سروده ماندگار دریای پارس،اثری از شاپور پساوند را در پایین می خوانید.
به گزارش اول فارس، چکامه ای از استاد شاپور پساوند، چکامه سرا، منتقد ادبی و نویسنده نامدار شیرازی ، به انگیزه ۱۰ اردیبهشت ماه، روز ملی دریای پارس(خلیج پارس) در پایین می خوانید:
دریای پارس (خلیج پارس)
من یکی از نژاد توفانم
شهروند نجیب ایرانم
روی گورم سرود «ای ایران»
بی تو ای خاک پاک ویرانم
آریایی است بند بند تنم
پیش از این گفته بودمت جانم
پارس نام نژاد پاک من است
بر همین باورم که شادانم
هرچه خواهی بخوان مرا اینک
ناسپاسم و یا مسلمانم
با خدای خودم نیایش هاست
مانده پیمانی از نیاکانم
خاک میهن به کوه زر ندهم
هست این ها نشان ایمانم
هرکه نامت خلیج پارس نگفت
سخت می سوزمش که سوزانم
آب چشمان ماست این رودآب*
چکه چکه ست شیره جانم
تشنه مانیم تا شود دریا
گل سراسر شود بیابانم
آن که نامت به یاوه گفت عربی
آتش افکنده در نیستانم
راحت و خواب از سرش ببرم
بی هراسم، بگو نترسانم
گر به کیش تو آمدم روزی
چون خودت از نژاد شیطانم.
*رودآب = دریای پارس
دهم اردیبهشت ماه، روز ملی دریای پارس بر همه فرزندان فردوسی بزرگ همایون باد.
سروده دریای پارس یا خلیج پارس از کتاب «ای میهنم» اثر ماندگار استاد شاپور پساوند، انتشارات نوید شیراز ، بهار ۱۴۰۰
خلیج فارس (شاخاب پارس یا دریای پارس)، نام آبراهی پراهمیت در آسیای غربی و منطقهٔ خاورمیانه است که در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبهجزیره عربستان قرار دارد.
نام تاریخی این پهنه آبی، همواره با نامهای سرزمین ایران پیوند داشته و در زبانهای گوناگون، ترجمه یا معادل «خلیج فارس، بحر فارس و دریای پارس» بوده است. همچنین در تمام سازمانهای بینالمللی نام رسمی، «خلیج فارس» است، سازمان آبنگاری بینالمللی از نام «خلیج ایران» که آن را معادل (خلیج فارس) دانسته است برای این خلیج استفاده میکند.[۴] برخی از کشورهای عربی در دهههای اخیر با تحریف نام خلیج فارس واژهٔ خلیج عربی یا بهسادگی، خلیج مینامند.
خلیج فارس از شمال و شمال شرق به ایران، از شمال غرب به عراق و کویت، از غرب به عربستان، از جنوب غرب به بحرین و قطر، از جنوب به امارات و از جنوب شرق به عمان متصل است.
شاپور پساوند چکامهسرای دفتر «ای عشق» در پانزدهمین روز از بهمن ماه ۱۳۳۰ خورشیدی، درکوی «سرآستانه» در شهرستان شیراز پا به گیتی نهاد. وی در قلب تپندهی ایران زمین، شهر راز به بالندگی و شکوفایی رسید.
شهرستان شیراز از دیرباز و روزگاران کهن، یکی از خاستگاههای مهم ادب، فرهنگ، هنر، عرفان و تمدن و همچنین قلب تپندهی ایرانزمین بوده است. از سویی، نام شیراز با گل و بلبل و شعر و هنر در هم آمیخته است و همهی مردم ایران و حتا جهانیان، این شهر پرآوازه و زیبا را با همین فرنامها (:لقبها) میشناسند. خاک زرخیزی که حافظ و سعدی را دامان خود پرورش داد و بیراهه نیست که پژوهندگان، سرزمین پارس و شیراز را قلب ایرانزمین میدانند. با این پیشگفتار کوتاه به سراغ مردی از جنس ادب و فرهنگ و هنر میرویم.
شاپور پساوند فرهیخته مردی است که در کوی سرآستانه، یکی از کهنترین و بزرگترین کویهای تاریخی شیراز زاده شده و بیش از پنج دهه است که در آسمان ادب و فرهنگ و هنر این سرزمین میتابد. مردی از تبار «عشق» که از همان دوران جوانی و در دههی پنجاه خورشیدی در خانهی فرهنگ و هنر شیراز در خیابان رودکی در میان چکامهسرایان نامآشنا، خوش درخشیده است.
شاپور پساوند با آن که در قالبهای گوناگونی چکامه سروده و در همهی آنها نیز کامیاب(:موفق) بوده، ولی بیشتر با چارانه یا چهار پارههایش (:رباعی) شناخته شده است. یا بهتر است بگوییم اوج و شکوه سرودههای وی در ریخت چارانه خودنمایی کرده است. آن گاه که در ستایش عشق و از زبان عشق، میسراید و آن را فریاد میزند. بله، سرودههای وی در کتابی با نام «ای عشق …» در قالب چارانه یک بار در سال ۱۳۷۷ و بار دیگر در سال ۱۳۹۰ از سوی انتشارات نوید شیراز روانهی بازار و به دست دوستداران و شیفتگان ادب و فرهنگ و هنر رسیده است. از همین روی، استاد در سراسر کشور در میان فرهنگیان و ادبدوستان و هنرمندان به چکامهسرای «ای عشق» نامدار است.
استاد خود در سرآغاز دفتر «ای عشق…» مینویسد : ای عشق سوگند به تنها ذاتی که بر همهی آفرینش فرمانروا است تا هنگامی که (:مادام) چهرهات را ننمایی تو را فریاد خواهم زد.
اما جدا از قالب چارانه یا همان رباعی در ستایش میهن، سرودههای فراوانی در قالب غزل و دیگر نمونهها از استاد پساوند وجود دارد که در واقع، شناسنامهی بالندهی وی به شمار میآیند و مهر به ایران در آنها آشکار است. منبع: سیاوش آریا/پژوهشگر تاریخ ایران و میراث فرهنگی
نظرات