خبر اولویدئویادداشت

تصاویر زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز

پل مشهور به علی ابن حمزه درشیراز، خیابان حافظ ، واقع بر رودخانه خشک واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۵۲۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. این پل در فاصله ۵ کیلومتری دروازه قرآن شهر شیراز و حد فاصل مقبره امام زاده علی بن حمزه شیراز و بازار وکیل‌الرعایا قرار دارد. این پل تاریخی بر روی رودخانه خشک قرار دارد. بنا به تصمیم شهرداری شیراز و میراث فرهنگی مدتی است مسیر حرکت خودرو‌ها از روی این پل تغییر پیدا نموده است.
هوشنگ جهانبخش|به گزارش اول فارس، این پل در زمان فرمانروایی آل بویه بر روی رودخانهٔ «خشک» شیراز احداث شده و بارها مورد مرمت قرار گرفته و سرانجام در زمان کریم خان زند به سال ۱۱۸۵ هجری قمری تجدید مرمت و نوسازی شده است.

عکس های زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز /هوشنگ جهانبخش

پل علی ابن حمزه سال ۱۳۱۶

در شیراز زمان آل بویه، برخلاف سنت رایج آن زمان غیر مسلمانان مانند زردشتی‌ها مجبور نبودند که علامت مشخص‌کننده به تن داشته باشند یا درمحله‌های خاصی زندگی کنند. در زمان آل‌بویه بازار شهر شیراز در هنگام جشن مهرگان و نوروز نورانی می‌شد و هنگامی که در سال ۳۶۹ هجری مصادف با ۹۸۰ میلادی مسلمانان شیراز علیه زرتشتیان به اغتشاش پرداختند. عضدالدوله لشکری برای تنبیه اغتشاش کنندگان به شیراز فرستاد.

یکی از وزیران برجسته ایشان نصر بن هارون نصرانی (نخستین وزیر مسیحی تاریخ ایران) که به نقل از مسکویه وزیر شیراز بود، و شاه دیلمی (عضدالدوله)دست او را در ساختن کلیساهای مسیحی بازگذارد. یهودیان و صابئین در دستگاه فرمانروایی ایشان جایگاه بلندی داشتند. می‌توان گفت که دودمان دیلمیان یکی از بردبارترین و خشونت پرهیزترین دودمان‌های شاهی در تاریخ ایران پس از اسلام بوده. و در همین  دوره است که یک یهودی با فرمان شاه، حاکم بندر سیراف می‌شود.

عکس های زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز /هوشنگ جهانبخش

 عکس قدیمی رودخانه خشک شیراز مربوط به سال ۱۲۸۲ خورشیدی را مشاهده می کنید

آل بویه یاامارت بویی که بوئیان نیز نامیده می‌شوند،(۳۱۳–۴۳۵خورشیدی)حکومتی ایرانی تبارازدودمان دیلمی شیعه در دوران پس از اسلام است که طی حدود ۱۲۰ سال در بخش شمالی، مرکزی، غربی و جنوبی ایران و بخش‌هایی از عراق و کویت فرمانروایی می‌کردند.

آن‌ها از دیلمانِ سیاهکل در گیلان به پا خاسته بودند و خود را از نوادگان ساسانیان می‌دانستند.

سه مؤسس این سلسله علی، حسن و احمد، سه پسر دیلمی بویه بودند که در سپاه ماکان بن کاکی حضور داشتند. علی که حکومت اصفهان را در دست داشت، به جنوب لشکر کشید و فارس را فتح کرد؛ این در حالی بود که حسن، منطقه جبال را به تصرف خود درآورده و احمد، کرمان و خوزستان را تسخیر کرد. حسن با پیش‌روی به سوی غرب در سال ۹۴۵ میلادی وارد بغداد شد. یک سال بعد مستکفی، خلیفه عباسی، را سرنگون و او را با المطیع جایگزین کرد. بدین ترتیب دوره‌ای ۱۱۰ ساله با سیطرۀ آل بویه بر خلافت آغاز شد. سیطره‌ای که تثبیتِ آن برای بوئیان ۱۲ سال زمان برد. آنان عنوان امیرالامرا را اختیار کردند که رسماً به فرمانروایان بویی بغداد داده شده‌ بود.


