شاید تا به حال از انواع سهمیههای کنکور و دانشگاهها چیزهایی شنیده باشید و یا در طی ثبت نام کنکور و یا دانشگاهتان به این موضوع برخورد کرده و درگیر آن شده باشید. معمولا هنگامی که عبارت سهمیه را میشنویم ناخودآگاه ذهنمان به سمت رانت و پارتی و رابطه میرود.
اصلا چرا سهمیه؟ سهمیهها برای چه کسانی هستند؟ آیا برای دادن این سهمیهها نظارتی انجام میگیرد یا بازهم پارتی و رابطه برقرار است؟ نقش دولت، مجلس و وزارت علوم در ایجاد این سهمیهها چیست؟ یا برای گرفتن این سهمیهها اولویت با اشخاص خاص است؟ و سوالاتی از این جنس…
نقل و انتقالات دانشجویان بخصوص در آزمونهای سراسری برای خانوادهها نیز اهمیت زیادی دارد، بهویژه زمانی که دانشجو در شهری به جز محل سکونت خود پذیرفته شود.
ابتدا به سهمیههای مربوط با انتقال و یا میهمان شدن دانشجویان میپردازیم که عبارتند از:
۱-میهمان شدن ورزشکاران و قهرمانان ملی
۲-انتقال یا میهمانی کارکنان و اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی
۳-میهمان شدن دانشجو به استناد ماده ۷۱ قانون خدمات کشوری
۴-انتقال پذیرفته شدگان فارغ التحصیل دبیرستانهای سازمان سما
۵-میهمان شدن بر اساس فوت والدین، همسر و فرزند
۶-میهمان شدن بر اساس چند دانشجویی
۷-انتقال یا میهمانی بر اساس ازدواج و متارکه
۸-انتقال یا میهمانی بر اساس خانواده شاهد و ایثارگران
۹-میهمان شدن دانشجویان باردار، بیمار و معلول
هریک از این موارد دارای قوانینی است که دانشجو، دانشگاه و هم مسولین مربوطه باید به آنها پایبند بوده و عدالت آموزشی را سرلوحه عملکرد خود قرار داده و عاری از هرگونه خطا و یا رانتی باشند.
در آیین نامه هیات علمی دانشگاهها چه آمده است؟ دانشجویان درباره سهمیه فرزندان هیات علمی چه میدانند؟
درباره سهمیه شاهد و ایثارگران چیزهای مختصری میدانیم. اما تا با حال درباره سهمیه فرزندان اعضای هیات علمی دانشگاهها چیزهای کمی به گوشمان خورده.این نقل و انتقالات ضوابط خاصی دارد که بررسیهای متقاضی، یک طرف از دانشگاه مبدا و طرف دیگر از دانشگاه مقصد انجام میگیرد.
در این میان فرزندان اعضای هیات علمی دانشگاهها نیز ازین موارد مستثنی نبوده و از سهمیه نقل و انتقالات و همچنین تسهیلات ویژهتری نیز برخوردارند.این تسهیلات ویژه با توجه با فعالیت والدین آنها در دانشگاهها برای این افراد در نظر گرفته شده است.
در سالهای گذشته دیوان عدالت اداری بر اساس شکایت سازمان بازرسی کل کشور بخشنامه ارائه تسهیلات و امتیاز به فرزندان اعضای هیات علمی شرکت کننده در کنکور را ملغی اعلام نمود، ولی بلافاصله هیات دولت امتیاز انتقال و تغییر رشته در کنکورهای سراسری برای فرزندان اعضای هیات علمی دانشگاه ها را به تصویب رساند.
لازم به ذکر است این بخشنامه تاکنون چندین بار ملغی اعلام شده و بعد از آن توسط دیوان عدالت اداری ملغی اعلام شد و سپس توسط وزیر علوم در هیات دولت مطرح و تصویب گردید.
شاید چندباری در رسانهها و مصاحبهها درباره امتیاز به فرزندان اعضای هیات علمی این جمله را شنیده اید: تنها امتیازی که در این بخشنامه برای فرزندان اعضای هیات علمی در نظر گرفته شده این است که دانشگاههای مبدا و مقصد با انتقال و تغییر رشته آنها موافقت کنند. اما نکته اینجاست که همین “تنها امتیاز” برای عدهای از دانشجویان شهرستانها و یا مناطق محروم بزرگترین اتفاق است و شاید آرزوی تک تک آنها باشد که بتوانند در محل زندگی خود، تحصیل کنند.
سهمیه فرزندان هیات علمی دانشگاهها شاید تنها نوع سهمیهای است که تا به حال خیلی جدی به آن پرداخت نشده و یا شاید خیلی از رسانهها و خبرنگارها به دلایلی اجازه ورود به آن را نداشته باشند.حتی با کمی تامل به این نکته میرسیم که تا به امروز حتی حواشی چالشی و مخربی هم حول این موضوع دیده نشده است.
