مرگ سنگ‌نبشته‌ی پهلوی کوه دژِ اِستخر

سنگ‌نبشته‌ی پهلوی ساسانی کوه دژِ اِستخر در شهرستان مَرودَشت بر اثر عوامل طبیعی، محیطی، انسانی و غفلت مسوولان میراث فرهنگی پس از گذشت کمابیش پانزده سَده دچار مرگ زود هنگام شده و واپسین روزهای زیست خود را سپری می‌کند. به گزارش اَمرداد، اگر روزی «فرخ تَن» که نامش در سنگ‌نبشته‌ی پهلویِ کوهِ قلعه استخر آمده […]

سنگ‌نبشته‌ی پهلوی ساسانی کوه دژِ اِستخر

سنگ‌نبشته‌ی پهلوی ساسانی کوه دژِ اِستخر در شهرستان مَرودَشت بر اثر عوامل طبیعی، محیطی، انسانی و غفلت مسوولان میراث فرهنگی پس از گذشت کمابیش پانزده سَده دچار مرگ زود هنگام شده و واپسین روزهای زیست خود را سپری می‌کند.

به گزارش اَمرداد، اگر روزی «فرخ تَن» که نامش در سنگ‌نبشته‌ی پهلویِ کوهِ قلعه استخر آمده است، می‌دانست روزی فرا خواهد رسید که فرزندان و میراث‌داران سرزمینش ناسپاسی کرده و یادگارهای فرهنگی و تاریخی گذشتگان خویش را پاس نداشته و آن‌ها را اَرجی نمی‌گذارند، شاید هرگز دست به آفرینش این یادگار فرهنگی و نبشته نمی‌زد! اگر این «خجسته تَن» و «نیک تَن» می‌دانست که یادگار وی حتا در بالاترین بخش چکاد (:قله) کوه و زیر آسمان نیلگون نیز، در اَمان نیست، شاید چاره‌ای دیگر می‌اَندیشید. پسر «وَنداد گُشنَسپ» هرگز در خواب هم نمی‌دید که فرزندان و میراث‌دارانش به گذشتگان خویش، بی‌احترامی و نامهربانی کرده و ناسپاس باشند. دریغ و اَفسوس که یادگار نیکِ آن خجسته تَنِ فَرخ تَن به سرنوشت شومی دچار شد و بسیار زود هنگام به کام مرگ فرو رفت.
بی‌گمان روزی فرا خواهد رسید که تاوان این بی‌مهری و ناسپاسی‌ها را خواهیم دید. زیرا مردمی که تُهی از فرهنگ باشند، محکوم به نابودی خواهند بود. مردمی که تاریخ خود را نشناسند و با یادگارهای فرهنگی و تاریخی خویش از سر ستیز برآیند، بی‌گمان به نابودی کشیده خواهند شد …