تقریباً تمام مورخان این خاندان را به نام “ابوشجاع بویه”پدر سه بنیانگذار آن، آل بویه نامیدند و علاوه بر آن نام دیالمه را به سبب اطلاق آنان به دیلمیان و دیلمستان نیز برای آن‌ها به کار برده‌اند.

از جمله کتاب تاریخ دودمانی آل بویه، التاجی فی اخبار الدوله الدیلمیه نوشته‌ی ابواسحاق صابی، لفظ دیالمه را برای آل بویه به کار برده‌است.

عکس های زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز /هوشنگ جهانبخش

نقاشی ژان شاردن از شیراز مربوط به سال ۱۶۷۸(۳۴۵ سال پیش)

بویه یک کلمه فارسی است که در لغت‌نامه‌ها معنای آن را امید یا آرزومندی دانسته‌اند. کلمه بویه در اشعار شاعرانی چون فردوسی، انوری، فخرالدین اسعد گرگانی و دقیقی طوسی در همین معنا به کار رفته‌است. در فارسی برای نسبت دادن این کلمه به کسی، آن را به صورت بویی به کار می‌بردند. به‌طور مثال عثمان مختاری، در قصاید خود در مدح مغیث‌الدین عضدالدوله فناخسرو بویی، پادشاه یزد که از خاندان آل بویه بود، سروده‌است:

شاهنشه بویی عضدالدوله عالی
شاهی که جهان را بر او هیچ خطر نیست
شمس ملت شاه شاهنشاه بویی آنکه هست
بوی خلق و نور رایش مشک و شمس روزگار

اما در زبان عربی برای نسبت دادن این کلمه، لفظ البُوَیهِی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تبار و خاستگاه بوییان

در باختر و مرکز ایران دو دودمان از دیلمیان به نام زیاریان”۳۲۰ ه‍.ق”و بویهیان که هر دو از سرزمین‌های گیلان برخاسته‌اند ایران مرکزی و باختری و فارس را از دست خلفا آزاد کردند.

دیلمیان نام قوم و دیلمی نام گویشی در منطقه کوهستانی گیلان بود به نام دیلمستان. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آن‌ها چاره‌ای جز تسلیم ندیدند، حکومت بغداد را به آنان واگذاشتند و خود به عنوان خلیفگی و احترامات ظاهری بسنده کردند.

این سلسله در سال ۴۴۷ ه‍.ق به دست سلجوقیان و به خاطر اختلاف همیشگی که با زیاریان و دیگر امیران محلی ایرانی داشتند، از میان رفتند. در سال‌های ناتوانی و انحطاط بغداد که فرماندهان ترک و کرد و گیل و دیلم خلیفه را هم در تختگاه ش دست نشانده قدرت و غلبه خویش کرده بودند، با آن که  در ایران اندیشه ایجاد یک قدرت پایدار همراه با زنده ساختن حکومتی مانند حکومت ساسانیان در خاطر بسیاری از داعیه‌داران این دوره، از گیل و دیلم و طبری شکفته بود، به بار نشستن این آرزو آن هم در یک مدت کوتاه، تا اندازه‌ای تنها برای آل بویه ممکن شد که آن نیز به سبب اختلافات خانگی، تقید به پیروی از دعوت  زیدیان و برخورد با آشوب‌های خراسان به نتیجه نرسید، با این حال پایه‌گذار این سلسله علی بن بویه دیلمی ملقب به عمادالدوله و برادر زاده‌اش فنا خسرو  بن حسن معروف به عضدالدوله، با وجود محدود بودن قلمرو ش و با آن که در زمان آن‌ها فرصتی هم برای زنده ساختن فرهنگ باستانی در قلمروشان پیدا  نشد، باز استعداد خود را برای بازسازی یکپارچگی از دست رفته سده‌های دور نشان دادند. هرچند دولت شان علی‌رغم پایبندی به رسم دوره با تکیه بر یک  پادشاه باستانی مانند بهرام گور هم موفق به ایجاد تعادل پایدار عصر از یاد رفته بهرام در قلمرو یزدگرد نشد، باری طی چندین دهه فرمانروایی شان، از قدرت خلفای عباسی، که پیش از آن نقش فعالی را در تعیین سرنوشت مردم ایران داشت، کاست و بدین گونه عناصر تازه‌ای از نژادها و اقوام گوناگون مردم ایران بار دیگر آنچه را ایران با پیمودن سال‌ها به اعراب و ترکان اهل سُنت واگذاشته بودند، این بار همراه آیین شیعه، دیگر بار، و گرچه برای مدتی کوتاه، به دست  آوردند. دولت شیعی بویهیان در بخش مهمی از سرزمین ایران حضور داشت.

