غزلی زیبا از سعدی شاعر پارسی گوی ایرانی که احتمالا تاکنون نخوانده اید

مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی شاعر و نویسندهٔ بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. تخلص او “سعدی” است که از اسم اتابک مظفرالدین سعد پسر ابوبکر پسر سعد پسر زنگی گرفته شده است. سعدی شاعر و نویسندهٔ پارسی گوی ایرانی است. ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری) متخلص به سعدی، شاعر و […]

آرامگاه سعدی در شیراز

مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی شاعر و نویسندهٔ بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. تخلص او “سعدی” است که از اسم اتابک مظفرالدین سعد پسر ابوبکر پسر سعد پسر زنگی گرفته شده است. سعدی شاعر و نویسندهٔ پارسی گوی ایرانی است.
ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری) متخلص به سعدی، شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. اهل ادب به او لقب «استادِ سخن»، «پادشاهِ سخن»، «شیخِ اجلّ» و حتی به‌طور مطلق، «استاد» داده‌اند. او در نظامیهٔ بغداد، که مهم‌ترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب می‌آمد، تحصیل و پس از آن به‌عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود شیراز، برگشت و تا پایان عمر در آن‌جا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده‌است که به سعدیه معروف است.
در زیر یکی از غزل های زیبای سعدی را می خوانید:
**

خوش می‌روی به تنها تن‌ها فدای جانت

مدهوش می‌گذاری یاران مهربانت

**

آیینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینی

وز حسن خود بماند انگشت در دهانت

***

قصد شکار داری یا اتفاق بستان

عزمی درست باید تا می‌کشد عنانت

***

ای گلبن خرامان با دوستان نگه کن

تا بگذرد نسیمی بر ما ز بوستانت

***

رخت سرای عقلم تاراج شوق کردی

ای دزد آشکارا می‌بینم از نهانت

***

هر دم کمند زلفت صیدی دگر بگیرد

پیکان غمزه در دل ز ابروی چون کمانت

***

دانی چرا نخفتم تو پادشاه حسنی

خفتن حرام باشد بر چشم پاسبانت

***

ما را نمی‌برازد با وصلت آشنایی

مرغی لبق تر از من باید هم آشیانت

***

من آب زندگانی بعد از تو می‌نخواهم

بگذار تا بمیرم بر خاک آستانت

***

من فتنه زمانم وان دوستان که داری

بی شک نگاه دارند از فتنه زمانت

***

سعدی چو دوست داری آزاد باش و ایمن

مطالب مرتبط

خانه سعدی در شهر شیراز بازسازی می‌شود

غزل جدید آیت‌الله خامنه‌ای با عنوان «شرح حال» که منتشر شد

دمی با « بابا فغانی شیرازی» : جان تازه شد از لطف هوا پیر و جوان را

نظرات

  • ناشناس

    تاریخ : ۶ - اسفند - ۱۴۰۱

    سلام خونده بودم و دیده بودم به چشم