مرگ سنگ‌نبشته‌ی پهلوی کوه قلعه‌ی اِستخر
سنگ‌نبشته‌ی پهلوی ساسانی کوه دژِ اِستخر در شهرستان مَرودَشت بر اثر عوامل طبیعی همانند باد، باران، برف، آفتاب و تغییر دمای هوای شب و روز و عوامل بیولوژیکی و محیطی و بدتر از همه، عوامل انسانی که نابخردانه و بی‌رحمانه بر یادگارهای تاریخی و فرهنگی و هویتی خویش می‌تازند و همچنین گذر گله‌های گوسپندان و انسان‌ها از روی آن، پس از گذشت کمابیش ۱۵ سَده به سرنوشت شومی دچار شده و بسیار زود هنگام مرگش فرا رسیده و به زودی از چهره‌ی تاریخ و صفحه‌ی روزگار پاک خواهد شد. زیرا دیگر حتا از نزدیک و با چشم هم قابل دیدن نیست و تنها چند واژه‌ی آن را به‌سختی می‌توان دید که قابل خواندن هم نیست. شاید تنها نکته‌ی کمابیش خوب و بختِ نیک این یادگار ساسانی، خوانش و برگردان آن از سوی کارشناسان و دل‌سوزان میراث ‌فرهنگی باشد. وگرنه، حتا در پرونده‌ی ثبت ملی این اثر هم، برگردان پارسی سنگ‌نبشته‌ی پهلوی دژ اِستخر پس از یک دهه از ثبت آن، وجود ندارد!
اما سخن درخُور نگرش و غم‌اَنگیز داستان آنجا است که یادگار نیک ساسانیان به اَنگیزه‌ی غفلت و کم‌کاری مدیران و مسوولان میراث فرهنگی جدا از رِخنه‌ی عوامل طبیعی و محیطی به کام مرگ فرورفته است. شوربختانه نبود بودجه و نیروی کار کافی در وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی و مهم‌تر از همه، نبود برنامه‌ای هدفمند و اَندیشه‌ای فراگیر برای پاسداشت و نگه‌داری یادگارهای تاریخی و فرهنگی در میان مدیران میراث‌فرهنگی، سبب شده تا این یادگاری‌ها در سراسر کشور در وضعیت بد نگه‌داری و حفاظتی قرار گرفته و گاهی نیز از چهره‌ی تاریخ رَخت بسته و برای همیشه از میان برود. نکته‌ی دردناک و اَندوه‌بار سنگ‌نبشته‌ی پهلوی ساسانی کوه دژ اِستخر این است که یادگار ساسانیان کمابیش ۱۵۰۰ سال فراز و نَشیب‌های فراوان را پشت سر گذاشته و سلامت مانده و حتا در زمان ثبت ملی آن نیز در سال ۱۳۸۷ خورشیدی سالم و کامل قابل دیدن و شناسایی بوده و حتا نوع دبیره (:خط) آن هم برای کارشناسان آشکار و خوانا بوده است. اما با گذشت تنها ده دوازده سال و بر اثر عوامل انسانی و کمی هم طبیعی دچار مرگی زودهنگام شده است و دیگر هیچ راه‌کار و چاره‌ای نمی‌توان برای آن اَندیشید. مگر جز اَفسوس و دریغ و خون دل خوردن دوست‌داران و کُنش‌گران میراث فرهنگی و گریستن بر مرگ زودهنگام آن. بی‌گمان اگر مسوولان میراث‌فرهنگی به جای دست‌روی‌دست گذاشتن و به بهانه‌های تکراری کمبود بودجه و نیروی کار در زمان ثبت ملی سنگ‌نبشته که کامل روشن و آشکار بوده که در حال پاک شدن از چهره‌ی تاریخ و در خطر عوامل اِنسانی است، راه چاره‌ای برای آن یافته بودند، امروز با مرگ زودهنگام یادگار ساسانیان روبه‌رو نمی‌شدیم. اما در کمال ناباوری و اَندوه فراوان باید مرگ سنگ‌نبشته‌ی پهلوی کوه قلعه اِستخر را پذیرفت و برای همیشه با آن بدرود گفت.
باید دانست که مرگ سنگ‌نبشته‌ی پهلوی کوه دژِ اِستخر تنها از میان رفتن یک یادگار فرهنگی و تاریخی نیست، بلکه این نشانه‌های هویتی و شناسنامه‌ی بالَنده و غرورآمیز مردمی با فرهنگ است که خدَشه‌دار شده و آسیب می‌بیند. به‌ویژه در روزگار سخت و دشوار کنونی کشور که نیازمند پشتوانه‌های فرهنگی پربار و پرمایه‌ای هستیم. و چه چیزی توانگرتر و پربارتر (:غنی‌تر) از میراث نیک گذشتگان پاک نهادمان را می‌توان یافت و جایگزین کرد و به عنوان فرهنگ معرفی کرد. به هرروی، با مرگ سنگ‌نبشته‌ی پهلوی دژ استخر در شهرستان مَرودشت، یکی دیگر از یادگارهای تاریخی و فرهنگی کشور که نشانه‌های چیستی و کیستی مردم یک سرزمین است برای همیشه از میان رفت و به تاریخ پیوست. اما کاش گوش شنوایی باشد و فرد یا افراد دل‌سوزی پیدا شوند تا از خَدشه‌دار شدن و نابودی دیگر یادگارهای فرهنگی و تاریخی کشور پیشگیری کند. پیش از آنکه، دیر شود و پشیمان شویم و شرمنده‌ی تاریخ و آیندگان باشیم …

