سرهنگ کاووس محمدی ،معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان فارس
مجازاتها دارای خصوصیاتی هستند که میتوانند از سویی مجرم را آزار دهند و از جامعه مطرود سازند و از سویی دیگر او را اصلاح کنند یا جامعه را متنبه سازند.
تقریبا عمده مردم، مسئولان و کارشناسان بر این عقیده هستند که در نظر گرفتن یک مجازات متناسب میتواند تا حد بسیار زیادی بر کاهش جرم و تکرار آن و تنبیه مجرمان تاثیر داشته باشد .
کیفر حبس یکی از متداولترین ابزارهای قانونی برای مجازات مجرمین در دنیا محسوب میشود که از دویست سال پیش رواج پیدا کرد و زندان محلی است که در آن متهمان و محکومان با قرار حکم کتبی مقام قضائی به صورت موقت یا برای مدت معین و یا به طور دائم به منظور اصلاح و تربیت و درمان نارسائیها و بیماریهای اجتماعی با تحمل کیفر نگهداری میشوند.
زندانی کسی است که به دلایل قانونی در محل زندان به سر میبرد، اعم از متهم یا محکوم به حبس یا شخصی که به دلیل محکومیت مالی محبوس شده است .لیکن ارزیابی کیفرشناختی زندان، بهدرستی ثابت نمیکند که آیا اجرای چنین مجازاتی به واقع ما را به هدفهای سیاست جنایی جدید نزدیک میکند یا خیر؟
وجود پیامدهای منفی منتسب به این کیفر، نظیر تردید در نقش اصلاحی و بازپرورانه زندان، تعارض با اصل شخصیبودن مجازاتها، تحمیل هزینههای هنگفت مالی و انسانی بر جامعه، تشدید و بروز مشکلات و انگیزههای اقتصادی برای خود فرد و خانواده وی ، انکار نقش بازدارندگی عام و خاص زندان و افزایش میزان بزهکاری و تکرار جرم ناشی از اعمال مجازات مزبور، جملگی مؤید این معنا است که زندان از همسویی و تناسب با شیوههای کیفری جدید عاجز و ناتوان بوده و در اجرای آن با هدفهای اصلاحی و بازپرورانهی مجازاتها سازگاری ندارد. زیرا مقطع زمانی اصلاح و تربیت مجدد، راهکاری است که محتوای آن، قراردادن بزهکاران در برابر فرایندهای یادگیری و درونیسازی دوبارهی هنجارها و ارزشهای اجتماعی است.
زندان اثر مستقیم خود را صرفاً بر رنج جسمانی و روحی وتزلزل اجتماعی بزهکار قرار میدهد و عملاً با ایفای نقش «دانشگاه جرمآموزی» به محض اجرا، محکوم را به حال خود رها میکند و در این اوضاع، بزهکار که شخصیت خود را خرد شده تلقی میکند و موقعیت اجتماعی خویش را از دست رفته میانگارد، به علاوه با خارج شدن از گردونهی فعالیت اقتصادی و تشدید این مشکل، خصوصا اگر انگیزه اولیه فرد نیز جهت ارتکاب جرم همین موضوع بوده باشد، گرفتار افسردگی و احساس نارضایتی میشود که نتیجه این فرایند، تشدید روحیهی پرخاشگری و خشونتگرایی بر مبنای اصل دلیلتراشی و مظلومنمایی میباشد و در نهایت فرد مجرم که بخشی از هزینهی ارتکاب جرم را قبلا پرداخته است، مجددا به سمت ارتکاب جرم سوق پیدا میکند.
اهمیت و ضرورت :
یکی از عواملی که باعث فرسایش احساس امنیت و آسیبزایی برای جامعه می شود، وجود جرم و زمینههای شکلگیری آن است. ارتکاب جرم نه تنها عاملی برای به هم خوردن نظم جامعه است بلکه به عنوان مانعی جهت رشد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه نیز تلقی می شود؛ وقوع جرم در جامعه موجب اتلاف منابع بخش خصوصی و عمومی در مبارزه و کنترل با جرم میشود و با تهدید امنیت اجتماعی و اقتصادی، انگیزههای تولید و سرمایهگذاری را کاهش میدهد.
