چاپ کد خبر: 480
12 مهر 1397
غزل شماره ۲۱۰ حافظ

غزل حافظ: دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

غزل شماره ۲۱۰ حافظ در زمانی سروده شده که شاه شیخ ابواسحاق از شیراز متواری و در اصفهان به سر می‌برد و حافظ دوست و حامی خود را از دست داده است. حافظ می‌گوید شب گذشته در جمعی از دوستداران ممدوح بوده است و تا پاسی از شب درباره فضایل و محاسن یار صحبت می‌کردند. دل از مژه‌های یار خون شده است ولیکن باز هم عاشق کمان ابروی اوست.

 

فال حافظ - دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
اول فارس | avalfars >فرهنگ و هنر
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود
هم عفاالله صبا کز تو پیامی می‌داد
ور نه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود
عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود
من سرگشته هم از اهل سلامت بودم
دام راهم شکن طره هندوی تو بود
بگشا بند قبا تا بگشاید دل من
که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود
به وفای تو که بر تربت حافظ بگذر
کز جهان می‌شد و در آرزوی روی تو بود
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰

تعبیر فال حافظ شما

با اخلاق خوبی که داری می‌توانی دوستان زیادی را در اطراف خود جمع کنی. در زندگی خود صادق باش و وجودت را از دروغ خالی کن. شاید در این چند وقت موفق شده باشی ولی هرگز به این موفقیت‌ها مغرور مشو که شکست خواهی خورد. دوستان صمیمی‌ات را از خود دور مکن تا در آینده تنها نمانی.

نظرات خود را برای ما ارسال کنید

آخرین اخبار