روایت طلبه ای که توسط راننده پراید زیر گرفته شد از انگیزه های ضارب

ظاهرا جویای کار بوده اما کارش درست نشده است. خودش می‌گفت من را نخواستند و یک ریشو را برای کار قبول کردند. روز نامه فرهیختگان نوشت: چهارشنبه ۶ اردیبهشت‌ماه، خبری با کلیدواژه «حمله به یک طلبه در بلوار مرزداران تهران» روی خروجی رسانه‌ها قرار گرفت. خبر تکمیل شد و تحلیل‌های پسین‌ آن هم در رسانه‌ها […]

ظاهرا جویای کار بوده اما کارش درست نشده است. خودش می‌گفت من را نخواستند و یک ریشو را برای کار قبول کردند.

طلبه پراید
روز نامه فرهیختگان نوشت: چهارشنبه ۶ اردیبهشت‌ماه، خبری با کلیدواژه «حمله به یک طلبه در بلوار مرزداران تهران» روی خروجی رسانه‌ها قرار گرفت. خبر تکمیل شد و تحلیل‌های پسین‌ آن هم در رسانه‌ها منتشر شد. اما خبرها همه آن‌چیزی که باید بگویند را روایت نمی‌کنند. امیر قرقچی نام این طلبه است و درمورد روز حادثه  گفت: «مثل هر روز به حوزه می‌رفتم و وقتی از ماشین خارج ‌شدم، بنده خدایی با ماشین به سمت من آمد و من هم با لبخند گفتم چه کار می‌کنید. بی‌توجه به من، چندبار ماشین را عقب و جلو کرد و روی ماشین افتادم و ۳۰-۲۰ متر آن‌طرف‌تر افتادم.»
این طلبه درمورد حرف‌هایی که درخصوص ‌انگیزه‌های جوان ضارب در رسانه‌ها منتشر شده است گفت: «این حرف‌ها درست نیست و او را در دادستانی دیدم. اولش که می‌گفت حاج آقا خودش وسط خیابان بود (با خنده) و بعد دادستان گفت اگر همکاری کنید، کمک می‌کنم و او هم گفت قصدی نداشته و شیطنتی بود که ناشی از فضای مسموم تبلیغی بوده است. از حرف‌های او این‌طور استنباط کردم که ذهن او نسبت به طلبه‌ها و روحانیت بد شده است. ظاهرا جویای کار بوده اما کارش درست نشده است. خودش می‌گفت من را نخواستند و یک ریشو را برای کار قبول کردند. اینها را ‌گفت و از تصمیمی که در یک لحظه گرفته بود هم پشیمان بود.»
قرقچی در ادامه شرح این اتفاق گفت: «وقتی با ایشان مواجه شدم و صحبت کردم واقعا دلم سوخت. شاید اگر خودم را کنترل نمی‌کردم می‌زدم زیر گریه. به‌خصوص آنجا که با تمام وجود متوجه شدم چقدر فضای رسانه‌ها مسموم است. یکی از دلایلی که بین بخشی از مردم و روحانیت فاصله افتاده، متاثر از تبلیغات دشمن است چون در رسانه‌هایشان تصویر مبهم و پیچیده‌ای از روحانیت منعکس کردند. به‌هر‌حال طلبه‌ها به‌عنوان فضای فکری پشتیبان انقلاب اسلامی در ذهن عموم هستند و این‌طور نشان داده می‌شود که مشکلات امروز جامعه از دل حوزه و روحانیت بیرون آمده. مشخص است که این گزاره دقیق و واقعی نیست اما در تبلیغات ضعیف هستیم و بحث‌های تبلیغی و تبیینی در این‌باره نشده است.»
او در توضیح صحبت‌هایش اضافه کرد: «‌تبلیغات سوء رسانه‌ای قطعا به دنبال ایجاد فاصله بین مردم است اما مقصر بخشی از این وضعیت خود ما هستیم. کمتر شدن ارتباط روحانیت با عموم مردم، پیچیده شدن شرایط جامعه از جمله عواملی است که باعث می‌شود یک جوان با یک ذهنیتی دست به چنین اقدامی بزند. این بنده خدا در دادگاه پشیمان بود اما فشار رسانه‌ای او را به این سمت برد که به یک طلبه حمله کند.»
