همزمان با شدت یافتن جنگ جهانی اول، جنوب ایران نیز متاثر از رقابت و تخاصم قوای درگیر، اوضاع متشنجی داشت. در این راستا حضور ایلات وطن پرستی چون قشقایی ها در سپهر سیاسی و امنیتی جنوب باعث شد تا با همکاری نیروهای ملی و مردمی، سدی مستحکم در برابر تجاوز نیروهای انگلیسی ایجاد و ضربه های مهلکی نیز به آنها وارد شود.
اول فارس| تاریخ ایران ، به نقل از ایرنا سیاستهای استعمارگرایانه روسیه و انگلیس و نیز بروز ناامنی و بیثباتی در ایران به همراه آماده شدن اروپا برای آغاز جنگی خانمانسـوز، روزهــای سختی را برای ایران رقم زد؛ روزهایی که در اوج جنگ جهانی اول با حضور انگلیس در جنوب ایران و گسترش ناامنیِ جادهها به ویژه در فارس همراه شد اما در همین زمان نیروهای ایلیاتی و عشایری قشقایی در آنجا حضور داشتند که به رهبری صولت الدوله قشقایی یکی از مهم ترین و گسترده ترین مقاومتها را علیه نیروهای انگلیسی انجام دادند.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت اعلام بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول به بررسی حضور نیروهای انگلیسی در جنوب ایران و مقاومت نیروهای قشقایی پرداخته است.
تشکیل پلیس جنوب
با وجود اینکه ایران در جنگ جهانی اول اعلام بی طرفی کرده بود اما نیروهای انگلیسی از جنوب و روسیه از شمال این کشور را اشغال کردند تا در شعله های جنگ بسوزد. در همین زمان انگلیسی ها پس از قرارداد ۱۹۱۵ میلادی با توافق با روسیه طرح تأسیس نیرویی نظامی با نظارت افسران انگلیسی را پی ریزی کردند و به این ترتیب سایکس فرمانده نیروهای پلیس جنوب در ۱۶ مرداد ۱۲۹۴ خورشیدی این نیرو را تشکیل داد. وی در ۲۶ اسفند ۱۲۹۴ خورشیدی در بندرعباس به طور رسمی کار خود را آغاز کرد. در شیراز نیز فرمانفرما، والی فارس، تمامی امکانات دولت مرکزی را در خدمت تثبیت و توسعه پلیس جنوب قرار داد و ژاندارمری فارس را نیز تحت فرمان آن درآورد و به این ترتیب پلیس جنوب ایران نقش سرکوبگرایانه ای در قبال مجاهدان، اعضا و رهبران نهضت مقاومت جنوب در پیش گرفت و بارها با آنان در نواحی مختلف فارس و بنادر، درگیر شد.
صولت الدوله؛ ایلخان شجاع قشقایی
در زمان تشکیل پلیس جنوب، ایالت فارس در دست فرمانفرما بود و صولت الدوله هم به عنوان ایلخان قشقایی حضور داشت. صولت الدوله که دغدغه امنیت و عدم حضور انگلیسی ها در فارس را داشت با آنها مخالفت می کرد و همین امر هم باعث شد تا میان او و فرمانفرما که طرفدار پلیس جنوب بود، اختلاف هایی به وجود آید. صولت الدوله مدعی بود در همه اقدامات خود، از اوامر دولت اطاعت می کند و اگر دستور دیگری از دولت دریافت ندارد، همه ایلات جنوب به ویژه قشقایی ها را بر ضد پلیس جنوب به جنگ وامی دارد. در همین ارتباط هم نامه های مشابهی نیز به دولت، علما و خوانین محلی نوشت که به نوعی اعلام جنگ به شمار می رفت. همچنین علمای شیراز با اعلامیه، وعظ و خطابه مردم را به جهاد علیه انگلیسی ها تشویق می کردند و کوشش های فرمانفرما برای منع صولت از پیگیری اقداماتش به نتیجه ای نرسید.
