بلکه به شرایط جامعه، فشارهای سیاسی و فشارهای پنهانی که از بخشهای مختلف حاکمیت وارد میشود منجر به عدم تحقق وعدهها و برنامههای ایشان میشود. پس این بخش را نباید به حساب آقای روحانی بگذاریم. نقد ما به بخشی از وعده هاست که ایشان میتوانست عمل بکند و نکرد، خصوصاً از انتخابات ۹۶ به بعد آقای روحانی میبایست به وعدههایی که به مردم داده بود عمل میکرد.
ایشان میبایست در ارتباط با عقبه سیاسی خودش کمی عمیق ترو فعالتر کار میکرد. در انتخابات ۹۶ اصولگراها، جز یک تعداد خیلی کم از اصولگرایان معتدل و معقول، به ایشان رأی ندادند. اصول گرایان منطقی و رادیکال دو کاندیدا داشتند: آقای قالیباف و آقای رئیسی و در نهایت همه آنها از آقای رئیسی حمایت کردند.
این اصلاح طلبها و عقبه اجتماعی آنها بود که به روحانی رای داد. اما متاسفانه آقای روحانی در استفاده از ظرفیتهای اصلاح طلبان به نوعی اغفال گرایانه عمل کرد. به نوعی بی مروتی کرد. به انتظارات حامیان خودش وقعی نگذاشت. من یک مثال از خودم بزنم. من رئیس ستاد خبری دکتر روحانی بودم. آقای شریعتمداری، آقای جنتی و بنده در یک بازه زمانی بسیار کوتاهی حدود ۲۰۰ نفر از مسئولین رسانهها و خبرنگاران و دوستان خودمان که عمدتاً از اصلاحطلبان بودند را جمع کردیم و اینها برای پیروزی آقای روحانی تلاش کردند.
حالا این را مقایسه میکنیم با آقای احمدینژاد. آقای شمقدری و آقای کاوه اشتهاردی مسئول تبلیغات و رسانهای آقای احمدینژاد بودند. شما ببینید آقای احمدینژاد با نیروهایش چه کار کرد و آقای روحانی با همراهانش چه کرد؟ یعنی یک بی معرفتی تام. تعارف ندارم، ببینید یک وقت هست شما در مقام رئیس جمهور دارید صحبت میکنید طبیعتا ما مکلفیم و وظیفه داریم به رئیسجمهور احترام بگذاریم، اما به عنوان ستاد انتخابات آقای روحانی به نظر من مروت لازم در اینجا لحاظ نشد.
یعنی احوال هیچ کدام از دوستانمان که در این ستاد خبری فعال بودند بعد از انتخابات پرسیده نشد. شما عین همین را در جامعه میبینید. یعنی جامعه سیاسی که در شهرهای مختلف همراه آقای روحانی بودند تلقی شان این بود که آقای روحانی به آنها پشت کرده و یا به قول عامیانه اش نامردی کرده و این خیلی بد است.
نظرات