کبری جان چرا کتابت را در حیاط و زیر باران رها کرده بودی؟

جسارتا این کبری خانم در نگاه نسل‌های جدید کمی احمق جلوه کرده است، آخر، دختر جان چرا کتابت را در حیاط و زیر باران رها کرده بودی؟ در این مطلب تاریخچه «تصمیم کبری» را مروری مختصر کرده‌ایم و بعد نگاهی طنازانه به ماجرا داشتیم برترین‌ها: شاید یکی از نوستالژیک‌ترین داستان‌های دوران تحصیل بسیاری از ایرانی‌ها داستان […]

جسارتا این کبری خانم در نگاه نسل‌های جدید کمی احمق جلوه کرده است، آخر، دختر جان چرا کتابت را در حیاط و زیر باران رها کرده بودی؟ در این مطلب تاریخچه «تصمیم کبری» را مروری مختصر کرده‌ایم و بعد نگاهی طنازانه به ماجرا داشتیم

کبری جان چرا کتابت را در حیاط و زیر باران رها کرده بودی؟
برترین‌ها: شاید یکی از نوستالژیک‌ترین داستان‌های دوران تحصیل بسیاری از ایرانی‌ها داستان «تصمیم کبری» است. اما جسارتا این کبری خانم در نگاه نسل‌های جدید کمی احمق جلوه کرده است، آخر، دختر جان چرا کتابت را در حیاط و زیر باران رها کرده بودی؟ در این مطلب تاریخچه «تصمیم کبری» را مروری مختصر کرده‌ایم و بعد نگاهی طنازانه به ماجرا داشتیم:

داستانی که در کتاب فارسی دوم ابتدایی، حکایت دختری را نقل می‌کرد که کتابش را آسیب‌دیده از باد و باران در حیاط پیدا کرد و تصمیم گرفت دیگر دختر منظمی باشد. دانش‌آموزان هشت ساله‌ای که این داستان را می‌خواندند تا مدت‌ها تحت تاثیر تصمیم بزرگ کبری خانم بودند که کار سختی بود و هر کسی به راحتی نمی‌توانست از پس آن بر آید. تصمیم کبری خانم، این روزها جایی در کتاب‌های درسی ندارد، اما هنوز هم از هرکسی اسم یکی از داستان‌های کتاب فارسی‌اش را بپرسید از این داستان نام می‌برد. گرچه که از حجم شوخی‌های که دست و پا چلفتی بودن کبری می‌شود، باید درک کرد و حال و هوای نسل جدید با آن نسلی که تحت تاثیر کبری قرار می‌گرفت بالکل متفاوت است.

تصمیم کبری 2

به هر حال عنوان این داستان به عنوان یک اصطلاح نمادین در بین دانش‌آموزان آن دوره برای اشاره به «گرفتن یک تصمیم مهم» اما با حالتی طنز گونه رواج پیدا کرده است.

جالب است بدانید که این داستان قبل از انقلاب ۵۷ در کتاب‌ها با تصویری از دختری که دامن و موهای بافته شده در دو طرف سر دارد، چاپ می‌شد. پس از انقلاب ۵۷ این عکس به دختری با روسری و مانتو بلند (تا نوک پا) تبدیل شد.

خلاصه‌ی داستان از این قرار است که کبری که کتابش رو زیردرختی در حیاط گذاشته است، هرروز تصمیمش برای برداشتن کتاب را به تاخیر می‌اندازد. تا این‌که وقتی بالاخره این تصمیم را عملی می‌کند، متوجه می‌شود که دیر شده است و باران باریده و کتاب خیس شده است. این داستانِ نوستالژی را عبدالرحمن صفارپور نوشته است. داستان «تصمیم کبری» سرانجام بعد از سال‌ها، در دهه ۸۰ از کتاب‌‌های درسی حذف شد.

تصمیم کبری 3

حالا داستان «تصمیم کبری» دوباره در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته و موجی از واکنش‌های طنز را به دنبال داشته است که برخی از آن‌ها را در ادامه آورده‌ایم:

* پری نوشت: کبری به جای این که روی اراده‌اش کار کنه باید روی هوشش کار می‌کرد، دختره سر به هوا!

* ریحانه هم نوشته است: واقعا کبری، حرص دربیار بود، چه جوری این همه خنگ بود، شوعاف هم می‌کرد تازه

* اکانت توئیتری «جوکر» هم نظر داده است: تصمیم کبری گرفتم که تنبلیمو کم کنم مهارتهامو اصلاح و افزایش بدم. فقط نگرانم وسط مسطا باز کم انگیزه شم.

* محمد با مرور این داستان نوشت: کبری جون هر چی تصمیم نگرفتیم تقصیر توئه، چون تو که تصمیمت کبری بود، هیچی نشدی، وای به حال ما

* اردلان هم می‌گوید: نوستالژی همه جوانان دهه شصتی «تصمیم کبری» است ولی نمیدونم چرا الگوی تغییر سبک زندگی که داشت اینقدر سطحی بود!

* شبنم که خود را کارمند معرفی کرده با این داستان اینطوری شوخی کرده است:  سختم بود بعد  ۱۲ ساعت کار برم ورزش، دیگه تصمیم کبری گرفتم، تو خونه صُبِ زود ورزش کنم.

* میلاد هم گفته است: دهقان فداکار، تصمیم کبری، خانواده آقای هاشمی و …. همگی بخشی از هویت ما هستند که الان به خاطر تغییر سبک زندگی و دیدگاه مردم در حال نابودی است. گذشته خودمونو فراموش نکنیم.

مطالب مرتبط

این مرد شیرازی ۶۰۰۰ کتاب به مراکز فرهنگی هدیه داد

رونمایی صد کتاب صد ساله از مجموعه فرهنگی حسینی ارسنجانی در شیراز

کتابفروشی بزرگ و معروف شیراز در آستانه تعطیلی کامل

نظرات