معمولا سن نوجوانی سن بحرانی است. ما باید بیشتر هوای فرزندان خود را داشته باشیم و از طرفی باید دلایل عصبانیت بیش از حد آن ها را بدانیم که در این قسمت این دلایل را به شما معرفی خواهیم کرد.پس تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.
گیر کردن
نوجوان معمولاً در محیط های مختلف؛ در منزل، مدرسه یا محافل اجتماعی گیر می کند و نمی داند که دقیقا باید چه تصمیمی داشته باشد و چگونه با دیگران رفتار کند. همین گیر کردن و به دام افتادن در جا های مختلف، به شدت باعث عصبانیتش خواهد شد.
فشار تغییرات
در دوران نوجوانی فرد استقلال پیدا می کند و سعی می کند که روی پای خودش بایستد. کنترل خشم جزء یکی از راه های رسیدن به استقلال در او محسوب می شود و راهش را آسان می کند. او می خواهد در این سن، ویژگی های مختلف شخصیتی خودش را بشناسد اما گاهی اوقات این کنترل خشم به راحتی برایش انجام نمی شود و علت هم این است که تحت فشار زیادی در تغییرات خودش است.
بلاتکلیفی
نوجوانان در تغییر بین کودکی و جوانی گیر می کنند و در نتیجه بلاتکلیف هستند. گاهی اوقات بعضی با آن ها مانند کودک رفتار می کنند اما گاهی اوقات بعضی توقع یک انسان جوان و پخته را از آن ها دارند و همین بلاتکلیفی در این سن باعث می شود که مدام تشویش داشته باشند.
سردرگمی اجتماعی
همه ما یکسان متولد نشده ایم و در نتیجه ویژگی های مختلفی داریم. نوجوان زمانی که به این سن می رسد، تازه می خواهد به طور مستقل وارد اجتماع شود و درنتیجه یک سردرگمی پیدا می کند. سردرگمی در اجتماعی که همه با هم متفاوت هستند و همین باعث بروز خشم درونش می شود.
فشار اجتماعی
نوجوان مدام در حال درگیری های اجتماعی است. او نمی داند که باید چه کار کند و از طرفی از سمت اجتماع، مدرسه و خانواده تحت فشار قرار می گیرد و این فشار او را مضطرب و عصبی می کند.
بلوغ
نوجوانان در این سن تغییرات هورمونی را تجربه می کنند که همین می تواند وضعیت آن ها را سخت و سنگین کند، زیرا آن ها نمی توانند احساسات خود را به طور کامل بفهمند و همین تغییرات هورمونی شرایط را برای شان سخت می کند.
نا آگاهی برای شاد کردن خود
در این دوره تغییر، بسیاری از افراد نمی دانند که چگونه باید خودشان را شاد کنند و در نتیجه فراموش می کنند که به حرف های خود گوش دهند و از دل خود باخبر نیستند و در نتیجه این سردرگمی آن ها را کلافه و عصبی می کند.
روابط
نوجوان معمولاً در این سن درگیر روابط صمیمی می شود و با خودش درگیر است که آیا من به اندازه کافی خوب و زیبا هستم؟ آیا درست فکر می کنم یا هنوز رفتار بچگانه دارم؟ اگر در رابطه شکست خوردم، چه اتفاقی می افتد؟ این درگیری در مورد روابط مختلف و نگرانی های ذهنی، باعث عصبانیت او می شود.
مسئولیت پذیری
معمولا از یک نوجوان انتظار می رود که کار های بزرگتر از یک کودک انجام دهد و در نتیجه او هم تحت فشار قرار می گیرد و استرس دارد. زیرا او باید تصمیمات درست بگیرد، مسئولیت خود را انجام دهد و همین منجر به اضطراب و عصبانیتش می شود.
طرز فکر مخصوص به خود
هنگامی که کودک وارد دوره نوجوانی می شود، طرز فکر و عقایدش تغییر می کند؛ عقایدی که به شدت با خانواده متفاوت هستند و در نتیجه نمی تواند خانواده را درک کند. از طرفی از سمت آن ها هم تحت فشار قرار می گیرد و این طرز فکر منحصر به فردش او را عصبانی می کند، زیرا کسی تمایلاتش را درک نمی کند.
نظرات