شکست استقلال مقابل الهلال پایان دنیا نیست اما پایان رویای هوادارانی بود که پیروزی مقابل الهلال را تنها راه التیام غرور زخم خورده شان می دانستند…
طرفداری: آبی پوشان سرخورده از نتایج لیگ و جام حذفی، نیم نگاهی به مرحله یک هشتم نهایی آسیا داشتند تا با عبور از سد الهلال که به رغم صرف هزینه زیاد و جذب ستاره های خارجی، هنوز با آن تیم قدرتمند و زهر دار همیشگی فاصله زیادی دارد، شادی را به هواداران شان هدیه دهند اما این امر محقق نشد و اشتباهات محرز فردی و بی برنامگی تاکتیکی حکم به شکست و حذف استقلال داد. شکستی که طرفداران این تیم را خشمگین و عصبانی کرده است. آنها معتقدند فروش مهدی قایدی آن هم در آستانه بازی مهم با الهلال کمر تیم را شکسته و از این انتقال بد هنگام به عنوان عامل اصلی ناکامی مجیدی و یارانش یاد می کنند. صفحات مجازی پر شده است از داستان های تکراری حمله به مدیران بی کفایت و خیانت آنها به استقلال… آبی دوستان مجازی برکناری احمد مددی را چاره کار دانسته و کمتر کسی سراغ مجیدی رفته و انتقاد چندانی از سرمربی تیم نمی شود حال آنکه او در فروش قایدی آنچنان بی خبرِ بی خبر هم نبود! فلاش بک؛ راپید وین برای استیلی آمد، مجیدی را پسند کرد.
برای درک بهتر موضوع ناچاریم فلاش بکی به بیست و دو سال قبل زده و از یک ماجرای واقعی رمز گشایی کنیم؛ سال ۱۳۷۸ نمایندگان باشگاه راپید وین با میدان داری خشایار محسنی، ایجنت معروف و به شدت جنجالی فوتبال وارد ایران شدند تا بازی حمید استیلی را زیر نظر بگیرند. خواستگاران حمید استیلی از قضا دربی و بازی پرسپولیس مقابل استقلال را دیده و چشمشان این بار شماره ۱۱ ترکه ای آبی ها را می گیرد. فرهاد مجیدی مورد پسند واقع شده و مذاکرات با فتح الله زاده مدیر عامل وقت استقلال آغاز می شود. قیمت پیشنهادی اتریشی ها ابتدا مورد قبول واقع شده اما اشتیاق وافر طرف مقابل، مدیر تازه کار آن زمان استقلالی ها را به وسوسه وا می دارد تا قیمت را بالا ببرد. همین دبه کردن، مذاکرات را به سمت شکست پیش می برد. حال آنکه جوان اول آن روزهای مجموعه آبی هوایی شده و به هیچ وجه حاضر نیست این فرصت را از دست بدهد. جنجال حافظیه راه خروج فرهاد از استقلال
پرونده انتقال فرهاد به راپید وین ظاهرا بسته و با شکست مواجه می شود اما یک اتفاق عجیب فتح الله زاده را دوباره پای میز قرار داد نشانده و مجبور به امضای آن می کند. مجیدی در جریان بازی با فجر سپاسی در شیراز جنجالی به پا کرده که بعد از گذشت سالها هنوز در حافظه تاریخی هواداران مانده است. پیش بینی محرومیت سنگین برای او مدیران استقلال را مجبور می کند به گزینه مدنظر فرهاد یعنی جدایی تن دهند. طبق ادعای شاهدان عینی، جمله کلیدی ماجرا به نقل از مرد شماره یک جنجال های شیراز به مخاطب آن سوی خط تلفنش این بود؛ «حافظیه را به آتش کشیدم، حالا مجبورند قرارداد را امضا کنند.» برخی معتقدند معلم مجیدی در جنجال حافظیه خشایار محسنی بوده است که بعدها ماجرا های زیادی را برای فوتبال ملی و باشگاهی ایران به وجود آورد. مهدی قائدی در مسیر فرهاد