عکس های زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز /هوشنگ جهانبخش

تصویر از سفرنامه یوهان اشترویس در زمان صفویه

سه تن از فرزندان بویه که گویا شغل ماهیگیری در گیلان داشتند، به خدمت فرماندهان آل زیار درآمدند. البته، ماکان کاکی هم از آنان حمایت می‌کرد. همچنین، «علی»، «احمد» و «حسن» مورد حمایت مردآویج نیز قرار گرفتند. فتح اصفهان برای مرد آویچ، ظاهراً توسط علی که برادر بزرگ‌تر بود صورت گرفت. پس از قتل مرد آویچ، غلامان ترک از ترس غلامان دیلمی، به خصوص ابوالحسن علی بن بویه به اطراف گریختند و میدان تنها برای دیلمیان خالی ماند. علی بن بویه به همراه برادر خود، احمد که کنیه ابوالحسین داشت به گشایش اهواز توفیق یافت (۳۲۶ ه‍.ق). وی، غلامان ترک را که به سرداری «بجکم» در آنجا پناه گرفته بودند گریزاند.

تصویری از بازسازی حرم علی ابن حمزه در دوران قاجار

عکس های زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز /هوشنگ جهانبخش

حضرت علی‌بن‌ حمزه(ع) را فرزند حمزه(ع) از فرزندان امام موسی کاظم(ع) دانسته‌اند. گویا آن حضرت با اهل خانواده در اثر ستم و جور حکومت عباسی به همراه تعدادی از نزدیکان خود در سال ۲۲۰ هجری قمری به شیراز مهاجرت کردند.

علی بن حمزه در اثر فشار خلفای عباسی در ۲۲۰ هجری به حال فرار به شیراز آمد؛ و در غاری که بعداً باباکوهی برای اعتکاف خود برگزید پنهان شد. روزها هیزم فراهم می‌کرد و گاهی به دروازه استخر می‌آورد و از فروش آن آذوقه می خرید و برای خانواده به غار می‌برد. روزی مأمورین خلیفه او را از خالی که بر صورت داشت شناختند و گردنش را زدند و آن سر را به بغداد فرستادند و جسد را در محل فعلی (بالای پل دروازه اصفهان) دفن کردند. عضدالدوله دیلمی بر آن قبر بقعه‌ای ساخت .این آرامگاه در زمان دیلمیان به آرامگاه خانوادگی آن‌ها اختصاص یافت و اولین حاکم از این خاندان که در آن مدفون شد، عمادالدوله بود.

در زمان صفویه و بعدها در دوران زندیه، بازسازی‌هایی گسترده بر روی آرامگاه انجام شد. کریم‌خان زند در جنوب آرامگاه، کاروانسرا و حمامی باشکوه، برای  مسافران و زیارت‌کنندگان ساخت.  این حمام و کاروانسرا تا اوایل قرن معاصر نیز موجود بود و در سال ۱۳۱۰ خورشیدی ویران شد.
در دوران قاجاریه و در سال ۱۲۳۹ هجری قمری، ساختمان آرامگاه بر اثر زمین‌لرزه با خاک یکسان شد؛ تا اینکه گنجی در روستای کت سروستان پیدا شد و از سوی حسین‌علی میرزا فرمانفرما در سال ۱۲۶۰ هجری قمری خرج تعمیر و ساخت آرامگاه شد.

حافظ شیرازی از زائران آن حضرت بوده و شعری در وصف حضرت به این مضمون سروده است:

سر آن کشته بنازم که پس از کشته شدن 

سر خود گیرد و اندر پی قاتل برود
مورخان می‏نویسند حضرت در سال ۱۹۰ هجری قمرمی در مدینه متولد شده و در سن ۳۰ سالگی در ۲۳ محرم‌الحرام سال ۲۲۰ هجری قمری در شیراز به شهادت رسید.


بوییان دودمانی از دیلمیان بودند و به زبانی ایرانی بسیار شبیه به زبان گیلکان صحبت می‌کردند. سرزمین بوییان دیلمستان یا دیلمان کنونی واقع در سیاهکل بود. در مورد تبار خاندان بویه در میان دانشمندان و تاریخ‌نگاران دیدگاه‌های گوناگون وجود دارد. برخی نسب آنان را به بهرام گور و برخی به دیگر شاهان ساسانی چون یزدگرد سوم رسانده‌اند.

