مرمت کورانگون رستم در فارس را به او سپردند، اما حقوقش را ندادند
پروژههای مرمتی از یک سو به افراد غیرمتخصص و پیمانکاران سپرده میشود و از سوی دیگر حقالزحمه مرمتگران پیشکسوت و متخصص پرداخت نمیشود

پیام ما| مرمت بناهای تاریخی در ایران مدتهاست که تبدیل به بحرانی جدی شده. کمتر اثر تاریخی و باستانی وجود دارد که مرمت آن بهشکل اصولی و زیر نظر متخصصان انجام شود. اغلب پروژههای مرمتی در مناقصه به پیمانکارانی که نگاه پروژه عمرانی به مرمت آثار دارند، واگذار میشود. در همین شرایط هستند استادکارانی که با تجربه و تخصص حاضرند اثری را مرمت کنند، اما ساختار میراث فرهنگی ترجیح میدهد با روال پیمانکاری مرمتها را پیش ببرد و با اساتیدی که دلسوزانه پای کار آمدهاند، خوب تا نمیکند. یکی از اساتید برجسته مرمت سنگ درباره بدعهدیها در پروژه اخیر مرمتش میگوید. او تخصص و کارنامه درخشانی در زمینه مرمت سنگ دارد و سال گذشته مرمت کهنترین نگارکند عیلامی را در شهرستان «رستم» به پایان رسانده، اما هنوز دستمزد خود و تیمش را بهطور کامل از ادارهکل میراثفرهنگی فارس دریافت نکرده است.
سه سال پیش بود که کنشگران میراثفرهنگی استان فارس در مورد وضعیت کهنترین نگارکند عیلامی، یعنی «کورانگون» یا «کورَنگان» که قدمتی بالغبر چهارهزار و ۵۰۰ سال دارد، ابراز نگرانی کردند. بیش از یک سال گذشت تا بالاخره میراث فارس اقدام به مرمت این نگارکند آیینی و مهم عیلامی کرد.
«سیروس زارع»، سرپرست تیم مرمت کورانگون بود. کسی که نامش با تختجمشید گره خورده است. او سالهاست در این مجموعه جهانی، مرمتگر سنگ است و علاوهبر آن تجربه مرمت در آرامگاه کوروش، بیستون، آپادانا، آیاپیر، گوردختر، نقشبرجستههای بیشاپور، پل شکسته خرمآباد و آثار و بناهای متعددی را داشته. اما پس از اتمام پروژه، بدعهدی با او که حاضر شده بود این اثر را بهصورت امانی مرمت کند، آغاز شد.
حالا ۹ ماه است او برای دریافت حقالزحمه خودش و کارگران و استادکاران تیمش در راهروهای اداره میراثفرهنگی فارس رفتوآمد دارد و هنوز به نتیجه نرسیده است. تیمی ۱۲نفره از مرمتگران مجرب تختجمشید در این پروژه او را همراهی میکردند. قرار بود کار مرمت چهارماهه به اتمام برسد، اما زارع معتقد است نمیتوان زمان دقیقی برای مرمت تعیین کرد.
دیگر کارشناسان مرمت هم معتقدند بناهای تاریخی گاه در روند مرمت زوایایی را نمایان میکنند که ممکن است کار را به سمتوسوی دیگری ببرد و یا نیاز به مطالعات دقیق پیدا کند. در غالب موارد وقتی مرمتگر بیتجربه باشد و به چشم یک پروژه عمرانی به مرمت یک اثر باستانی نگاه کند، میتواند در زمان مقرر پروژه را تحویل دهد.
کمتوجهی به متخصصان در مرمت آثار تاریخی
پروژه مرمت کورانگون شش ماه طول کشید. اما اداره میراثفرهنگی دستمزد همان چهارماه را به گروه پرداخت کرد. سیروس زارع درباره پیگیریهایی که انجام داده، میگوید: «امسال که برای پیگیری باقیمانده حقالزحمه مراجعه کردم، متوجه شدم برای ماههایی که کار بیشتر طول کشیده، اصلاً بودجهای در نظر نگرفتهاند و فکر میکنم دیگر هم امکان پرداختش نباشد. تنها پاسخی که به من میدهند این است که بودجه نداریم.»