حال بعد از ۲۲ سال اتفاقی مشابه برای مهدی قایدی ستاره جوان آبی ها می افتد. او به گونه ای دیگر و شاید با الگو گرفتن از فرهاد مجیدی، شرایط را به سمتی برد که مددی و شخص مجیدی میان محرومیت چند ماهه و کسب در آمد از محل فروش او دومی را انتخاب کنند و این شاید تنها موضوع مورد توافق مدیر و مربی آبی پوشان در یک سال گذشته بوده باشد چرا که منافع هر دو گویا از این انتقال تامین شده است. در جدایی قایدی از استقلال پای عوامل آن ایجنت معروف و جنجالی قدیمی که طی سالهای گذشته مالکیت و مدیریت چند باشگاه در اروپای شرقی را عهده دار بوده، به طور غیر مستقیم در میان بوده است. همان ها که به مددی گفته اند؛ شما امضا کن، راضی کردن فرهاد با ما! یک رد پای مشترک در دو جدایی
اگر ۲۲ سال قبل جنجال در متن بازی استقلال در حافظیه شیراز، باشگاه را وادار کرد از ترس محرومیت فرهاد مجیدی با جدایی اش موافقت کند، در ماجرای مهدی قائدی، انتشار تصاویر غیرمتعارف از خودش و همسرش در بازارهای دبی، باشگاه را از محرومیت احتمالی ترساند و مقدمه موافقت استقلال با جدایی ستاره جوانش شد.
وقتی پازل این وقایع را کنار هم قرار داده و دقیق تر جریانات را دنبال می کنیم به یک خط مشترک بر می خوریم که انتقال استاد و شاگرد را سبب شده است. همان ها که در دبی، مهدی قائدی را به شباب الاهلی فروختند، سرنخ شان به همان ایجنت اروپانشین و اطرافیانش وصل است! جالب اینکه مجیدی حتی نتوانست بعد از رفتن قایدی آن قالب ظاهری و ژست حق به جانب مخالفت با انتقال ستاره اش را حفظ کرده و خیلی ساده با این موضوع کنار آمد. مگر او قول ماندن قایدی را به هواداران نداده بود؟! چه شد که به یکباره به جای در نظر گرفتن شرایط استقلال و هوادارانی که چشم امید به این تیم بسته اند، از تصمیم خودخواهانه بازیکن هوایی شده اش دفاع کرد؟! هواداران استقلال قربانی بازی های پشت پرده
دلمان برای میلیون ها هواداری می سوزد که قربانی توافقات پشت پرده شده اند! در تمام این سالها هدف از جنگ زرگری به راه افتاده چیزی به جز منحرف کردن ذهن هواداران نبود و نیست. سالهاست در فضای مجازی و با صرف هزینه های گزاف از آدم ها بت ساخته اند و لقب شاه و سلطان و فرمانده به آنها داده اند در حالی که هر یک از این شخصیت های خیالی در حساس ترین مقاطع از طول دوران ورزشی خود استقلال را رها کرده و یا زمینه ساز ناکامی تیم بوده اند! کاش هوادار می دانست هیچ نامی از استقلال بزرگ تر نیست!
به نظر شما، یکی نباید در مورد جدایی قایدی و قضایای پیرامون این انتقال شفاف سازی کند؟ درباره نحوه جذب بازیکنان بی کیفیتی که نشان دادند هرگز در حد و اندازه استقلال نیستند، توضیح دهد؟ هواداران استقلال باید بدانند هیچ نامی در این باشگاه بالاتر و مهم تر از استقلال نیست. در بی کفایتی مجموعه مدیریتی استقلال تردیدی وجود ندارد اما هواداران استقلال نباید فریب برخی گردانندگان صفحات مجازی را بخورند و اگر به دنبال مقصر شکست تیم شان می گردند، نیازی نیست راه دوریبروند، مقصر دیشب بعد از بازی به مقصر بودنش اعترافکرد اما به چرایی و چگونگی آن اشاره ای نداشت.
نظرات