چاپ کد خبر: 69464
10 مهر 1400

شاه باستانی ایران ایستاده بر غاری در تنگ چوگان+فیلم

عصر ایران: در ورودی غار او را می‌بینیم. مردی است قدبلند، تنومند و پرهیبت که چشمان درشتش به روبه‌رو خیره شده. سبیل بلند و تاب داده‌ای دارد و ریش کم‌پشتی بر صورت. با حدود ۷ متر ارتفاع، تاجی بر سرش گذاشته که موهای مواجش از زیر آن بیرون زده. این تندیس کیست؟

شاپور

این پیکره‌ بزرگ، بر دهانه یک غار ایستاده. غاری بر بلندای ۸۰۰ متری کوهی در استان فارس که برای رسیدن به آن باید مسیری طولانی را بالا بروید. چرا این مجسمه در این غارِ دور از دسترس ساخته شده؟ این پیکره کیست؟ مطمئنا یکی از شاهان باستانی ایران. اما کدام‌شان؟

از ظاهرش معلوم است که شاهی ساسانی است. این را از مقایسه لباس‌ها و تاجش می‌توان فهمید.

فیلم کیفیت خوب:

فیلم با کیفیت پایین

باستان‌شناسان برای شناخت او، به شکل تاج او توجه کرده و آن را با تصاویر شاهان ساسانی در سکه‌ها و نقش‌برجسته‌ها مقایسه کردند تا ببینند کدام شاه این سلسله، دستور داده با تندیس او را درون یک غار بسازند.

پیکره این غار، تاجی کنگره‌دار بر سر دارد که شبیه تاج شاپور اول ساسانی است. اما گوی کروی شاپور در سکه ها و نقش‌برجسته‌ها، بر بالای تاج پیکره نیست. برخی گفته‌اند که در فرق سر پیکره درون غار، سوراخی وجود دارد که احتمالا محل نصب همان گوی بوده که حالا از بین رفته.

شاپور در این تندیس پرابهت و قدرتمند جلوه می‌کند. تاجی با چهار کنگره بر سر دارد که آن را با مهارت تمام از دل سنگ درآورده‌اند. پیچ و تاب موهایش را سنگتراش هنرمند به زیبایی خلق کرده. روبان پشت تاج را هم پشت کمر شاه آویزان کرده که تا پایین کمرش آمده.

این همان روبان بلندی است که در نقش‌برجسته شاهان ساسانی در باد به اهتزا درمی‌آید. چین و نقش‌های لباس ساسانی هم به همین مهارت ساخته شده و شلوار او هم، که حالا نیست؛ امروز فقط دو ستون از بتن جای آن پاها می‌بینیم که داستانش را در انتهای این فیلم خواهیم گفت.

همین‌طور داستان دست‌های شکسته‌اش را که معلوم است به اصطلاح دست به کمر بوده. در یک نقاشی از این تندیس بهتر می‌توان حالتش را فهمید؛ تصویری بازسازی‌شده از «جرج راولینسون» پژوهشگر انگلیسی در سال ۱۲۵۵ خورشیدی. او نشان داده که شاپور در این تندیس دست راستش را بر پهلو گذاشته و دست چپ را بر نواری که از روی شانه‌اش آمده و بر کمر بسته شده. نواری برای بستن شمشیر یا خنجر بر پهلو که دست هم بالای هم سلاح قرار گرفته. معلوم است شاه در عین اقتدار و آرامش، آماده مقابله است.

تصویری از پادشاهی که در تاریخ هم همین‌طور توصیف شده. شاپور یکم، دومین شاه ساسانی بود و یکی از مقتدرترین پادشاهان تاریخ ایران. او همراه با پدرش اردشیر اشکانیان را به زیر کشید و پس از پدر تاج شاهی به سر گذاشت. از او نقش‌برجسته‌های متنوعی به جا مانده مثل نقش‌برجسته تنگاب فیروزآباد که او را کنار پدر در حال جنگ نشان داده‌اند .  اما چرا تندیس عظیم این شاه باید درون یک غار بر بالای کوه ساخته شود؟

پیکره ۷ متری شاپور یکم با سنگ‌ خود غار ساخته شده و سنگ‌تراشان باستانی، با ظرافت تمام جزئیات اندام، لباس و چهره او را تراشیده‌اند. این پیکره بر ورودی غار نصب شده و نگاهش به بیرون از غار است؛ رو به جنوب. به کجا نگاه می‌کند؟ شاید بهتر است ابتدا همین را بفهمیم.

