قتل شوهر در پشیبانی از فرزند/دام مرد رمال برای زن ساده‌لوح /اقدام وحشیانه مردی با ۲۰ کودک و زن در تهران

 اقدام وحشیانه مردی با ۲۰ کودک و زن در تهران پرونده مردی که با ورود به خانه‌ها ۲۰ کودک و زن را مورد آزار و اذیت قرار داده بود، به اتهام افسدفی‌الارض به دادگاه انقلاب فرستاده شد. حوادث|اول فارس رسیدگی به این پرونده از ۷ دی سال گذشته و با شکایت مرد جوانی به کلانتری […]

 اقدام وحشیانه مردی با ۲۰ کودک و زن در تهران
پرونده مردی که با ورود به خانه‌ها ۲۰ کودک و زن را مورد آزار و اذیت قرار داده بود، به اتهام افسدفی‌الارض به دادگاه انقلاب فرستاده شد.

حوادث|اول فارس رسیدگی به این پرونده از ۷ دی سال گذشته و با شکایت مرد جوانی به کلانتری ۱۳۰ نازی‌آباد آغاز شد.در نخستین تحقیقات مرد جوان گفت: من و همسرم مثل همیشه به محل کار رفته بودیم و دختر هشت ساله‌ام در خانه تنها بود.

اقدام وحشیانه مردی با ۲۰ کودک و زن در تهران

در زمان نبود ما مرد ناشناسی زنگ خانه را به صدا درآورده و مدعی شده بود پولی را که از من قرض گرفته بود، پس آورده و با این بهانه از دخترم خواسته بود در خانه را برایش باز کند تا هم پول را تحویل بگیرد و هم رسیدی برای تحویل پول از او بگیرد.

دختر هشت ساله‌ام هم بی‌خبر از همه جا در را برای او باز کرده بود، اما مرد جوان پس از ورود به خانه او را مورد آزار و اذیت قرار داده و علاوه بر آن مقداری پول نیز از خانه به سرقت برده بود.

با شکایت مرد جوان بلافاصله به دستور بازپرس جنایی تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد.

در ادامه شکایت‌های مشابه دیگری نیز به دست پلیس رسید.

درنهایت پس از بازبینی دوربین‌های مداربسته خانه‌هایی که فرزندان آن‌ها مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند و چهره‌نگاری متهم و تطبیق چهره به دست‌آمده با آلبوم متهمان اداره آگاهی، متهم شناسایی و امیر مرد سی‌ودو ساله ساعت ۱۰ شب چهارشنبه، ۱۲ دی در مخفیگاهش بازداشت شد.

متهم سی‌ودو ساله در تحقیقات به آزار و اذیت ۲۰ پسر و دختر و زن اعتراف کرد و در رابطه با شگردش گفت: زنگ خانه‌ها را می‌زدم و اگر بچه‌ها آیفون را جواب می‌دادند از آن‌ها سراغ خانواده‌شان را می‌گرفتم، وقتی می‌گفتند که در خانه تنها هستند به بهانه این‌که برای پدرشان پول آورده‌ام از آن‌ها می‌خواستم در را برایم باز کنند تا پول را تحویلشان دهم.

وقتی وارد خانه می‌شدم، با تهدید چاقو دست و پای آن‌ها را با طناب یا روسری داخل خانه می‌بستم و در اتاق خواب یا حمام زندانی‌شان می‌کردم و آن‌ها را مورد آزار و اذیت قرار داده و بعد از آن پول و طلا‌ها را سرقت می‌کردم.

در روز زنگ صد‌ها خانه را می‌زدم تا یک بچه تنها در خانه پیدا کنم.

او درباره انگیزه خود از این جنایت‌های سیاه گفت: ۱۵ سالم بود که به خاطر شکستن شیشه یک خانه به کانون اصلاح و تربیت رفتم.

آخرین‌بار هم سه ماه قبل از زندان آزاد شدم. من معتادم و شیشه می‌کشم. هر بار که شیشه می‌کشیدم صدای یک نفر را می‌شنیدم که به من می‌گفت بروم دزدی کنم.

با اعتراف امیر تحقیقات ادامه یافت و درنهایت ۲۰ شاکی این پرونده شناسایی شدند.