نخستین درگیری قشقایی ها با انگلیسی ها
نخستین درگیری میان قشقایی ها با انگلیسی ها هنگامی اتفاق افتاد که طوایف قشقایی در کوچ بهاره خود به طرف مناطق ییلاقی بودند در این میان دسته ای از تیره حاجی محمدلوی طایفه دره شوری در نزدیکی خان زنیان اطراق کردند و گم شدن ۲ راس الاغ بارکش مربوط به پلیس جنوب باعث درگیری آنها شد. عده ای از افراد دره شوری ایل قشقایی در اعتراض به بازداشت سه تن از افرادشان به مقرّ پلیس جنوب در خان زنیان حمله کردند. دسته ای از افراد پلیس جنوب با پشتیبانی نیروهای هندی توانستند، مهاجمان را متفرق کنند و خساراتی به آنها وارد آورند. ۲ روز بعد درگیری ها دوباره شروع شد و پلیس جنوب که با آمادگی کامل وارد میدان شده بود، چند بار دره شوری ها را مجبور به عقب نشینی کرد و تعدادی از آنها را به شهادت رساند و مقدار زیادی از احشام آنها را به غنیمت گرفت. دره شوری ها نامه ای به صولت الدوله نوشتند و اوضاع را برای او تشریح کردند که پس از این حادثه مکاتبات تندی میان صولت الدوله و فرمانفرما درگرفت.
صولت الدوله با سخنرانی در میان مردم و با اعلام بسیج عمومی به جمع آوری نیرو برای مبارزه با انگلیسی ها اقدام کرد. نامه ها و قاصدها به سمت تمامی طوایف قشقایی، روستاهای واقع در قلمرو قشقایی، سران و خوانین جنوب و سران دموکرات گسیل شد. علاوه بر این صولت الدوله با ارسال تلگرام به جراید تهران، اصفهان و شیراز اوضاع را تشریح و سراسر جنوب را به اتحاد علیه انگلیسی ها تشویق کرد اما دولت مرکزی از درگیری میان صولت الدوله و انگلیسی ها واهمه داشت.
فتوای عبدالحسین لاری و نبرد قشقایی ها با انگلیسی ها
در همین زمان سیدعبدالحسین لاری روحانی برجسته جنوب، فتوای تاریخی خود مبنی بر وجوب قیام علیه انگلیسی ها را صادر کرد. به این ترتیب با بسیج تدریجی ایلات و عشایر جنوب، نیروی چشمگیری در اطراف صولت الدوله گرد آمدند و علاوه بر اینکه همه قشقایی ها به صورت متحد بسیج شده بودند، تعدادی از اهالی روستاها و شهرهای جنوب مانند کازرونی ها، اکثریت بهارلوها، بخشی از اعراب خمسه و نیروهای دشتی و تنگستانی نیز به نیروهای صولت الدوله پیوستند. در چنین شرایطی احساسات ضد انگلیسی شدت گرفت و اوضاع برای آنها وخیم شد تا آنجا که نیروهای ایرانی پلیس جنوب فرار کردند. قشقایی ها در نبرد آق چشمه با انگلیسی ها، نخست شکستی بر آنها وارد آوردند و پاسگاه خان زنیان را تصاحب کردند اما نیروهای کمکی انگلیسی و توپ و مسلسل هایی که داشتند، آنها را غافلگیر کرد اما قشقایی ها دست از مقاومت برنداشتند و تلفاتی بر انگلیسی ها وارد کردند. جیمز فردریک مابرلی در کتاب عملیات ایران در توصیف سواران قشقایی می نویسد: اسب های توانمند و چالاکشان از هر نشیب و فرازی می گذشتند و عشایر که تا بن دندان مسلح بودند در این نبرد شجاعانه جنگیدند و برای حمله به طرف مقابل یا محاصره آنها از هیچ فرصت فروگذار نکردند. به این صورت انگلیسی ها که در جنگ با قشقایی ها در حال شکست بودند به طرف شیراز عقب نشینی کردند تا موضع پلیس جنوب را در شهر استحکام بخشند.
همکاری بهارلوها و قشقایی ها
در این شرایط یکی از ایلات تُرک زبان دیگری که در فارس حضور داشتند، بهارلوها بودند که در پی سیاست های دولت با چند ایل دیگر به عنوان ایلات خمسه شناخته می شدند و قوام الملک ریاست آن را برعهده داشت اما بهارلوها کمتر با سیاست های قوام الملک همراهی داشتند و در طول جنگ جهانی اول در کنار قشقایی ها با انگلیسی ها می جنگیدند. در همین ارتباط عبدالحسینخان بهارلو به صولتالدوله می نویسد: به ما خبر رسید که انگلیس به تازگی عده زیادی هندی از راه کرمان و بندرعباس وارد کردهاند و هندیها در لباس مکاری عازم شیرازند. چون این کار آنها بر خلاف قرارداد با شماست، ناچار به نظامیان هندی که لباس قاطرچی داشتند، حمله بردیم … پس از چند ساعت مبارزه شکست خوردند و فرار کردند. ۴۰ قبضه تفنگ و ۷۰ زین اسب نصیب ما شد. برای اطلاع شما نوشتم که بدانید حضرات میخواهند در پنهان قوای زیادی جمعآوری و همین که مهیا شدند، همه ما را مغلوب و منکوب نمایند. منتظر دستور شما هستم. صولتالدوله نیز در جواب، آنان را به نزد خویش فرامیخواند.
