تا همین چند وقت پیش ماسک شاید یک کالای ساده بهداشتی و پزشکی بود اما حالا کمکم به نظرم به یک درد تبدیل شده است. دردی که شاید فراموش کردنش کمی زمانبر باشد. هنوز کرونا در ایران این چنین سرکش نشده بود که صداوسیما در برنامه های مختلف با حضور کارشناسان و مسئولان مدام به مردم القا میکرد که «ماسک نخرید. ماسک به هیچ دردی نمیخورد.» حتی در اولین گفتوگوی ویژه خبری در شبکه دو که تلاش شد ابعاد این ویروس وحشی به مردم معرفی شود، معاون وزیر بهداشت به طور پیدرپی اعلام میکرد، ماسک اصلا لازم نیست و هیچ ضرورتی برای استفاده ندارد، بنابراین بهتر آن است که مردم نخرند. مجری برنامه هم که سابقه طولانی در حوزه اخبار سلامت دارد نیز یک جمله در میان همین مفهوم را تکرار میکرد. آن موقع هنوز آمار رسمی مبتلایان به کرونا در ایران به صد نفر نرسیده بود ولی مسئولان امر به جای توصیه های جدی و آگاهسازی مردم برای پرهیز از رفتارهای پرخطر، با تمام توان تلاش میکردند که شرایط را عادی جلوه بدهند. مردم هم تحت تاثیر این توصیهها شرایط را خیلی عادی تصور میکردند و همتی برای اجرای توصیه های بهداشتی نشان نمیدادند. حتی در این مسیر نیز حسن روحانی رئیس جمهوری با این مسئولان همگام شد. فراموش نمیشود که در همان روزهای ابتدایی که فرصت طلایی کنترل شیوع این ویروس خطرناک بود، رئیس جمهوری به جای آمادهسازی شرایط کشور، تصمیم گرفت همه چیز را خیلی عادی جلوه بدهد و همه مسئولان کشور را برای افتتاحیه بزرگراه شمال، یک جا جمع کند و بعد هم با خنده درباره کرونا حرف بزند. همان روزها بود که ایشان کرونا را کماهمیتتر از آنفلوانزا جلوه دادند. به خاطر دارم که در همان ایام وقتی از مردم کوچه و خیابان تذکر میپرسیدم که چرا اصول بهداشتی را رعایت نمیکنند، همان جمله رئیس جمهوری را تکرار میکردند که کرونا خطرناکتر از آنفلوانزا نیست. اما حالا کرونا افسارگسیخته در حال درنوردیدن کشور است. آمار مبتلایان تا روز سهشنبه از مرز ۸ هزار نفر عبور کرد گذشت. هرچند که خیلی از کشورهای اروپایی هم به این ویروس دچار شدهاند، اما خیلی از کشورهای جهان هستند که هنوز این قدر درگیر جنگ با کرونا نیستند، چرا ما جزء کشورهای کمتر درگیر نشدیم؟ آیا نمیشد از همان روزهای ابتدایی به جای عادیسازی نابجا و مسخرهکردن یک شرایط خطرناک، کشور را برای مبارزه با این ویروس آماده میکردند؟ حالا که آمار کشتههای این ویروس در کشور به عدد ۳۰۰ نزدیک شده است، به نظر میآید آن خنده نابهجا در صورتشان خشک شده است. حالا که کرونا صدمات جبرانناپذیری به مردم و زندگیشان وارد کرده وسواس مسئولان در مراقبت از سلامت خود شاید کمی آزار دهنده به نظر برسد. دقت در رعایت اصول بهداشتی مورد قبول و پسندیده است اما این سوال به اذهان میرسد که چرا آنها که خودشان سعی میکنند جلسات را با رعایت تمام اصول بهداشتی از جمله فاصله یک و نیم متری برگزار کنند، تا همین چند روز پیش مدام در گوش ملت میخواندند که چیزی نیست. شاید اکنون که متوجه شدهاند کرونا بین مسئول و شهروند فرق نمیگذارد، باورشان شده که اوضاع را باید جدی بگیرند. اما از همه بیشتر این ماسکهایی که استفاده میکنند، در چشم مردم بزرگ و بیشتر به یک درد تبدیل شده است. مگر تا همین چند روز نبود که با تمام توان و با انواع ترفندها تلاش کردند که مردم را از خریدن و استفاده کردن منع کنند حالا حضور با ماسک در جلسات برای مردم به یک معما تبدیل شده و از خود می پرسند چطور استفاده از ماسک برای مردم در کوچه و بازار ضرورت ندارد اما برای مسئولان در اتاق های استریل شده ضروری است؟
نظرات