
” غارتگران و چپاولگران اموال تاریخی و فرهنگی به بهانه های پوچ و خیال انگیز یافتن گنج در تاریخی ناروشن به سنگ نگاره پساهخامنشی نامدار به خاندان بومی «فراته داران» یا «پرترکه» ها در شهرستان «قیر» پارس یورش برده و بخشهایی از یادگار پارسیان را شکسته و آسیب های برگشت ناپذیری را برجای گذاشته اند.


به گزارش اول فارس ، سیاوش آریا خبرنگار پژوهشگر و کنشگر میراث فرهنگی و راهنمای گردشگری در مهرگان نوشت: ، کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی به شدت نگران وضعیت یادمان های تاریخی و فرهنگی هستند و بارها در سخنان و نوشتارهای خود هُشدارهای بایسته (لازم) را داده اند.آنهامی گویند،نمی توان دست روی دست گذاشت و تنها به بهانۀ کمبود نیروی کار و بودجه،بینندۀ ویرانی و ازمیان رفتن یادمان های تاریخی بی مانند و یادگاری های گرانبها و گرانسنگ ملی بود.


از دگرسو،نبود آموزش و آگاهی درمیان مردم و پالایش نکردن فرهنگ و نداشتن برنامه های ویژۀ فرهنگی از سوی سرپرستان آن و همچنین نبود تبلیغات گسترده در خبرگزاری ها،روزنامه ها به ویژه در رسانۀ ملی (صدا و سیما) انگیزه ای شده تا مردم هیچ پیوندی با یادمان های تاریخی و داشته های نیاکانی خود نداشته باشند و حتا به آن ها بی مهری کرده و دست درازی کنند.


اما غارتگران و قاچاقچیان میراث فرهنگی به بهانه های خیال انگیز و پوچ یافتن گنج که هیچ وجود خارجی ندارد به سنگ نگاره دو هزار و اندی ساله پساهخامنشی (پس از دوره هخامنشیان) نامدار به تک تیرانداز پارسی که از آن خاندان بومی پارس و «پرترکه» ها یا «فراته داران» بوده و در شهرستان «قیر» پارس جای دارد در زمانی ناروشن یورش برده و بخشهایی از این نگارکند(نقش برجسته) بی همتا را شکسته و به آن آسیب های برگشت ناپذیری را وارد آورده اند که دل هر دوستدار تاریخ و فرهنگ ایرانی به درد می آید و آه از نهاد آن برمی خیزد.همچنین تاراجگران تابلو معرفی سنگ نگاره که کنار آن بوده از بیخ و بن کنده و ربوده اند که جای شگفتی و افسوس فراوان دارد.


از سویی،مرمت های اندک و ناشیانه ای که از سوی میراث فرهنگی در چند سال گذشته انجام شده، خود آسیب رسان بوده و سبب خدشه دار شدن یادگار پارسیان شده است. ترک و شکاف ها در جای جای سنگ نگاره «قیر» که از گذشته وجود داشته و ژرف تر شده، نمایان است و بایسته است تا هرچه زودتر و به گونه تخصصی از سوی مرمتگران کارآزموده میراث فرهنگی مورد مرمت جای گیرد، وگرنه در آینده ای نزدیک بیننده آسیب های بیشتر و ترک های ژرف تری خواهیم بود. ” پایان نقل قول
به گزارش اول فارس، فَرَتَرَکه ، فرماندار یا به طور خاص فرماندار زیر نظر ساتراپی عنوان باستانی پارسی است که بهطور گوناگون به «رهبر، فرماندار، پیشرو» تعبیر شده است. این یک لقب یا عنوان از یک سری از فرمانروایان در سرزمین پارس از سده سوم تا اواسط سده دوم پیش از میلاد، یا به طور متناوب بین ۲۹۵ و ۲۲۰ پیش از میلاد ودر زمان امپراتوری سلوکی، قبل از تسخیر غرب آسیا و ایران توسط اشکانیان بود.