این درحالیاست که در پروژههای پیمانکاری اگر کار طولانیتر از زمان مقرر شود یا در اجرا ضرری متوجه پیمانکار باشد، ضررش جبران میشود. زارع میگوید: «چون ما امانی کار کردیم و قراردادی نداشتیم که این شرایط در آن قید شود، هیچکدام از این مزایا شامل حال ما نشد. من دوست ندارم کار مرمت را پیمانی انجام دهم. چون این کار را با عشق انجام میدهم. من پیمانکار نیستم، مرمتگرم. الان ۹ ماه است که هر روز از تختجمشید به اداره میراث فارس میروم و برمیگردم، اما نه میتوانند و نه میخواهند دستمزد ما را کامل پرداخت کنند.»
مرمتگران پیشکسوت در راهروهای میراثفرهنگی بهدنبال حقشان
زارع میگوید کاری را که من در مرمت انجام میدهم تخصصی است، این کار را نمیشود در سامانه قرار داد تا کسی بهعنوان یک پروژه تقبل کند و بیاید انجام دهد. «من سالها در تختجمشید کار کردهام. پیمانکاری که میآید معمولاً این تخصص و تجربه را ندارد؛ حتی اگر دکترای مرمت داشته باشد، نمیتواند این نوع کارها را پیش ببرد، چون مرمت سنگ خاص است و حتی در دانشگاهها هم تدریس نمیشود. پروژه کورانگون هم مرمتی بسیار خاص بود؛ ما در ارتفاع ۴۰ متری کار میکردیم. برای بستن داربستها مجبور شدم یک صخرهنورد بیاورم تا داربستها را ببندد و به بچههایی که داربست میزدند، کمک کند. با تمام این سختیها من سختی کار را در مبلغ نهایی دستمزد محاسبه نکردم.»
مرمتگر باتجربه تختجمشید میگوید: «ما را با وعده و وعید سر پروژه میبرند، بدون اینکه برایشان مهم باشد من از اعتبار و آبرویم خرج میکنم و همکارانم و کارگرها به اعتبار حرف من پای پروژه میآیند. حالا ۹ ماه گذشته و من هنوز حقوق کارگرها را ندادهام؛ بخشی از حقالزحمه افراد را از جیب خودم و با حقوق بازنشستگی پرداخت کردهام. گاهی با همین حقوق بازنشستگی وسایل پروژه را خریدهام و حالا هم حسابهایم بهدلیل بدهی بسته شده است.»
در شرایط اقتصادی که همه مردم بهنوعی با مسائل معیشتی درگیرند؛ بیانصافی است برای کسانی که تا این اندازه پای کشورشان میایستند و متعهدانه در زمینه تخصصیشان برای حفظ میراثفرهنگی تلاش میکنند، مشکل ایجاد شود. زارع تاکنون دوبار بهعنوان مرمتگر برتر کشور معرفی شده و نشان درجه یک هنر در رشته مرمت سنگ دارد. در سخنانش بارها تأکید میکند آثار تاریخی را دوست دارد و با آنها بزرگ شده است: «اما احساس میکنم از توانمندی ما و علاقهای که به میراث داریم، سوءاستفاده میکنند.» میگوید فرد خیری وقتی تلاش آنها را در محل پروژه دیده، مبلغی به آنها پرداخته که او هم بین اعضای گروه تقسیم کرده، اما بعد از سوی میراث مورد سؤال قرار گرفته که چرا این مبلغ را پذیرفته است.
گلهمند است از شرایط؛ مردی که روزی در کنار «شهریار عدل» در پاسارگاد کار کرده و کار مرمت مقبره کوروش را انجام داده است، مردی که در سینهکش بیستون نقش برجسته داریوش بزرگ را مرمت کرده است، حالا میگوید تخصص من به کار این سیستم نمیآید؛ پیمانکار که نباشی سودی برایشان نداری که بخواهند کارت را راه بیندازند و چند بار در میان گلههایش میگوید: «این آخرین باری است که مرمت میکنم.» اما انگار هنوز دلش با این جمله صاف نیست و دوست ندارد از کاری که جوانیاش را در آن سپری کرده، بگذرد: «در این پروژه من باید در ارتفاع ۴۰ متری آناستیلوز (بازسازی سبکی) میکردم و سنگهای ۱۰ و ۱۵ تنی را با داربستی که بسته بودم، جابهجا و وصل میکردم. حتی در مواردی باید سنگ را از کوه جدا میکردم. کار مرمت سنگ اصلاً کار آسانی نیست.»
