد. به او گفتم آرمین مریض است و چه مشکلی دارد. چند روز بعد آرمین دوباره تماس گرفت. او بسیار عصبانی شده بود. مست بود و حال درستی نداشت. آنقدر مشروب میخورد که دیگر مشروب هم در او تاثیر چندانی نداشت و بیشتر میخوابید. دو ساعت و نیم حرف زد و خواست که به خانهاش بروم تا برای آخرین بار صحبت کنیم.
در این هنگام قاضی از متهم پرسید شما که ارتباطتان را قطع کرده بودید چرا از تو خواست به خانه اش بروی؟ متهم گفت: به من گفت باید برای آخرین بار با من صحبت کند. خواست برایش یک گالن بنزین هم ببرم. من هم با کارت سوخت خودم برایش بنزین خریدم و به خانه رفتم. گالن را مقابل در واحد گذاشتم و وارد شدم. کمی با هم صحبت کردیم. بعد آرمین به سمت گالن رفت. آن را برداشت و همه جا پاشید. مست بود. حالش خوب نبود. کبریت کشید و همه جا شعلهور شد. من به سمت اتاقی دویدم که یک پنجره کوچک داشت. زن همسایه داشت روی تراس راه میرفت. فریاد زدم به آتشنشانی زنگ بزن. بعد خودم را از اتاق بیرون انداختم و به سمت در رفتم. همه جا آتش گرفته بود و خیلی وضعیت بدی بود. در را که باز کردم همسایهها پشت در بودند.
متهم درباره اینکه اصلا چرا بنزین خریده و برای آرمین برده بود، گفت: من از قصد آرمین خبر نداشتم. به من گفت ماشینش بنزین ندارد.
قاضی گفت: چرا بنزین را بالا بردی، میتوانستی در پارکینگ بگذاری؟
متهم جواب داد: به فکرم نرسید این کاررا بکنم. من اگر قصد داشتم ارمین را بکشم یا او را وادار به خودکشی بکنم نقشه میکشیدم و با کارت سوخت خودم که قابل ردیابی است بنزین نمیخریدم.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
شما هم نظرتان را در مورد این پرونده بدهید