همچنین با افزایش هزینههای امنیتی و نیروی انتظامی موجب کاهش کارآیی پلیس و نیروی انتظامی در برقراری امنیت و نظم جامعه میشود؛ همچنین در جامعه هزینههای اجتماعی و خصوصی دولت و مردم را در مبارزه با جرم افزایش میدهد که از این طریق رفاه اجتماعی و خصوصی کاهش مییابد.
مقابله با این آسیبها از طریق زندانی کردن بزهکاران به عنوان واکنشی رسمی از سوی دستگاه قضایی به منظور یکی از اقسام مجازات مجرمین و جلوگیری از تکرار جرم و ایجاد امنیت صورت میگیرد، اما برای بسیاری از زندانیان به دلیل تجربیات منفی که از محیط زندان کسب میکنند، بسیار مخرب و ناامید کننده است. زیرا کافی نبودن اقدامات اصلاحی و بازپروری زندانیان به معنای آن است، که آنها به هنگام ترک زندان در مقایسه با زمان ورودشان آمادگی بیشتری برای ارتکاب مجدد جرم دارند .
یکی از دیگر عوامل قابل توجه که قبل و بعد از ورود به زندان محرک ارتکاب جرم میشود کمبودهای اقتصادی است؛ که ممکن است با نقض قواعد مرسوم جامعه مبادرت به انجام انواع ناهنجاریهای اجتماعی کنند تا از طریق آن کمبودهای خود را جبران نموده و نیازهای خود یا اعضای خانواده را تأمین نمایند.
علاوه بر فقرا، بیکاران نیز دارای انگیزه قویتری برای ارتکاب جرم میباشند. این افراد نیز قادر به تأمین نیازهای اساسی خود نیستند و با چشم انداز ناامیدکننده از وضعیت زندگی خود در آینده مواجهند، گذشت زمان برای آنان معادل فرصتهای درآمد از دست رفتهای است که وضع زندگیشان را روز به روز بدتر میکند، این شرایط میتواند انگیزه ارتکاب اعمال مجرمانه را تقویت کرده و نرخ جرم را افزایش دهد، بعلاوه که در طول مدت زندان فرد از فعالیت اقتصادی باز میماند و تحمل مدت زندان مشکلات اقتصادی فرد را دوچندان میکند، که در نهایت پس از آزادی هنوز انگیزهی اقتصادی ارتکاب جرم در فرد وجود دارد.
بررسی این متغیر از آن جهت میتواند دارای اهمیت باشد که به دولت در اتخاذ راهکارهای مناسب جهت کاهش جرم، از طریق افزایش رفاه مردم کمک میکند؛ و شناخت انگیزههای اقتصادی مؤثر بر ارتکاب جرم، دیدگاه اقتصادی بودن پدیده جرم در جامعه را مطرح میسازد که از این منظر، فراهم سازی شرایط مناسب اقتصادی میتواند نرخ ارتکاب جرم را کاهش دهد.
بدین ترتیب ضرورت حفظ نظم جامعه و امنیت اجتماعی و اقتصادی، انگیزههای تولید و سرمایهگذاری، جلوگیری از اتلاف منابع بخش خصوصی و عمومی در مبارزه با جرم و کنترل آن، روند رو به رشد شمار زندانیان و وجود مجرمان دارای سابقه، که علاوه بر تحمیل هزینههای مالی گزاف، به لحاظ اجتماعی نیز آثار گسترده و مخربی دارد، موید اهمیت موضوع است؛ بویژه اگر تاثیر محیط زندان در زندانیان تشدید گرایش به ارتکاب جرم باشد که در این صورت میتوان اذعان کرد با توجه به افزایش شمار زندانیان، برخلاف اهداف مشروع اجتماعی، گام برداشته شده است.