قدیمی‌ترین مورخانی که تبار آل بویه را نقل کردند ابوریحان بیرونی و ابونصر علی بن هبهالله معروف به ابن ماکولا هستند که همگی‌تبار آن‌ها را ازقول ابواسحاق صابی مؤلف کتاب التاجی فی اخبار الدوله الدیلمه نقل کردند.

ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه به نقل از ابواسحاق صابی می‌نویسد: «بویه بن فناخسرو بن ثمان بن کوهی بن شیرزیل اصغر بن شیر کذه بن شیرزیل اکبر بن شیران بن شیر فنه بن سسنان شاه بن سسن خره بن شیرزیل بن سسناذر بن بهرام گور ملک.»

عکس های زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز /هوشنگ جهانبخش

تصویر  از سفرنامه ژان شاردن در زمان صفویه ۳۴۵ سال پیش

همچنین نسب نامه دیگری هم از ابومحمد حسن بن علی نانا، که به گفته بیرونی اخبار آل بویه را مختصر نوشته‌است، نقل می‌کند که اختلافی با نسب نامه صابی ندارد. ابن ماکولا نسب آل بویه را اینگونه می‌نویسد: «ابوشجاع بویه بن فناخسرو بن تَمَام بن کوهی بن شیرزیل الاصغر بن شیر کذه (شیرکوه) بن شیرزیل الاکبر بن شیران شاه بن شیرفَسَّه (شیرفنه) بن سَستان شاه (سشتان شاه) بن سَسَن فَرُو بن شّروَزیل بن سَسناذَر (سسناد) بن بهرام جور بن یزدجرد بن هرمز بن سابور بن سابور ذی الاکتاف بن هرمز بن نرسی بن سابور بن اردشیر بن بابک بن ساسان الاصغر بن بابک بن ساسان الاکبر…»ابن خلکان نیز در کتاب وفیات الاعیان در شرح معزالدوله دیلمی همین نسب نامه را با اختلاف کمی ذکر می‌کند.

عکس های زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز /هوشنگ جهانبخش

تصویر  از سفرنامه کارستن نیبور در زمان زندیه

قلقشندی مورخ مصری در عصر ممالیک، در کتاب صبح الاعشی خود، نوشته‌است که: «نسب فرزندان بویه به یزدگرد پادشاه ایران (احتمالا یزدگرد سوم)می‌رسد.»مورخ مصری دیگری به نام مقریزی نیز در شرح حال ابوشجاع بویه، نسب نامه‌ای که آل بویه به بهرام گور می‌رسد را عیناً نقل می‌کند و در ادامه می‌نویسد: «فرزندان بویه جزو قیبله ای از قبایل دیلم هستند که شیرزیل اوندازه نام دارد.» حمزه اصفهانی در کتاب سنی الملوک الارض و الانبیاء نام طایفه آل بویه را شیرذیل اوندان ذکر می‌کند.

ابن طقطقی نیز بر نسب بردن آل بویه از ساسانیان تأکید می‌کند و حتی نسب آنها را به ابراهیم و آدم نیز می‌رساند. او در ادامه نوشته‌است: «آل بویه اصلاً از مردم دیلم نیستند و به دلیل سکونت آن‌ها در سرزمین دیلم، به آنان دیلمی گفته شد. سید تاج الدین حسینی نقیب حلب در قرن هشتم، با نقل از کتاب التاجی ابواسحاق صابی، نوشته‌است که: عضدالدوله در جستجوی اصل و نسب خاندان خود، با ابامحمد مهلبی، وزیر مقتدر معزالدوله دیلمی، در این خصوص مکاتبه کرد. مهلبی نیز این را از بزرگان دیلم و موبدان و باقی ایرانیان تحقیق کرد. آنها نیز نسب نامه خاندان بویه (که به بهرام گور می‌رسید) را تأیید کردند و آن را صحیح دانستند.»

عکس های زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز /هوشنگ جهانبخش

تصویری از مردم شیراز  و حرم علی ابن حمزه در ۱۲۰ سال پیش

 

در اشعاری هم که توسط مداحان شاهان آل بویه سروده شده‌است، بر نسب بردن آنان از ساسانیان تأکید شده‌است.