از آنجا که طبق تحقیقات صورت‌گرفته و اظهارات متهم، تعداد قربانیان او بیش از ۲۰ نفر بودند، اما خانواده‌های دیگری شکایت نکرده بودند، بازپرس دشتبان از شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران به خاطر تعدد جرایم متهم کیفرخواست امیر را به اتهام مفسد فی‌الارض صادر کرد.

پرونده متهم با اتهام افساد فی‌الارض به دادگاه انقلاب ارجاع شد، اما از جنبه آدم‌ربایی، سرقت و ضرب و جرح پرونده در شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران در حال رسیدگی است

 زن جوان که به‌خاطر رفتارهای شوهرش با دخترش او را به قتل رسانده ‌بود، پای میز محاکمه ایستاد.

حوادث|اول فارس متهم که زنی ۳۶ ساله‌ است، از سوی دو دخترش بخشیده شد، اما پسر مقتول که از همسر دیگرش بود، برای او درخواست قصاص کرد. با توجه به اینکه یکی از اولیای‌دم دختربچه‌ای ۱۰ ساله ‌بود و اعلام کرده ‌بود مادرش را می‌بخشد، دادگاه رضایت او را نپذیرفته و آن را منوط به صدور حکم رشد کرده بود.

روز گذشته پزشکی‌قانونی نامه‌ای برای دادگاه ارسال کرد و در آن نوشت دختر ۱۰ ساله قدرت تشخیص دارد و می‌تواند تصمیم‌گیری کند، بنابراین وقتی او یک‌بار دیگر در جایگاه قرار گرفت، گفت برای مادرش درخواست قصاص ندارد و او را بخشیده ‌است.

متهم پس از اظهارات اولیای‌دم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: شوهرم از همسر اولش جدا شده‌ بود که به خواستگاری من آمد. او ۱۸ سال از من بزرگ‌تر بود، اما به‌ دلیل اینکه من شرایط خوبی نداشتم، قبول کردم با او ازدواج کنم. ما در سال‌هایی که با هم زندگی کردیم صاحب دو دختر شدیم. در زمان حادثه دختر کوچکم که حالا ۱۰ ساله است، هشت سال بیشتر نداشت و دختر بزرگم هم ۱۴ ساله بود. همسرم مرد بداخلاقی بود، خیلی من را اذیت می‌کرد، کتک می‌زد و فحاشی می‌کرد. من خودم تحمل می‌کردم، اما وقتی می‌دیدم با بچه‌ها دعوا می‌کند، خیلی ناراحت می‌شدم. همسر اولش هم به‌خاطر همین بدرفتاری‌هایش با او درگیر و جدا شده ‌بود.

متهم ادامه داد: روز حادثه همسرم داشت به دختر کوچکم درس یاد می‌داد. حین درس‌دادن عصبانی شد و بچه را کتک زد و فحش داد. من خیلی ناراحت شدم، گفتم چه حقی داری بچه را بزنی. حق نداری دست روی بچه من بلند کنی. او عصبانی شد و به سمت من هم حمله کرد. بعد بچه را محکم‌تر کتک زد. من آن‌قدر عصبانی شدم که اصلا نفهمیدم چه شد. با او درگیر شدم. وقتی روی زمین افتاد، او را به قتل رساندم، البته قصد کشتن شوهرم را نداشتم. اصلا نفهمیدم چه اتفاقی افتاد.

گفته‌های این زن در حالی است که در زمان حادثه دختر نوجوان او به مأموران گفته ‌بود: وقتی پدرم روی زمین افتاد، مادرم روی او نشست و با روسری او را خفه کرد. پدرم تقریبا بیهوش بود که مادرم او را کشت.

وقتی زن جوان در دادگاه مورد سؤال قرار گرفت که چطور مدعی است اصلا متوجه نشده چه اتفاقی افتاده ‌است، گفت: من نمی‌دانم دخترم چه گفته‌ است، اما من به‌خاطر بچه‌هایم همه‌چیز را تحمل کردم. اجازه ندادم آنها بی‌پدر بزرگ شوند. با اینکه شوهرم بسیار بدرفتار بود، اما تحمل می‌کردم، حتی به بچه‌ها می‌گفتم زیاد سربه‌سر پدرشان نگذارند تا موضوع حل شود، اما شوهرم هر روز رفتارش را بدتر می‌کرد.