مضافا اینکه زندانیان ناگزیر به معاشرت با بزهکاران و تحمل روشهای سخت و زندگی یکنواخت و اغلب بدون برنامه هستند. محرومیت از آزادی حداقل منجر به قطع رابطه زندانی با زندگی عادی، خانواده، کار و دوستانش میشود. زندان، عادت و نگرشهای جدیدی به بزهکاری میدهد، به طوری که به جای بازپروری و بالا رفتن سازگاری وی با جامعه، جدایی و شکاف بین مجرم و جامعه افزایش مییابد و درنهایت وجود چنین سابقه نامطلوبی باعث میشودکه از نهادهای رسمی و غیررسمی طرد شوند و امکان بازگشت آنها به عنوان یک فرد عادی به جامعه با مشکلات عدیدهای مواجه باشد.
پایین بودن سطح تحصیلات خود فرد:
سطح تحصیلات زندانیان نیز در تکرار موثر است آنچنان که سطح تحصیلات بالا احتمال ارتکاب مجدد جرم و بازگشت به زندان را کاهش می دهد . در تبیین این نتایج می توان به این نکته اشاره کرد که آموزش و سطح سواد بالا از طرق مختلف برانگیزه ارتکاب جرم موثر است . این عامل از یک سو رفتار اجتماعی افراد را قاعدهمند نموده و از طریق رشد بهره وری و سطح درآمد آنان را افزایش میدهد و از سوی دیگر تمایل جامعه به استفاده از توان فکری ومدیریتی نیروی متخصص و آموزی دیده افراد تحصیل کرده را به مشارکت در فعالیت های قانونی تشویق می نماید و هزینه ارتکاب جرم را برای آنان بیشتر می کند در نتیجه این عوامل انتظار می رود انگیزه ارتکاب جرم در بین افراد باسواد و تحصیل کرده نسبت به افراد کم سواد یا بیسواد کمتر باشد ، یعنی آموزش بیشتر نرخ زندانی شدن را در جامعه کاهش میدهد.
بیکاری یا درآمد پایین:
فقرا و افراد کم درآمد عمدتا قادر به تامین نیازهای ضروری زندگی خود مانند غذا مسکن و پوشاک نیستند و در این شرایط ممکن است با نقض قوانین و مقررات مرسوم جامعه مبادرت به انجام انواع ناهنجاری های اجتماعی کنند تا از طریق آن کمبودهای خود را جبران نموده و نیازهای خود یا اعضای خانواده را تامین نمایند .
به بیان دیگر به نظر میرسد زمینه انحرافات اجتماعی مانند ارتکاب به انواع جرائم در مورد فقرا و گرسنگان نسبت به افراد سیر و دارا فراهم تر است . علاوه بر فقرا ، بیکاران نیز دارای انگیزه قوی تری برای ارتکاب جرم می باشند. این افراد نیز قادر به تأمین نیازهای اساسی خود نیستند و با چشم انداز ناامیدکننده از وضعیت زندگی خود در آینده مواجهند، گذشت زمان برای آنان معادل فرصت های درآمد از دست رفته ای است که وضع زندگی شان را روز به روز بدتر می کند، این شرایط می تواند انگیزه ارتکاب اعمال مجرمانه را تقویت کرده و نرخ جرم را افزایش دهد.
مسکن :
دارا بودن مسکن ملکی و یا به عبارتی سکونت دائم در یک محله موجب آشنایی هرچه بیشتر با دیگر افراد محله ودرگیر شدن در ساختارهای خاص آن محله شده و بدین ترتیب ، اجتناب از طرد شدن از جانب سایر افراد محله و به نحوی ترس از بی آبرویی در محل به عنوان عاملی بازدارنده در ارتکاب جرم عمل می کند.
یادگیری رفتار مجرمانه در محیط زندان:
زمانی که شخص برای اولین بار دست به رفتار انحرافی می زند و به زندان راه پیدا می کند بعد ازگذشت مدتی وارد شبکهای از روابط اجتماعی منحرفین میشود که شاید در میان آنها رفتار انحرافی تشدید و تشویق می شود و بعد از گذشت روزها روابط هم سلولیان صمیمی میشود.
با توجه به اینکه هر گروهی هنجار و قواعد خاص خود را دارد با نزدیک شدن روابط افراد به یکدیگر آنها رابطهای فراوان و مکرر با یکدیگر خواهند داشت و آلام و دردهای روحی خود را در گروه بیان میکنند و با عمیق شدن این رابطه ها و همنشینیهای هر روزه صمیمیت در میانشان بیشتر میشود.