ابونصر بن نباته، شاعر دربار عضدالدوله دیلمی در قصیده ای ضمن مدح عضدالدوله به نسب بردن او از ساسانیان و تجدید شکوه و اقتدار دوران ساسانی توسط او اشاره دارد:

وَسَربَلتَ اَیوانَ المدائنِ بَهجَهً
اَنافَ بِه وَالحاسَدونَ شُهُودُها
مُلوکُ بَنی ساسانَ تَزعَمُ انَّهُ
لَهُ حَفَظَت اَسرارَها عُقُودَها
فَتاها وَ مَولاها وَ وارثُ مَجَّدها
و سَّیدُها اِن کان رَبُّ یَسُودُها
قَبِیلَهُ بَهرامٍ وَ اُسرَهُ بَهمَنٍ
یُمِیتُ وَ یُحیی وَ عدُها وَ وَعِیدُها
در شعر دیگری که مهیار دیلمی در مدح فرزند عضدالدوله، جلال الدوله دیلمی، سروده چنین گفته‌است:

و عادَ المِهرَجانُ بِخَفضِ عَیشِ
یَرِفُ عَلی ضِلائِلهٍ الصَّفاقِ
هُوَ الیَوم اِبتَناهُ اَبُوکَ کِسری
وَ شَیَّدَ مِن قَواعِدِهِ الوِثاقِ
مهیار در این شعر گفته‌است که جشن مهرگان را پدر (یعنی جد) جلال الدوله کسری (یعنی پادشاهان ساسانی) بنیاد نهاده‌اند و بر این قضیه که آل بویه از ساسانیان نسب می‌برند تأکید نموده‌است.

آل بویه با اینکه احتمالاً در آغاز شیعه زیدی بودند، هنگامی که به حکومت رسیدند به شیعه دوازده امامی گرایش یافتند. آل‌بویه چون از نسل پیامبر مسلمانان نبودند طبق آموزه‌های مذهب زیدی باید امامی زیدی از نسل پیامبر را برای اطاعت کامل از او به امامت می‌رساندند؛ بنابراین احتمالاً به همین دلیل آنان بعد از رسیدن به حکومت به شیعه دوازده امامی مایل شدند؛ زیرا ایده یک امام غائب از نظر سیاسی برای بوییان مطلوبتر بود.

 بر رودخانه خشک قرار دارد، پل دیگری در روزگاران گذشته وجود داشت که به پل سعدی معروف بود و جاده تاریخی دروازه سعدی به تنگ سعدی که از مسیرهای تجاری مهم در طول قرن ها بود از روی آن می گذشت. این پل تا اواسط قاجار وجود داشت ولی پس از آن از میان رفت. موقعیت این پل احتمالا میان خیابان های راهنمایی و کاراندیش بوده است.

 

عکس های زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز /هوشنگ جهانبخش

تصویر سفرنامه ویلیام اوزلی در زمان قاجار

عکس های زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز /هوشنگ جهانبخش

تصویراز سیاحت نامه مسیو چریکف در زمان قاجار

عکس های زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز /هوشنگ جهانبخش

جمعی از مردم شیراز روی پل ورودی دروازه اصفهان در سال ۱۳۰۰

عکس های زیر خاکی از پل دروازه اصفهان روی «رودخانه خشک» شیراز /هوشنگ جهانبخش

پل ورودی دروازه اصفهان که برای خودروها عبور ممنوع شده است

این پل عملا در امتداد مسیر رودخانه قره آغاج که از شمال تا جنوب و در نیمه غربی ایران جاری است قرار دارد و ما بین بنا ی مقبره مطهر علی ابن حمزه(ع) که از نوادگان امام موسی کاظم(ع) است و دروازه اصفهان واقع شده است و مقبره رحیم خان زند (نوه کریم خان زند) در جنب آن و در سوی دیگر پل ، گاراژ تاریخی هند و ایران یا گاراژ فردوسی که از قدیمیترین گاراژهای شیراز است واقع شده است . در فاصله حدودا ۵۰۰ متری این پل هم یکی از ورودی های بازار وکیل شیراز قرار دارد .

شما هم نظرتان را برای ما بنویسید

عکسی دیده نشده از جشن مردم شیراز در ۱۰۸ سال پیش

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. با سلام واقعا چقدر مطلب زیبا و تصاویر فوق‌العاده ای بود خیلی فیض بردیم خسته نباشین دمتون گرم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا