به گزارش اول فارس به نقل از هم میهن ، در یک سال گذشته، یعنی از بهمنماه سال گذشته تا دیماه امسال، ۴۰ سرباز وظیفه در استانهای مختلف کشور بهدلیل خودکشی، قتل به دست همخدمتی، واژگونی خودرو، حمله تروریستی، تیراندازی سهوی، درگیری با اشرار مسلح و صاعقه جان خود را از دست دادهاند.
علیرضا صدای کمک خواستن همخدمتیهایش را افتاده بر خاک دره شنیده بود. بین سربازان مصدوم اتوبوس اهواز به کرمانشاه، علیرضا عبدالخانی ۲۳ هم ساله بود؛ پسری اهل شهر الوان شهرستان کرخه که او هم با یکی دیگر از اعضای خانوادهاش، حسن عبدالخانی، سوار آن اتوبوس شده بود و ساعت ۹:۱۵ دقیقه صبح از حوزه نظام وظیفه اهواز به سمت پادگان مرزی شهید رجایی کرمانشاه حرکت کردند؛ جایی نزدیک سراب نیلوفر. اتوبوس که از مسیر منحرف شد، علیرضا روی شیب دره میافتد اما هوشیار میماند و به یاد میآورد که نزدیک ۴۰ دقیقه طول کشید که آمبولانسها برسند و بعد به بیمارستانی در اندیمشک منتقل شود.
علیرضا حالا با صدا و تنی زخمی میگوید، اشتباهترین کار این است که سربازها را به استانی دیگر برای خدمت میفرستند: «چه فرقی میکند اگر محل خدمت سربازها نزدیک خانه خوشان باشد؟ هرسال این اتفاق میافتد. جان سربازها برایشان مهم نیست. رانندهها از جاده قدیم و با سرعت زیاد میروند. از مسیری که عوارضی دارد، نمیروند. چون سربازها هیچ اعتراضی ندارند. نیروی کادری هم با ما بود، ولی از وضعیتشان خبری ندارم.» سربازهای بازمانده از این حادثه قرار است بعد از گذراندن یک دوره درمان به خدمت برگردند، اما اینبار کد محل خدمت آنها از کرمانشاه به اهواز تغییر میکند و دوره سربازیشان را در استان خودشان میگذرانند.
۳ نفر را در یک روز خاک کردیم
آذرماه امسال محمدامین ۲۱ ساله شد و پدرش میگوید در همین یک هفته کسی از مسئولان استان از آنها خبری نگرفته است: «۹ جوان که رفتند، انگار همه ما مردیم ولی کسی از مسئولان استان خوزستان خبری از ما نگرفت و نپرسید چه اتفاقی برایشان افتاده است. از مسئولان اندیکا کمکمان کردند و تسلیت گفتند. آنها همه جوان بودند. میدانید چقدر آرزو داشتیم برای این بچهها؟ یک نفر جوابگوی ما نبود که چه کسی همراه این بچهها رفته است؟ چرا هشت اتوبوس از یک مسیر دیگر رفتهاند، اما این اتوبوس از این مسیر قدیمی رفته است. چرا نیروی کادری با آنها نبوده که از راننده بپرسد چرا این مسیر را میرود؟ چرا کسی جوابگوی ما نیست.»
داریوش آزاد، پدر محمدامین، ساعت یک ظهر شنبه خبر را شنید و همان روز به سمت اندیمشک به راه افتاد، مطمئن بود پسرش با همین اتوبوس راهی کرمانشاه شده است. پیگیریهایش برای رسیدن به یک خبر از وضعیت پسرش نه در اندیمشک به جواب رسیده بود و نه در دزفول. در پلدختر هم یکی از مقامات همروستاییهایشان به کمک آمد: «یک نفر نپرسید پسر شما داخل این اتوبوس بود یا نه؟ حتی یک شبکه در تلویزیون، چیزی از این اتفاق نگفت. فقط یک عکس از خودشان زدند.»
خانواده محمدامین و یاسین تصمیم گرفتند فرزندشان را در زادگاه پدریشان، روستای اسلامآباد اندیکا، به خاک بسپارند. «نماینده شهر ما حاضر نشد یک تسلیت بگوید. بچههای ما برای خدمت به وطن رفتند و کشته شدند. هنوز مدارک و کیف پسرم هم به دستم نرسیده است. من یک پسر دیگر بیشتر ندارم، مگر اینکه مرده باشم که اجازه دهم برای خدمت برود. ما چیزی نخواستیم از آنها، فقط یک پیام تسلیت از آنها ما را خوشحال میکرد و دلخوشی بود که حداقل در فکرشان بوده که ۹ جوان کشته شدهاند.»
خانواده آزاد و کریمی اواخر هفته گذشته برای مراسم هفتمین روز درگذشت فرزندانشان آماده میشدند، تا همان روز کسی از مسئولان استان خوزستان به خانوادهها تسلیت نگفته بود و خبری از عزای عمومی در استان و کشور نبود. صفحههای اینستاگرامی خبری خوزستان و دوستان سربازان فوتشده و مصدوم، همان روزهای اول هشتگ میزدند: «خوزستان تسلیت». از روز یکشنبه کمکم آخرین تصاویر از سربازان منتشر شد؛ از آخرین لحظهها، آخرین خندهها و آخرین خداحافظیها. پدر محمدامین، همانطور که در جمع آشنایانشان نشسته، از پشت تلفن میگوید، تنها گله این است که یک سایت خبری هم ننوشت ۹ جوان در مسیری که برای خدمت رفته بودند، کشته شدند.