گاهی در مورد ارتکاب جرم خود و یا نحوه دستگیری خود را تعریف می کنند و امکان دارد توسط پیشکسوتان گروه راهنمایی شوند تا بار دیگر جرم خود را حرفهای تر انجام دهند تا امکان دستگیری آن ها پایین بیاید.
می بایست به این مورد توجه کرد، شخص جدیدی که وارد شبکه اجتماعی زندان می شود مایل به تعامل می باشد و دوست دارد از جانب دیگران پذیرفته شود و در نتیجه او هنجارها و مقیاسهای ارزشی زندانیان را می پذیرد و خود را با آنها مقایسه میکند و تمایل دارد از جانب آنها تشویق شود.
از بین رفتن وجهه اجتماعی:
برچسب هایی که به خاطر اشتباهات به فرد زده می شود همه آنچه را که از اعتبار فردی واجتماعی در میان مردم داشته از بین می برد و بازگشت دوباره او به جامعه کار بسیار مشکلی خواهد بود و اقدامات اصلاحی و تامینی و تربیتی همیشه نتیجه مطلوب خود را در پی ندارند.
همیشه این اعتقاد وجود دارد که پیشگیری آسان تر از اصلاح یا مجازات است. پشگیری از وقوع جرم باعث سالم ماندن فضای اجتماعی و فرهنگی جامعه و تامین امنیت آن می شود و نقش سازنده تری را ایفا می کند.
ارتکاب هر جرم، آثار و تبعات زیانباری را برای مجرم و جامعه در برداشته و لطمات زیادی را بر شخص مجرم و همچنین بر اعضای جامعه وارد میکند ؛ مجازات هر چند که بتواند مجرم را متنبه سازد و جنبه ارعاب و عبرت پذیری ایجاد نماید؛ به هیچ وجه نمی تواند آثار زیانبار آن را جبران کند و فرصت ها و حرمتهای از دست رفته را باز یابد .
اما در برابر ارتکاب یک جرم دو دسته و حتی سه دسته قربانی داریم. اول قربانی، جامعه است که به لحاظ اجتماعی، ذهنی، امنیتی و اقتصادی لطمه می خورد و قربانی دوم ، شخص مجنی علیه است که به طور اخص و ملموس مورد جرم واقع میشود و قربانی مستقیم جرم است. قربانیان سوم، بستگان، آشنایان و به خصوص خانواده جانی یا مجرم هستند؛ که بنابر جایگاه مشخص مجرم به آنها نیز خسارات مادی و معنوی زیادی وارد می گردد. چه شخص مجنی علیه و چه خانواده جانی یا مجرم در اثر ارتکاب جرم خساراتی را متحمل می شوند که شاید به لحاظ مالی جبران شود؛ لیکن به لحاظ روحی و معنوی خیلی بعید است که به حالت ماقبل جرم برگشته و جبران گردد. اعمال مجازات در بسیاری از موارد هرچند که تنبیه مجرمان و عبرت دیگران را در پی دارد ولی خود آنها، عامل وقوع و پیدایش جرایم دیگری هستند ،که گاهی جرایم ناشی از اعمال مجازات به مراتب از جرایم اولیه مجرم خطرناک تر و زیانبار تر است.
تکرار جرم و زندانی شدن مجدد :
تکرار جرم یعنی بازگشت به فعالیتهای جنایی و عموماً از طریق بازگشت زندانی سابق به زندان بخاطر جرم جدید سنجیده میشود. میزان تکرار جرم منعکس کننده درجه بازپروری زندانیان و نقش برنامههای اصلاحی در ادغام مجدد آنان با جامعه است.
آمارها نشان میدهد که اکثریت افرادی که یک بار زندانی میشوند، بازگشت آنها به جامعه مشکل شده و مجددا دچار بزهکاری شده و به زندان باز میگردند.