اخیرا قاضیزاده هاشمی، وزیر سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در یک سخنرانی گفته بود که معتقد است که سهمیه خانوادههای ایثارگران و شهدا در کنکور باید حذف شود، تا حق کسی تضییع نشود چرا که بهترین و باهوشترینها باید در دانشگاههای تهران تحصیل کنند. این در صورتی است که استفاده از سهمیه فرزندان اعضای هیات علمی دانشگاهها در سالهای اخیر بسیار بیشتر و چندین برابر سهمیه شاهد بوده است.
رانتی به نام «سهمیه هیاتعلمی»
امروز و پس از گذشت سالها از دفاع مقدس که خانواده شاهد شاید کمتر فرزند دانشجو داشته باشد و این نکته که جمعیت اعضای هیات علمی دانشگاههای کشور ۸۰هزار نفر بوده با کمی تحلیل در این خصوص میتوانیم به نکاتی درباره درز نشدن این سهمیهی بزرگ و پنهان برسیم.
طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، فرزندان هیات علمی دانشگاهها چنانچه در آزمون کنکور ۹۰ درصد نمره یک رشته را کسب کنند میتوانند جهت انتقال به دانشگاه مد نظرشان و یا دانشگاهی که والدین در آن مشغول تحصیل است اقدام کنند. همچنین طبق همین مصوبه فرزندان اعضای هیات علمی با کسب ۹۲.۵ درصد نمره آخرین نفر پذیرفته شده در سهمیه آزاد، میتوانند حتی رشته خود را تغییر دهند. یعنی این فرزندان بدون قید و شرطی میتوانند به راحتی به دانشگاههای معتبر و رشتههای پرمتقاضی دست پیدا کنند.
برای مثال فرزندی میتواند در دورترین و کم امکاناتترین دانشگاه و کم متقاضیترین رشته در کنکور سراسری به معتبرترین دانشگاه و پرمتقاضیترین رشته مثل پزشکی و یا دندان پزشکی منتقل شود؛ که نمونه آن هم در کنکور امسال ۹۷ فرزند یکی از همین اعضا که در رشته دامپزشکی با رتبه ۱۰هزار توانسته بود در یکی از شهرستانها قبول شود، به یکی از دانشگاههای کلانشهر منتقل شد و رشته خود را از دامپزشکی به پزشکی تغییر داد. یا دانشجویی که به واسطه عضویت پدرش در هیاتعلمی دانشگاه یکی از شهرستانهای استان سمنان توانست وارد یک دانشگاه برتر صنعتی در تهران شود.
این امتیازها هیچ گونه توجیه آموزشی ندارد و کاملا از عدالت آموزشی به دور است، اما تمام افرادی که در این مورد دارای منفعتی هستند به دلایل مختلفی از آن حمایت میکنند. برای مثال در رای گیری برای ابطال مصوبه شماره ۲۶۲۷۶۵/۴۴۳۰۹ که در تاریخ ۱۳۸۸/۱۲/۲۷ انجام شده اینطور آمده است:
شاکی:مدیر کل دفتر حقوقی و امور مجلس سازمان بازرسی کل کشور
مرجع رسیدگی: هیات عمومی دیوان عدالت اداری بوده است، دو نامه از وزیر علوم و وزارت بهداشت به مشخصات زیر برای دیوان عدالت اداری ارسال شد که در آن توجیهاتی غیر قابل قبول و ناعادلانه مطرح شده است؛
۱) نامه وزیر علوم تحقیقات و فناوری به شماره ۶۱۴۸۶/۵۵۸۳۰/س -در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲۸ در ۵ بند
۲) نامه وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی به شماره ۵۴/۱۰۷ – که در تاریخ ۱۳۹۰/۱/۲۴ در حمایت از این سهمیه برای دیوان عدالت اداری ارسال شد؛ که پس از آن از سوی دیوان عدالت اداری خلاف قانون شناخته شد، اما به نحو دیگری دوباره از سر گرفته شد.
چند سوال
در آخر با چند سوال که اخیرا توسط دانشجویان در فضای مجازی و واقعی مطرح شده است این گزارش را به پایان میرسانم تا شاید مسوولی برای آنها پاسخی داشته باشد! چرا باید فرزند یک شخصیت علمی که اخیرا فقط وام مسکن این اعضا ۱۵۰میلیون افزایش یافته و ۲۵۰میلیون وام مسکن دریافت میکنند و از امتیازات علمی و آموزشی بسیاری بهرهمند هستند باید از این امتیازات برخوردار شوند؟ چرا هیچ کجا برای فرزندان کارگران و یا کشاورزان این اتفاق رخ نداده و آنها باید با سهمیههای آزاد در کنکور شرکت کنند؟ آیا اینکه ظرفیت دانشگاهی ۱۰۰نفر است و ۵نفر از این فرزندان به صورت مازاد به آن دانشگاه وارد شوند یعنی برای مثال جمعیت دانشگاه ۱۰۵ نفر شود این اتفاق خودش عین رانت و پارتی بازی نیست؟ آیا شخصی که رتبه اش در کنکور ۲۰هزار شده با شخصی که با تلاشها و زحماتش رتبه ۲هزار را کسب کرده برابر است؟ چرا باید در یک کلاس در کنار هم قرار بگیرند؟ فقط به دلیل داشتن والدین عضو هیات علمی؟!
نظرات