شوهرم عامل مرگ پدرم است، طلاق می‌خواهم

پروانه برای طلاق اقدام کرده است و می‌گوید شوهرش باعث شده پدرش را از دست بدهد و راهی جز طلاق برای آنها نمانده است. این زن از دلیل جدایی خود می‌گوید.

گفت‌وگو با زنی که از همسرش به دلیل مرگ پدرش جدا می‌شود

به گزارش اول فارس ، پروانه، زنی جوان که برای طلاق به دادگاه آمده، دلیل اصلی جدایی خود را مقصر بودن شوهرش در مرگ پدرش می‌داند. او می‌گوید بعد از اتفاقات تلخی که برای خانواده‌اش رخ داده، دیگر جایی برای ادامه زندگی مشترک باقی نمانده است.

*درباره زندگی‌ات بگو. چطور شد کار به اینجا رسید؟

مقصر بابک است. هر چقدر هم بگوید کاری را نکرده، من قبول نمی‌کنم.

** توضیح بده چه اتفاقی افتاده است؟

اتفاقی که افتاد این بود که پدرم را به خاطر بابک از دست دادم.

** چرا؟

بابک قرض گرفت و از پدرم خواست ضمانت کند. گفت پول‌ها را یک ساله پس می‌دهد. کاری کرد که پدرم زندانی شد. مجبور شدیم خانه را بفروشیم تا پدرم را از زندان بیرون بیاوریم و مدتی بعد از اینکه آزاد شد، سکته کرد.

** شغل شوهرت چه بود و برای چه قرض گرفت؟

در کار لوازم یدکی خودرو بود. برای بلندپروازی قرض گرفت. گفت اگر بتواند جنس عمده زیاد بخرد و به بازار بدهد، پولدار می‌شود اما ضرر کرد. پدرم ضمانت او را کرده بود و بابک نتوانست چک‌های پدرم را پر کند. او فرار کرد و پدرم را گرفتند.

** پدرت چند ماه در زندان بود؟

شش ماه. خانه پدرم را فروختیم و بدهی را دادیم.

** شوهرت برگشت؟

نه. من هم طلاق غیابی می‌خواهم.

** چطور شد که پدرت فوت کرد؟

سکته کرد. قبل از آن هم قلبش مشکل پیدا کرده بود. دکتر گفت از فشار عصبی زیاد است.

** چند سال بود ازدواج کرده بودید و بچه هم دارید؟

سه سال بود ازدواج کرده بودیم و بله، یک دختر یک و نیم ساله دارم.

** بچه پیش شماست؟

پدرش فراری است، معلوم است که بچه پیش من است.

** خانواده بابک چه واکنشی نشان دادند؟

آنها فقط من را مقصر می‌دانند و می‌گویند تو زیاده‌خواهی کردی که بابک این کار را کرد.

** می‌دانی شوهرت کجاست؟

اصلاً برایم مهم نیست کجاست. نمی‌خواهم ببینمش.

** حالا چطور به زندگی ادامه می‌دهی؟

با مادرم زندگی می‌کنم. دخترم را بزرگ می‌کنم. مدتی است سر کار می‌روم و خرجی خودم و مادر و دخترم را می‌دهم. امیدوارم بتوانم از این بحران بگذرم.