تحقیقات نشان میدهد که خود زندان برای بسیاری از زندانیان به دلیل تجربیات منفی که از محیط زندان کسب میکنند ، بسیار مخرب و ناامید کننده است، زیرا کافی نبودن اقدامات اصلاحی و بازپروری زندانیان به معنای آن است که آنها به هنگام ترک زندان در مقایسه با زمان ورودشان آمادگی بیشتری برای ارتکاب مجدد جرم دارند. نحوه برخورد فردی و اجتماعی با زندانیان پس از بازگشت به اجتماع نقش اساسی در پیشگیری از جرم و ورود مجدد به زندان دارد.
انگیزه اقتصادی و تکرار جرم :
آدمی در هر شرایط و موقعیتی به منظور بقای موجودیت خود، در تلاش برای کسب امکانات مادی بوده است. از این رو، مسئله تأمین معاش در معنای عام کلمه از مهمترین مسائل زندگی محسوب شده است . فقرا و افراد کم درآمد عمدتا قادر به تامین نیازهای ضروری زندگی خود مانند غذا مسکن و پوشاک نیستند و در این شرایط ممکن است با نقض قوانین و مقررات مرسوم جامعه مبادرت به انجام انواع ناهنجاریهای اجتماعی کنند تا از طریق آن کمبودهای خود را جبران نموده و نیازهای خود یا اعضای خانواده را تامین نمایند.
به بیان دیگر به نظر میرسد زمینه انحرافات اجتماعی مانند ارتکاب به انواع جرائم در مورد فقرا و گرسنگان نسبت به افراد سیر و دارا فراهمتر است. علاوه بر فقرا، بیکاران نیز دارای انگیزه قویتری برای ارتکاب جرم میباشند. این افراد نیز قادر به تأمین نیازهای اساسی خود نیستند و با چشم انداز ناامیدکننده از وضعیت زندگی خود در آینده مواجهند، گذشت زمان برای آنان معادل فرصتهای درآمد از دست رفتهای است که وضع زندگیشان را روز به روز بدتر میکند، این شرایط میتواند انگیزه ارتکاب اعمال مجرمانه را تقویت کرده و نرخ جرم را افزایش دهد.
همچنین پس از زندانی شدن، مطمئنا نه خود او میتواند مسائل اقتصادی خود را حل کند و نه خانواده او، در این صورت در بسیاری از موارد مشاهده میشود که شخص پس از رهایی از زندان به خاطر مشکلات مالی و اقتصادی که یا قبلا دچار آن بوده و بر طرف نشده یا با آمدن به زندان به وجود آمده و تشدید شده دست به ارتکاب جرم دیگری میزند و در بسیاری از موارد خانوادههای که سرپرست آن در زندان به سر میبرد، اگر امرار معاش آنها منحصر به کار کردن آن شخص باشد، چگونه از تبعات مجازات ایمن خواهد بود؟ و پس از آزادی نیز با حجم وسیعتری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی روبرو میشود، که در نهایت وی و خانواده وی را به راههای خلاف برای گذران زندگی میکشاند، که البته این مشکلات مالی و اقتصادی فقط گریبانگیر شخص و خانواده او نمیشود بلکه دولت نیز از این راه بسیار ضرر میکند، به دو دلیل یکی این که هزینههای زندان بسیار گزاف بوده و دوم این که فرد زندانی از گردونه اقتصاد جامعه خارج میشود و به دولت ضرر میرساند!
برچسب ناشی از زندانی شدن و تکرار جرم :
در مرحله انحراف اولیه (اولین ارتکاب جرم)، افراد از هنجارهای اجتماعی سر بر میتابند، ولی برچسب نمیخورند و خود را منحرف نمیدانند. اما در انحراف ثانوی رفتار انحرافی توسط افراد مهم دیگر مانند دوستان، والدین، کارفرمایان، مقامات، پلیس و… علنی و آشکار میگردد. خطاکار در این مرحله با واقعه طوری روبرو میشود که به اصطلاح گارفینکل مراسم بیآبرویی نامیده میشود. در مراسم بیآبرویی شخص محکوم به عمل انحرافی سرزنش و مجازات میشود و برچسبهایی از قبیل کلاهبردار، دزد، ابله و… از دیگران دریافت میکنند و جایگاه اجتماعی فرد و حتی خانواده وی دچار تزلزل می شود، درنتیجه پس از دریافت این برچسب شخص آگاهانه یا ناآگاهانه تصویر جدید از خود میسازد و رفتار مناسب با آن را شروع میکند، که میتواند به تکرار جرم منتهی شود.