مابرلی همچنین مینویسد: در واقع گروهی از بهارلوها، یکی از ایلات خمسه در کنار صولتالدوله و برضد ما نبرد میکردند. بنابراین علیرغم همکاری قوام با انگلیسیها، بهارلوها و دیگر طوایف ایلات خمسه مانند ایل باصری و ایل عرب به نبرد و درگیری با پلیس جنوب پرداختند.
محاصره انگلیسی ها در شیراز
با شکست انگلیسی ها در جنگ با ایلات، آنها به شیراز عقب نشینی کردند. در همین زمان صولت الدوله همچنان با ارسال تلگرام به اطراف، نیروهای کمکی از هر سو به دور خود جمع می کرد. در خرداد و تیر ۱۲۹۶ خورشیدی نیروهای انگلیسی در شیراز به وسیله ایلات محاصره شدند. به ویژه که نیروی پلیس جنوب در شیراز و اطراف آن قدرت چندانی برای عملیات تهاجمی نداشت. به علاوه اعتماد نداشتن به وفاداری سربازان ایرانی تا حدی قدرت حمله پلیس جنوب را فلج می کرد. در این عملیات، باغ ها با دیوارهای بلند و تاکستان های جنت و کوشان، نقش مهمی داشتند. در تمامی طول این مدت ایلات به نزدیک دیوارها می خزیدند و با انگلیسی ها به زد و خورد می پرداختند و سپس به محل خود در پای کوه برفی عقب نشینی می کردند. این عملیات که ۲ ماه بی وقفه ادامه داشت، عرصه را بر انگلیسی ها تنگ کرده بود تا اینکه شرایطی ایجاد شد که عقب نشینی ایلات را رقم زد.
تفرقه انداختن انگلیسی ها و عقب نشینی قشقایی ها
در شرایطی که انگلیسی ها در محاصره سخت نیروهای ایلات قرار داشتند، انگلیسی ها در میان روسای ایلات تفرقه انداختند. قوام الملک و فرمانفرما با برادران صولت الدوله در حال مذاکره مخفی بودند و توانستند که سردار احتشام و سالار حشمت برادران ناتنی صولت را از او جدا کنند و قراردادهایی با یکدیگر برای همکاری ببندند و در نتیجه حکم ایلخانی گری بنام سردار احتشام صادر و صولت الدوله برکنار کردند. برادران صولت و افراد همراهشان از صولت بریده و او را تنها گذاشتند. این کار ضربه سنگینی به ایلخان وارد کرد. همچنین شیوع مرض آنفولانزا در میان ایل که باعث از میان رفتن شمار بسیاری شد، برتری تجهیزات پلیس جنوب و همکاری کابینه جدید در تهران با انگلیسی ها، دست به دست هم داد و باعث شکست صولت الدوله شد تا اینکه آخرین مرحله نبرد با صولت الدوله نیز بیشتر در آباده و اطراف آن رخ داد. صولت الدوله با افراد باقی مانده خود، شکست خورد و با شکست بعدی به طرف جنوب فارس عقب نشینی کرد.
مصدق السطنه و حکم ایلخانی صولت الدوله
صولت الدوله همچنان در شهرهای جنوبی فارس علیه انگلیسی ها فعالیت می کرد تا اینکه فرمانفرما از والی گری فارس برکنار و مصدق السلطنه که هنگام بازگشت از اروپا به ایران در شیراز توقف و حضور داشت به وسیله گروهی از بزرگان شیراز برای ساماندهی اوضاع دعوت شد تا مسوولیت والی گری فارس را بپذیرد. آنها از مشیرالدوله تقاضا می کنند تا با انتصاب دکتر مصدق به سمت والی گری موافقت کند. مشیر الدوله با این کار موافقت می کند. مصدق نیز حکم ایلخانی گری صولت الدوله را مجدداً صادر می کند. وی در نامه ای به نخست وزیر می نویسد: برقراری امنیت ایجاب کرد که صولت الدوله سردار عشایر به ریاست ایل قشقایی منصوب شود. سلف من نیز صاحب همین نظر بود ولی چون ۶۰ هزار تومان می خواست که او برای پرداخت این مبلغ حاضر نشده بود. انتصابش به ریاست ایل صورت نگرفته بود.
نظرات