شکست عشقی چه بر سر مغز و بدن ما میآورد؟
خیلی از ما شکست عشقی را تجربه کردهایم. لحظهای که دنیا برایمان تاریک میشود، غمگین هستیم و دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست. شاید از بیرون هیچ تغییری در ما دیده نشود، با این حال درونمان غوغایی برپاست. اما چه اتفاقی در بدن ما میافتد که جدایی اینقدر برایمان دردناک میشود؟
امیلی مشبرن، متخصص رواندرمانی و آسیبهای عاطفی، توضیح میدهد که شکست عشقی نهتنها از نظر احساسی، بلکه از نظر روانی و حتی جسمی نیز بر ما تاثیر میگذارد. او میگوید: «وقتی یک رابطه تمام میشود، احساساتی مثل طرد شدن، اندوه و آسیبپذیری بروز میکند. این احساسات طبیعی هستند، اما کنار آمدن با آنها در جریان زندگی روزمره، کار آسانی نیست.»
به گفته دکتر سابرینا رومانوف، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه، شکست عشقی از نظر ذهنی و جسمی تاثیری مشابه با از دست دادن یک عزیز دارد. از لحاظ تکاملی، انسانها برای بقا به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی نیاز دارند. در گذشته، بودن در کنار دیگران تضمینکننده امنیت بود، زیرا تنها ماندن میتوانست به معنای خطر و حتی مرگ باشد.
هنگام شکست عشقی چه بر سر مغزمان میآید؟
رومانوف میگوید: «وقتی یک رابطهی عاطفی عمیق به پایان میرسد، سیستم عصبی ما دچار اختلال میشود و ما احساس تنهایی، طرد شدن و رهاشدگی میکنیم. در دوران باستان این احساسات میتوانستند حکم مرگ داشته باشند.»
کنار آمدن با این غم عاطفی از نظر ذهنی کار دشواری است. مشبرن توضیح میدهد: «پایان یک رابطه یعنی از دست دادن بخشی از زندگی که برای مدتی به آن خو گرفته بودیم. پیدا کردن تعادل جدید و سوگواری برای گذشته، چالش بزرگی است.»
او میگوید که شکست عشقی میتواند علائم فیزیکی مختلفی از جمله حملات اضطرابی، تغییر در الگوی خواب و تغذیه، مشکلات گوارشی و احساس خستگی ایجاد کند. این علائم جسمی اغلب با مشکلات روحی همراه میشوند و باعث میشوند که شکست عشقی از هر دو نظر، هم ذهنی و هم جسمی، فرسایشی باشد.
به گفته رومانوف افراد اغلب غم ناشی از جدایی را در جسم خود نیز تجربه میکنند. این میتواند شامل بیقراری روانحرکتی و تحریکپذیری باشد، حالتی که در آن فرد دچار نوسانات فعالیت مغزی مانند بیتابی، تکان دادن مداوم دست و پا، تند صحبت کردن یا برعکس، کُندی و کمتحرکی میشود.
او همچنین توضیح داد که برخی افراد ممکن است با تغییرات هورمونی، ریزش مو، کاهش یا افزایش وزن و کاهش تولید دوپامین روبهرو شوند. او میگوید: «این علائم میتوانند آنقدر شدید باشند که فرد احساس کند در یک چرخه گیر افتاده است و نمیتواند از آن خارج شود.»
عواقب روحی و روانی شکست عشقی
دکتر رومانوف معتقد است که کنار آمدن با شکست عشقی به سادگی «فراموش کردن» نیست، بلکه لایههای مختلفی از غم و اندوه را شامل میشود. فرد نهتنها شریک عاطفی خود، بلکه آیندهای را که برای خود تصور کرده بود، از دست میدهد. بازگشت به زندگی مجردی هم میتواند یک چالش باشد، زیرا فرد حالا باید با بخشی از زندگیاش که شاید قبلا از آنها فرار میکرد، مواجه شود.
او توضیح میدهد که افراد هنگام شکست عشقی از مراحل مختلفی مثل انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و در نهایت پذیرش عبور میکنند. همچنین، برخی افراد بارها خاطرات رابطه را در ذهنشان مرور میکنند که باعث میشود حس کنند در گذشته گیر افتادهاند و قادر به ادامهی زندگی نیستند.
راهکارهایی برای کنار آمدن با شکست عشقی و بازگشت به زندگی
هیچ فرمول واحدی برای گذر از شکست عشقی وجود ندارد. تقریبا همه در زندگی چنین تجربهای را از سر گذراندهاند، پس اگر اکنون درگیر آن هستید، بدانید که تنها نیستید. در ادامه، چند راهکار موثر که به بسیاری از افراد کمک کرده، آورده شده است:
به خودتان زمان بدهید
هیچ چیزی مانند گذر زمان به شما کمک نمیکند. امیلی مشبرن تاکید میکند که التیام از شکست عشقی به زمان نیاز دارد و باید به خودتان این فرصت را بدهید. هر فرد روند بهبودی مخصوص به خود را دارد، بنابراین نباید برای کنار آمدن با جدایی عجله کرد. مهم این است که به احساساتتان اجازه دهید تا بهمرور پردازش شوند و بهبود پیدا کنید.
او میگوید: «گاهی ما برای بهبودی خود یک بازه زمانی مشخص تعیین میکنیم اما این کار فقط باعث آسیب بیشتر میشود، چون اگر در آن مدت بهبودی کامل پیدا نکنیم دچار احساس گناه، افسردگی و اضطراب میشویم. در حالی که هیچ زمان مشخص برای پشت سر گذاشتن یک رابطه وجود ندارد.»
یک سرگرمی جدید پیدا کنید
سابرینا رومانوف توصیه میکند که هنگام کنار آمدن با شکست عشقی، یک سرگرمی جدید برای خودتان پیدا کنید. اگر قبلا بیشتر آخر هفتهها را با شریک عاطفی خود میگذراندید، حالا وقت آن رسیده که برای خودتان برنامهای تازه داشته باشید. سرگرمی را که قبلا دوست داشتید، دوباره شروع کنید یا به سراغ فعالیتهایی بروید که همیشه میخواستید امتحان کنید و فعال بمانید.
زندگی اجتماعیتان را دوباره بسازید
در بسیاری از روابط عاطفی، فرد بهطور ناخودآگاه از دوستان و دنیای اجتماعی خود فاصله میگیرد. پس از جدایی ممکن است این احساس در شما ایجاد شود که نهتنها شریک عاطفیتان، بلکه شبکه حمایتیتان را هم از دست دادهاید.
رومانوف توصیه میکند: «با دوستان و آشنایانی که در دورن رابطه با شریکتان از آنها فاصله گرفته بودید، دوباره ارتباط بگیرید. از حمایت اطرافیان استفاده کنید، احساسات خود را با آنها در میان بگذارید و با کمک آنها، این دورهی سخت را راحتتر پشت سر بگذارید.»
با خودتان مهربان باشید
تحقیقات نشان میدهند که افرادی که پس از جدایی از راهکارهایی مانند بیان احساسات، حل مساله، داشتن نگرش مثبت برای حفظ سلامت روانی استفاده میکنند، کمتر دچار افسردگی و اضطراب میشوند. در مقابل، کسانی که از مکانیسمهای اجتنابی مانند انکار، دوری از مسئله و سرزنش خود استفاده میکنند، معمولا بیشتر آسیب میبینند.
اگر احساس میکنید که عبور از این مرحله برایتان سخت شده و دیگر خودتان را نمیشناسید، کمک گرفتن از یک متخصص سلامت روان را جدی بگیرید. آنها میتوانند شما را در این مسیر همراهی کنند.