سنگ‌نبشته‌ی پهلوی کوه قلعه اِستخر
در سال ۱۳۸۴ خورشیدی، سنگ‌نبشته‌ای در سطح صاف بر فراز کوه قلعه استخر کشف شد که در اندازه‌ی ۵۰ در ۵۰ سانتی‌متر است. این سنگ‌نبشته در هشت رَج (:سطر) به دبیره‌ی (:خط) پهلوی ساسانی نگاشته شده و در آن درخواست آمرزش و بهشت برای درگذشته کرده است. (زنده‌یاد دکتر جمشید صداقت‌کیش، کتاب شهر استخر و سه گُنبدان، رویه ۲۴۰)

برگردان سنگ‌نبشته‌ی پهلوی کوه قلعه استخر
اما خوشبختانه در کنار همه‌ی اَندوه و افسوسی که برای سنگ‌نبشته‌ی پهلوی ساسانی کوه دژ استخر برجای مانده، برگردان آن با کوشش یکی از باستان‌شناسان انجام شده و در اختیار نگارنده قرار گرفته است که در زیر می‌خوانیم :
«این دَخمه‌ی فَرخ تَن پسر وَنداد گُشنسپ (است که) در ماه بهمن سال ۲۰۴ یزدگردی، روز (؟) … در گذشت. (او به اندازه‌ی کافی برای خدا و ایزدان بزرگ در این منطقه خدمت کرد؟) او در اطراف انجام داد. بهشت بزرگ جایگاه فرخ تَن باد». (دکتر علی اَسدی، کتاب استخر به زبان انگلیسی، نگارش خودشان)
همچنین به‌گفته‌ی علی اسدی که چندین‌بار این سنگ‌نبشته را دیده و بررسی کرده و کار خوانش آن را با همکاری کارشناسان زبان‌شناسی انجام داده است، در آن زمان تنها چند واژه‌ی سنگ‌نبشته‌ی پهلوی کوه دژ استخر ناخوانا بوده و برگردان پارسی نشده است. اما هم‌اینک و پس از گذشت تنها چندین سال، نگارنده با مرگ یادگار ساسانیان رو‌به‌رو شده است.
در پایان نگارنده بر خود بایسته می‌داند که از دکتر علی اَسدی سپاس‌گذاری کند. زیرا اگر راهنمایی و دادن نشانی اثر در گفت‌وگوی تلفنی با وی در کوه قلعه استخر انجام نمی‌شد، بی‌گمان پیدا کردن سنگ‌نبشته در چنین کوه بزرگی و در آن بازه‌ی زمانی امکان‌پذیر نبود.
کوه قلعه استخر در شهرستان مَرودشت، بخش درودزن، دهستان اَبَرج و در روستای بَنی یکه قرار دارد. همچنین سنگ‌نبشته‌ی قلعه استخر در تاریخ ۱۸ شهریورماه ۱۳۸۷ خورشیدی و با شماره‌ی ۲۳۴۱۰ به ثبت ملی رسیده است.

مطالب مرتبط

روزگار غم‌انگیز آتشکده «نقاره خانه» یادگار ساسانیان در فراشبند پارس

فعالیت ویرانگر معدنی در محدوده آثار باستانی‌ و تاریخی ساسانی در تنگاب فیروزآباد فارس/شکایت بی نتیجه میراث فرهنگی

خطر نابودی نقاشی ۱۷۰۰ ساله ساسانی با کاهگل کردن در شهر باستانی گور فیروزآباد

نظرات

  • ناشناس

    تاریخ : ۲۴ - بهمن - ۱۳۹۹

    مردم بر اثر بی توجهی دولت دارن از بین میرن شما توقع دارین به فکر میراث گذشتگان باشن