پایین غار که آن را غار شاپور نامیده‌اند، تنگه‌ای است با رودخانه‌ای در میانش که حالا مزارع کشاورزی شده. اما برخی باستان‌شناسان گفته‌اند اینجا روزگاری زمین بازی بزرگی بوده. جایی که شاپور به رسم شاهان ساسانی، در آن چوگان بازی می‌کرد؛ بازی کهن ایرانی. به همین دلیل هم این مکان را تنگه چوگان نامیده‌اند.

اما چرا اینجا؟ چرا شاه ساسانی باید در میان این تنگه چوگان بازی می کرد و تندیسش را هم بر بالای کوه مشرف به آن در یک غار می‌ساخت؟

تنگه چوگان را که از شرق به غرب برویم، با نقش‌برجسته‌های بی‌همتایی از دوران ساسانی مواجه می‌شویم. معلوم است که اینجا فراتر از یک زمین بازی بوده.

شش نقش برجسته بزرگ که تقریبا همه آن‌ها در سمت غرب تنگه قرار گرفته؛ چهار نقش‌برجسته در طرف شمال و دو نقش‌برجسته هم در سمت جنوب که سه تای آن‌ها از آنِ شاپور یکم است. در یکی حلقه شهریاری را می‌گیرد و در دو نقش دیگر پیروزی خود بر امپراطوران روم باستان را به نمایش گذاشته. گویی اینجا، مکان مهمی برای شاپور یکم بوده. این تنگه به کجا ختم می‌شده که شاپور تندیس بزرگ خود را بر بالای کوهش گذاشته و روی دیواره‌هایش فتوحاتش را به نمایش گذاشته.

این را با نگاهی به سمت غرب تنگه و بیرون از آن می‌فهمیم. آن‌جا که خرابه‌هایی از یک شهر باستانی قرار دارد.

اینجا شهر کهن بیشاپور است. یکی از قدیمی‌ترین شهرهای ایران باستان که از خرابه‌های به جامانده‌اش می‌توان شکوه گذشته آن را دریافت. شهری که می‌گویند بنا به دستور شاپور یکم ساسانی ساخته شد. شهری در میانه راه تیسفون و تخت‌جمشید و در منطقه‌ای خوش آب‌وهوا که یکی از پایتخت‌های مهم ساسانیان بود.

شهری در زمینی مستطیل شکل و با چهار دروازه و دو خیابان که معبدی هم برای پرستش ایزد آناهیتا در آن قرار داشت. از آن‌جا که دورتا دور این شهر با کوه، رودخانه، دیواره‌های قلعه و خندق محافظت می‌شده، تنها راه ورود به آن تنگ چوگان بوده. و چه جایی بهتر از این تنگه برای نمایش عظمت شاهنشاهی ساسانی بر دیواره‌هایش.

پیکره شاپور ساسانی، سالیان سال در غاری بر بالای کوه شمالی این تنگه، نظاره‌گر کسانی بوده که به این شهر باستانی می‌آمدند. در غاری که برخی پژوهشگران گفته‌اند مقدس بوده و زیارت‌گاه برخی زائران در روزگار قدیم. «رومن گیرشمن» باستان‌شناس فرانسوی هم این نظریه را داده بود که شاید آرامگاه شاپور یکم در همین غار باشد که تندیسش را در ورودی آن ساخته‌اند.

تندیسی که صدها سال بر پاهای خود ایستاد اما یک روز ناگهان به زمین می‌خورد و می‌شکند. به‌طور دقیق نمی‌دانیم که آیا زلزله این پیکره را بر زمین زده یا یکی از سرداران عرب پس از فتح بیشاپور آن را شکسته، اما این تندیس هزار سال بر زمین خفت تا سرانجام در سال ۱۳۳۶ خورشیدی شاه دستور مرمت آن را به ارتش می‌‌دهد. سرلشکر بهرام آریانا رئیس ستاد ارتش انجام این کار را به سرلشکر محمدتقی مجیدی فرمانده ارتش فارس ابلاغ می‌کند و کار آغاز می‌شود. پس از شش‌ماه در ساعت هفت بعدازظهر ۲۶ بهمن‌ماه سال ۳۶ تندیس دوباره می‌ایستد. اما این‌بار نه بر پاهای قدیمی خود، که بر دو ستون از بتن. پیکره بدون حضور کارشناسان و باستان‌شناسان مرمت شد و تکه‌های جدای شده آن همان‌جا درون غار ماند که حالا کنارش گذاشته‌اند.

این پیکره که از مهم‌ترین آثار تاریخی ایران است، هنوز هم با چشمان بزرگش از درون غار به روبه‌رو خیره شده. ولی حالا به گردشگرانی که مات و مبهوت به تماشایش می‌نشینند.

تلگرام

وات 1

نظرات خود را برای ما ارسال کنید

آخرین اخبار