قرقچی در آسیب‌شناسی این جنس اتفاقات گفت: «مساله این است که عموما رسانه‌ها، روحانیت یا طیف‌های دیگر جامعه را در یک قرائت و نسبت با حاکمیت تعریف می‌کنند. درحالی‌که اگر واقعی به فضای اجتماعی نگاه کنیم متفاوت با آن چیزی است که نشان می‌دهند. مثلا جوانی همچون شهید الداغی داریم که یک تیپ امروزی دارد و کاملا معمولی است و شاید حجاب بستگان او متفاوت با آن چیزی باشد که انتظارش را دارند، اما در تصاویر و طراحی برنامه تشییع او به‌گونه‌ای کلیشه‌شده نشان می‌دهند که این شهید در یک فضا و یک مدل تک سایز تعریف شود. آن چیزی که ما در افق تمدن اسلامی می‌خواهیم طیفی گسترده‌تر از آن چیزی است که نشان داده می‌شود و از شهید ارمنی تا شهید الداغی که یک ایرانی باغیرت است در همین افق جای می‌گیرند و این فتح‌الفتوح انقلاب اسلامی است. فتح‌الفتوح یعنی همین جوانی که بی‌تفاوت نسبت به اطراف خود نیست. امام و رهبری هم فرمودند که فتح‌الفتوح جوانانی هستند که کشور برایشان مهم است. در یک نگاه کلی ما باید این طیف‌ها را ببینیم.»
قرقچی با اشاره به دیدارش با پدر آن ضارب هم گفت: «پدر همین جوان به من گفت ما مسلمان هستیم و اتفاقا در خانواده خود طلبه داریم. اما سوالم این است که چه شد که این بنده خدا این کار را کرد. فکر می‌کنم این آدم هیچ ملجایی برای خودش در قرائت‌های حال حاضر نمی‌بیند. هیچ جایی را برای خودش ندارد که صدایش شنیده شود. باید دست به عملی می‌زد که صدا، فکر و ایده او شنیده می‌شد. فکر او چیست؟ می‌گوید وقتی خواستم استخدام شوم، کسی من را آدم حساب نکرد اما کسی که ریش داشت و یقه‌اش بسته بود را به کار گرفتند. می‌گفت من هم فنی بودم و مهارت داشتم اما من را ندیدند. وقتی فریاد سکوت او شنیده نمی‌شود، مجبور است پای خود را روی پدال گاز فشار دهد و من طلبه را زیر بگیرد تا صدای فریادش به گوش همه برسد. واضح است که دشمن به دنبال تفرقه است و می‌خواهد بین مردم فاصله بیندازد اما ما چه کردیم؟ باید تلاش کنیم این فاصله‌ها کم شود و صداها شنیده شود و مجال گفت‌وگو باز شود.»
او در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: «در مکتب امام فاصله بین دو طیف مستکبر و مستضعف است. دامنه آنقدر تنگ نیست که مثلا یا باید به ولایت مطلقه فقیه عملا و علما اعتقاد داشته باشید یا اینکه از ما نیستید. وقتی در نگاه امام و رهبری این‌گونه است پس چرا برخی دنبال ایجاد شکاف در جامعه هستند. مثلا در علت شهادت الداغی می‌گویند مسبب این امر بی‌حجاب‌ها هستند! اصلا نمی‌خواهند کار بزرگی که این شهید کرده را ببینند. چرا باید چنین قرائتی ارائه شود که دایره اعتقاد به انقلاب و مکتب امام تنگ شود. من از دانشگاه به حوزه آمدم. مهندسی برق خواندم و برای طلبگی به حوزه آمدم، به خاطر اینکه مکتب امام من را جذب کرد. در این مکتب همه را زیر پرچم توحید تعریف می‌کند.»
بخش ویژه این گفت‌وگو درمورد اقدام شجاعانه شهید الداغی بود. قرقچی با اشاره به کنش قهرمانانه این شهید و با طرح سوالی گفت: «جوانی را می‌بینیم که از تعرض نسبت به دو خانم ناراحت می‌شود و بی‌تفاوت نیست و نماد یک مرد غیرتمند ایرانی می‌شود. یا شاید بگویند آن خانم‌ها شل‌حجاب بودند اما آن جوان نسبت به آنها غیرت به خرج داده و ناموس برایش مهم است، هموطن برای او مهم است و کمک و امدادرسانی در خون او جاری است. حالا سوال این است که آیا این جوان انقلابی نیست؟ او قطعا انقلابی است. شاید اگر من بودم مسیر را کج می‌کردم و می‌رفتم اما او با غیرت می‌ایستد و مقابله می‌کند. اگر این را به شکل یک منظومه نگاه کنیم از طرف دیگر ما جوانانی داشتیم که مدافع حرم بودند و کیلومترها آن طرف‌تر از مرزها دفاع کردند تا از انسان‌هایی دفاع کنند که با هر زاویه دیدی در این خاک زندگی می‌کنند. اگر بخواهیم به سمت همان تمدن اسلامی برویم باید چنین دیدی داشته باشیم. اگر می‌خواهیم به افق‌های بلند برسیم و مردم کنار هم زیر پرچم توحید و خداپرستی زندگی کنند باید نگاه جامعی به همه نظرات اجتماعی داشته باشیم

مطالب مرتبط
برچسب‌ها:

این مطلب بدون برچسب می باشد.

نظرات