داریوش آزاد که یکی از دو پسرش را از دست داده، میگوید خوزستان دهها پادگان آموزشی دارد، چرا پسر من باید ۷۰۰ کیلومتر دورتر از اهواز خدمت کند، آن هم با این جادههای ناایمن؟ جان پسر من که از دست رفت، ولی فکری به حال بقیه کنند.
همراهی ندیدیم
خانواده محمدامین تعریف میکنند که او قرار بود بعد از خدمت، زندگی تازهای را آغاز کند. «سرودهایی را که بر سرمزارشان میخوانیم، باید در عروسیشان میخواندیم.»؛ فرهاد پسرعمه محمدامین است و تعریف میکند که خانواده سربازان انتظار زیادی از مسئولان استان داشتند. ما هیچ همراهی ندیدیم. مسئولانی از شهرستان آمدند و انتظار داشتیم این گلایهها را به استاندار هم برسانند.
در اخبار شنیده بودیم این امکان وجود دارد که سربازها در استان خودشان خدمت کنند، با وجود پادگانهای آموزشی و نظامی زیادی که در خوزستان وجود دارد، میتوانستند آنها را به خارج از استان اعزام نکنند. حداقل یک فرد نظامی با آنها همراه میکردند که نظارت داشته باشد. جاده استانداردتری هم وجود داشت، چرا راننده که حالا خودش هم فوت کرده، از آن مسیر نرفت؟ لازم بود استاندار خوزستانی ما که خوشحال بودیم خودش فرزند اینجاست، تسلیتی بگوید یا حتی برای همدردی با خانواده آنها یک روز عزای عمومی اعلام کند. نماینده شهرها برای همدردی نیامدند. حداقل در محل حادثه حاضر میشدند. این بچهها برای مرزبانی رفته بودند. خوزستانیها در همه مشکلات همراهی داشتهاند، چه کار کنیم تا دیده شویم؟ انتظار داریم برای تسلیت خانوادهشان، شهید محسوب شوند تا شاید التیام پیدا کنند.»
از بنیاد شهید خبری نشد
سپیده کریمی، دخترخاله یاسین است و از یک هفتهای میگوید که بر این خانواده گذشته است. از روزی که صدای توشمالزنی برای عزای جوانان بختیاری در کوچهها درهمپیچیده بود، صدای گریههای بلند و آن «حنا حنا» خواندن برای جوانان ازدسترفته، آن چمدانهای عروسی جمعشده به یاد جوانانی که دیگر به خانه برنگشتند.
«فقط به ما گفتند اتوبوس سرعت زیادی داشته و سربازها هم به راننده گفته بودند که سرعت زیادی دارد. اگر یک کادری با آنها بود، راننده جرأت نمیکرد از جاده قدیم برود و سرعت زیادی داشته باشد. خود نظاموظیفه باید پیگیری شهید اعلام شدن آنها را انجام میداد. از سهراه خرمشهر اتوبوس آزاد گرفته بودند، نه از نهادهای رسمی مثل نیروهای مسلح. هیچ نیروی کادری با سربازها راهی مرزبانی کرمانشاه نشده بود، فقط سربازها بودند و راننده و کمکراننده. راننده برای اینکه عوارض پرداخت نکند، از جاده قدیم پلدختر به سمت کرمانشاه حرکت کرد. اگر برای همه اتوبوسها الزام شده بود که اگر عوارضی نزنند و از جاده قدیم تردد کنند، تخلف است، این اتفاق نمیافتاد.»
حالا یاسین و محمدامین در روستای اسلامآباد در کنار هم به خاک سپرده شدهاند و مراسم تشییع هردو با هم برگزار شده است. مثل پیکرهای علی حیدرنژاد، حسین حمیدی، رضا اورک، قاسم ناصری، پدرام صمیمی، ولید شریفی، صادق حدادی و ولید نعامی که هرکدام هفته پیش در یکی از شهرهای خوزستان تشییع و به خاک سپرده شدند. از ۳۱ سرنشین اتوبوس سربازان خوزستانی تازه اعزامشده به پادگان شهید رجایی کرمانشاه، ۲۲ نفر مصدوم و ۹ نفر فوت شدند. پنج نفر از آنها در بیمارستانهای لرستان و باقی در پلدختر، خرمآباد، اندیمشک و دزفول بستری شدند. شش نفر در همان ساعات اولیه و سه نفر هم در روزهای بعدی جانشان را از دست دادند. سال ۱۴۰۱ در جادههای لرستان ۴۲۴ نفر و سال گذشته هم ۴۱۸ نفر بهدلیل حوادث رانندگی جان باختهاند.
تلفات حوادث جادهای ایران، بیشتر از زلزله
این گزارش برمبنای دادههای سازمان پزشکی قانونی، به این نتیجه رسیده است که آمار کشتههای تصادف در ایران که در نیمه اول دهه ۹۰ شمسی روندی کاهشی پیدا کرده و به ۱۵ هزار و ۸۸۰ نفر در سال ۱۳۹۵ رسیده بود، در نیمه دوم دهه ۹۰ تغییر رفتار داده و رو به افزایش گذاشته است. تعداد کشتههای تصادف ایران از میانه دهه ۹۰ تاکنون تنها در مدت هفت سال ۲۵درصد افزایش یافته است.
نظر بدهید
نظرات