او فقط به بدرفتاری با من بسنده نمی‌کرد و بچه‌هایم را کتک می‌زد و به آنها فحاشی می‌کرد، به‌همین‌خاطر من خیلی ناراحت می‌شدم. اصلا نمی‌توانستم کارهایش را تحمل کنم. آن روز هم به‌خاطر خودم با او درگیر نشدم و درگیری‌ام به‌خاطر بچه‌ها بود.

متهم در ادامه گفت: زمانی‌ که با شوهرم ازدواج کردم، خیلی جوان بودم. او بدرفتاری می‌کرد و من همیشه از شوهرم می‌ترسیدم. فکر می‌کردم با آمدن بچه همه‌چیز بهتر می‌شود، اما بدتر شد. خشونتی که او نسبت به من داشت به سمت بچه‌ها رفت.

بعد از گفته‌های متهم، وکیل‌مدافع او در جایگاه قرار گرفت. او نیز دفاعیات خود را مطرح کرد. سپس متهم یک‌بار دیگر در جایگاه قرار گرفت و گفت: به‌خاطر اتفاقی که افتاده ‌است بسیار پشیمان و ناراحت هستم. بچه‌هایم حالا در شرایط بدی قرار دارند و تنها شده‌اند. من هرگز فکر نمی‌کردم چنین سرنوشتی برای بچه‌هایم رقم بخورد. قضات بعد از پایان جلسه دادگاه، برای صدور رأی وارد شور شدند.

دام مرد رمال برای زن ساده‌لوح!

زمانی به خود آمدم که بیش از ۴۰ میلیون تومان سرمایه ام را از دست داده بودم و در این مدت نه تنها گرهی از مشکلاتم باز نشده بود بلکه بر شدت اختلافات خانوادگی ام روز به روز افزوده می‌شد و …

حوادث|اول فارس از روزی که فهمیدم در دام یک شیاد حیله گر گرفتار شده ام و همه پس انداز و سرمایه ام را بر باد داده ام، عذاب وجدان رهایم نمی‌کند چرا که پول‌های زحمت کشی خودم و شوهر کارگرم را به مردی دادم که قرار بود گرهی از مشکلات خانوادگی من بگشاید اما…

زن ۴۵ ساله که ده‌ها میلیون تومان سرمایه اش را به مرد رمال داده بود تا از دهن بینی شوهرش جلوگیری کند، درباره سرگذشت تاسف بار خود به کارشناس اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: وارد بیستمین بهار زندگی ام شده بودم که به خواستگاری «رسول» پاسخ مثبت دادم. او شاگرد گچ کار بود و با زحمت نان حلال به دست می‌آورد.

همسرم تا مقطع راهنمایی تحصیل کرده بود و خانواده اش نیز وضعیت اقتصادی مناسبی نداشتند. خلاصه زندگی من و رسول در حالی زیر یک سقف آغاز شد که من هم تصمیم گرفتم شغلی برای خودم دست و پا کنم تا کمک خرج خانواده باشم. همسرم اگرچه دیگر خودش استادکار شده بود، اما باز هم درآمدش کفاف هزینه‌های زندگی را نمی‌داد.

بالاخره با کمک یکی از آشنایانم دوره بهیاری را گذراندم و سپس به عنوان کمک بهیار در یکی از مراکز درمانی مشهد استخدام شدم. از آن روز به بعد شرایط زندگی ما تغییر کرد و دو نفری برای آینده و سعادت و خوشبختی دو فرزندمان تلاش می‌کردیم. با آن که از زندگی‌ام راضی بودم و روز‌های خوبی را می‌گذراندم، اما ماجرای دهن بینی‌های شوهرم از همان روز‌های آغازین زندگی مشترک آزارم می‌داد. رسول فقط گوش به فرمان خانواده اش بود و تنها حرف‌های آن‌ها را می‌پذیرفت و بدون، چون و چرا اطاعت می‌کرد.