نیمرخ بغداد یکم فرترکه پارس مربوط به ۳۰۰ پیش از میلاد مسیح
مطالعات «سکههای فرترکه» برای مورخان این دوره مهم است. بعدها این فرمانداران با برپایی جنبشهای ضد سلوکی اقدام به بازپسگیری ایران نمودند. شهر اصطخر بزرگترین و مهمترین شهر این قلمرو بوده و دارای یک آتشکده بسیار بزرگ بود.
بغداد یکم (به یونانی: Bagǎdǎtes I) به معنی خداداد، اولین ساتراپ ایرانی در استخر بود که پس از شکست هخامنشیان از جانب سلوکیان به جایگاه فرمانداری در پارسه گماشته شد تا مسئول امور جنوب ایران باشد. پس از شکست هخامنشیان، فلات ایران جزء یکی از زیرمجموعههای امپراتوری مقدونی به حساب میآمد. پس از مرگ اسکندر مقدونی، امپراتوری او بین سردارانش تقسیم شد و قسمت آسیایی امپراتوری اسکندر امپراتوری سلوکی نام گرفت. سلوکیان، فرماندارانی را برای کنترل بخشهای مختلف امپراتوری میگماردند. سلوکوس یکم بنیانگذار امپراتوری سلوکی دستور داد تا بغداد یکم کنترل ساتراپی پارس را بر عهده بگیرد.
در پشت سکههای بغداد یکم مشاهده میشود که او عصای پادشاهی را به دست راست و جام نوشیدنی را به دست چپ دارد. در سکههای دیگر مشاهده میشود که فرمانداران در مقابل آتشکدهٔ زرتشتی قرار گرفتهاند و دو دست را به نماد نیایش به درگاه اهورامزدا بالا بردهاند. در سکههای مربوط به سدهٔ سوم پیش از میلاد مسیح، درفش کاویانی درمقابل همهٔ شاهان درحالی به نمایش درآمده که دارای چهار نقطهٔ بزرگ، چهار پر و چهار آویزه است.

بغداد یکم با جامه و عصای پادشاهی بر روی تخت پادشاهی نشسته و جام نوشیدنی را در دست دارد و پرچم ایران در روبروی او قرار گرفتهاست؛
بنظر میرسد که بغداد یکم پس از مدتی ادعای استقلال ایران از امپراتوری سلوکی را اعلام کرد و موجب ایجاد تنشهای بسیاری بین سلوکیان و پارس گشت. به گونهای که بغداد یکم اولین شورش شرقی در امپراتوری سلوکی را رقم زد.
امپراتوری سِلوکی دولتی یونانی بودکه پس از امپراتوری اسکندر و در عصر هلنیستی از ۳۱۲ پ. م تا ۶۳ پ. م بر مناطقی از غرب آسیا حکومت کرد. امپراتوری سلوکی در اوج وسعتش، کشورهای امروزیِ ایران، عراق، کویت، افغانستان، سوریه، فلسطین و بخشهایی از ترکمنستان و ترکیه را در بر میگرفت.
قیر، مرکز شهرستان قیر و کارزین در استان فارس می باشد.
علت نامیدن این شهر به نام قیر مربوط به دوره سلجوقیان و قلعه پرگان، نشانگر حاکمیت آنان بر این محدوده جغرافیایی است. همچنین قیر در زبان پهلوی به معنی مرز است و علت این نامگذاری قرار گرفتن این شهر بر روی مرز گرما و سرما است به نحوی که ۱۰ کیلومتر از شمال قیر، آب و هوا سردسیری و کیلومتر به سمت جنوب قیر آب و هوا و طبیعت گرمسیری میشود.
روایتهای دیگر نیز نسبت میدهند مانند جمعیت بسیار زیاد که چندان معتبر نیست. با توجه به آثار باستانی و تاریخی بجا مانده از عهد ساسانیان و قدمت این شهر نقل میکنند از دلایل انتخاب اسم «قیر» برای آن این است که در گذشتههای دور نیز این شهر همواره دارای جمعیت زیاد و درخوری بودهاست بهطوریکه نمای این شهر از دور به سیاهی و انبوهی میزدهاست و به همین دلیل نام قیر را برای آن برگزیدهاند.
شما هم نظر بدهید