بعد از گفتن از همه این مشقات میگوید: «بسیاری از مدیران همهجا برای پروژهای که ما انجام دادیم پُز دادهاند؛ سمینار و کنفرانس برگزار کردهاند که ما این اثر را مرمت کردیم، اما از دستمزد ما خبری نیست. سالها دوست داشتم کورانگون را مرمت کنم. من یک کارمند ساده میراثفرهنگی هستم که عمری برای دل خودم مرمت کردهام. اگر تنها بودم، مشکلی نداشتم؛ اما استادکارانی که با من کار کردند همه از بهترینهای مرمت سنگ کشور هستند.»
زارع درباره سختی کار که میگوید، تأکید میکند: «کورانگون یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران است؛ قدیمیترین نقشبرجسته ایران و شاید قدیمیترین نقشبرجسته آیینی دنیا. سالها کسی جرئت نمیکرد برای مرمت کورانگون اقدام کند؛ چون مرمتگر که باشی میدانی کار چقدر سخت است. ما ریسک کردیم و توانستیم این کار را بهخوبی انجام دهیم. این پروژه یکی از سختترین مرمتهایی بود که در عمرم انجام دادم و خیلی هم نتیجه مطلوبی داشت؛ میتوانم بگویم یک کار ملی بود. اما کاری کردند که بعد از ۶۰ سال زندگی شرمنده کسانی باشم که در یک تیم مرمت سرپرستیشان را بهعهده داشتم و پروژههای زیادی را با هم انجام داده بودیم.»
ماجرا جایی تلختر میشود که سیروس زارع میگوید: «پژوهشکده مرمت، بودجه تقریبی مرمت این اثر را ۱۵ میلیارد تومان برآورد کرده بود. من گفتم با سه میلیارد تومان این کار را انجام میدهم. حدود یک میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان به ما پرداخت شد و بقیه را هنوز پرداخت نکردهاند. براساس فهرستبها حدود چهار میلیارد و ۸۰۰ میلیون آنجا هزینه کردیم، بدون اینکه ارتفاع و سختی کار را در نظر بگیریم. اگر همین کار را فرد دیگری که تخصص گروه ما را هم نداشت انجام میداد، حداقل هشت میلیارد دریافت میکرد. ما از روی علاقه به آثار تاریخی و اینکه فکر میکردیم شاید کسی که انتخاب میکنند، کار را خراب کند یا دلسوزانه و دقیق کار را انجام ندهد، قبول کردیم این پروژه را انجام دهیم. حالا ۹ ماه است که من در رفتوآمد هستم تا دستمزد گروه را بگیرم.»
زارع سه سال پیش از اداره میراثفرهنگی بازنشسته شده است و فقط اگر پروژهای به او معرفی شود انجام میدهد. میگوید پیشنهاد داده تا تجربه و تخصصش را در اختیار جوانهای مرمتگر بگذارد و در تختجمشید دورههای آموزشی مرمت سنگ برگزار کند؛ چون این تخصص در انشگاهها تدریس نمیشود. اما میراثفرهنگی بهجای استقبال از این پیشنهاد و فراهمکردن زمینه تربیت چند استادکار مرمت سنگ، درخواستش را بیپاسخ گذاشته است. درحالیکه آثار باستانی و تاریخی ایران، بهویژه در استان فارس، نیازمند این تخصص هستند.
مرمتهای غیراصولی که توسط برخی پیمانکاران غیرمتخصص و ناآگاه به اصول مرمت بناها و آثار تاریخی در حالی روبهرشد است و منجر به آسیب به میراثفرهنگی شده که تخصص افراد باتجربه بهراحتی نادیده گرفته میشود و گویی ترجیح ساختار میراثفرهنگی چیزی جز توجه به تخصص و تجربه و بدنه کارشناسی در تمام زوایای میراثفرهنگی از جمله حوزه مرمت است.