بدین ترتیب نحوه برخورد فردی و اجتماعی باز زندانیان پس از بازگشت به اجتماع نقش اساسی در پیشگیری از جرم و ورود مجدد به زندان دارد و این وظیفه تک تک اعضای جامعه است تا با پذیرش فرد و توجه به این نکته که هیچ انسانی مصون از اشتباه وخطا نیست، سهمی پیشگیری از آسیب های اجتماعی ایفا نماید.
یادگیری رفتار مجرمانه و تکرار جرم :
اصولا فلسفه در نظر گرفتن این مجازات اصلاح بزهکار است، ولی با نگاهی به زندان ها متوجه میشویم که نه تنها اصلاحی صورت نمیگیرد بلکه انواع راهکارهای جدید برای جرایم آینده، بر روابط زندانیان حاکم میباشد. که این موارد باعث میشود شخصی که برای بار اول وارد زندان میشود به تدریج با محیط و اشخاص و نوع رابطه خو گرفته و همانند یک مجرم حرفهای که برای جرایم آینده برنامهریزی و حرفهایگری بیشتری دارد، از زندان بیرون میرود.
جامعه بینالملل به ویژه جوامع پیشرفته نیز به این نتیجه رسیدهاند که زندان نمیتواند در کاهش جرم و بزهکاری نقش تعیین کنندهای داشته باشد و بارها اعلام شده که در عمل، زندان به مدرسه آموزش جرم تبدیل شده است و یادگیری و آَشنایی با جرائم جدید در زندان فرد را در اجرای جرائم قبلی باتجربه میکند و بر شدت و تکرار جرائم بعدی و زندانی شدن تاثیرگذار است.
نویسنده : سرهنگ “کاووس محمدی”- معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان فارس
منابع:
- اباذری فومشی ، منصور،(۱۳۷۸ )، ترمینولوژی اصطلاحات کیفری ، اتنشارات اندیشه عصر.
- احمدی، حبیب (۱۳۸۴): جامعه شناسی انحرافات، تهران، نشرسمت، چاپ چهارم.
- اسکید – مور، ) ویلیام( ۱۳۷۵ ، تفکر نظری در جامعه شناسی، علی محمد حاضری و دیگران، تهران،انتشارات تابان.
- آشوری، م(۱۳۸۲). جایگزین های زندان یامجازاتی بینابین. تهران: نشر گرایش، چاپ اول.
- افخمی ناهیده، (۱۳۹۰)، بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با یادگیری مجدد جرم در زندان بوکان.
- ایار علی ، نظری محمدرضا ، خانی سعید(۱۳۹۳)بررسی عوامل اجتماعی موثر بر جرم (مطالعه موردی زندان دره شهر ) فصلنامه علمی – پژوهشی مطالعات امنیت اجتماعی ، شماره ۴۰ ، زمستان ۹۳
- بهروان حسین و بهروان ندا (۱۳۹۰)، تبیین جامعه شناختی بازگشت به زندان با تاکید بر نظریه برچسب، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد،صص۳۳-۶۱
- بیات، بهرام؛ شرافتی، جعفر؛ عبدی، نرگس (۱۳۸۷) ، پیشگیری از جرم با تکیه بر رویکرد اجتماع –
محور، تهران، معاونت اجتماعی ناجا.
- توسلی ، غلامعباس(( نقد و بررسی کتاب مشارکت اجتماعی در شرایط جامعه آنومیک )) ، خبرنامه انجمن جامعه شناسی ایران ، بهمن ۱۳۸۶ .
- حاتمی خواجه، (۱۳۸۶). جامعه پذیری زندانیان، مجموعه مقالات اولین همایش بین المللی کاهش استفاده از مجازات زندان، تهران، انتشارات راه تربیت.
- گیدنز، آ (۱۳۸۶). جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، چاپ نوزدهم.
نظرات