رفتار‌های همسرم به گونه‌ای بود که هیچ وقت به خواسته‌ها و نظرات من اهمیتی نمی‌داد و برای کم ارزش‌ترین امور زندگی نیز با پدر و مادرش مشورت می‌کرد و در نهایت همان کاری را انجام می‌داد که مادرش از او خواسته بود. من هم از این رفتار‌های همسرم در حالی ناراحت بودم که کاری از دستم ساخته نبود.

شوهرم دهن بین بود و هیچ گاه درباره موضوعی که پدر و مادرش مطرح می‌کردند، از خود اراده‌ای نداشت و بدون اندیشیدن به نتیجه آن، خواسته‌های خانواده اش را انجام می‌داد.

من هم که از این وضعیت در رنج بودم حدود سه سال قبل روزی با یکی از همکارانم به درد دل پرداختم و ماجرای دهن بینی‌های شوهرم را برایش بازگو کردم. آن روز «نسترن» وقتی مشکل زندگی مرا فهمید پیشنهاد داد برای حل آن نزد یک رمال حرفه‌ای بروم. همکارم خیلی از آن مرد رمال تعریف و تمجید می‌کرد به گونه‌ای که می‌تواند آینده را به راحتی پیش بینی کند.

او طوری از کرامات آن مرد رمال سخن گفت که ناخودآگاه برای دیدنش ترغیب شدم. نشانی منزل مرد رمال را از او گرفتم و صبح روز بعد نزدش رفتم. مرد رمال وقتی در جریان مشکل من قرار گرفت به گونه‌ای روح و روانم را با حرف هایش تسخیر کرد که دیگر او را ناجی زندگی ام می‌دانستم.

مرد رمال با ایجاد سوءظن در وجودم، مرا به همسرم و خانواده اش بدبین کرد به طوری که احساس می‌کردم آن‌ها تلاش می‌کنند زندگی شیرین مرا به نابودی بکشانند. او مرا از آینده می‌ترساند و چنین وانمود می‌کرد که شوهرم در نهایت مرا طلاق می‌دهد و با زن دیگری ازدواج می‌کند! او مدعی بود برای رفع این مشکل از زندگی ام باید گوسفندی را به دست او قربانی کنم تا بر استخوان‌های گوسفند قربانی طلسمی جاری کند.

مرد رمال ابتدا دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای خرید گوسفند و ۸۰۰ هزار تومان برای نوشتن طلسم از من گرفت و ادعا کرد که باید در پایان کامل شدن ماه در آسمان، نزد او بروم تا زمینه‌های استحکام زندگی ام را فراهم کند و دهن بینی شوهرم را از بین ببرد. به همین دلیل مجبور بودم شیفت شب هم در مرکز درمانی کار کنم تا بتوانم هزینه‌های طلسم و جادوگری را بپردازم.

آن مرد در حالی هر بار حدود یک میلیون تومان از من پول می‌گرفت که ادعا می‌کرد بخت دخترم را نیز بسته اند و او برای ازدواجش با مشکل مواجه می‌شود. من هم که ترسیده بودم فقط تلاش می‌کردم تا پول رمالی‌های او را تامین کنم و کار به جایی رسید که نه تنها وام گرفتم بلکه النگوی طلایم را نیز فروختم و به او دادم. با این حال، زمانی به خود آمدم که بیش از ۴۰ میلیون تومان سرمایه ام را از دست داده بودم و در این مدت نه تنها گرهی از مشکلاتم باز نشده بود بلکه بر شدت اختلافات خانوادگی ام روز به روز افزوده می‌شد و …

شایان ذکر است، همزمان با تشکیل پرونده قضایی در این باره تحقیقات نیرو‌های انتظامی با دستور سرگرد جواد بیگی (رئیس کلانتری سناباد) برای دستگیری مرد رمال آغاز شد.

مطالب مرتبط

جزییات پرونده پُستچی چاق که به ۴۰ زن با آدرس های یکسان تجاوز کرد

سوءاستفاده از کارتخوان قصابی برای فرار مالیاتی در یک رستوران لو رفت

عامل تجاوز و قتل یک زن پس از ۵۷ سال بازداشت شد

نظرات