ادوارد اسکات وارینگ در دوره حساس حکومت فتحعلی شاه و زمانی که رقابتهای انگلیس و روسیه در ایران به اوج خود رسیده بود، از سوی فرماندهی کل هندوستان به ایران آمد و در بازگشت، مشاهدات خود را در زمینههای مختلف زندگی ایرانیان در سفرنامهاش در ۲۲۲ سال پیش نوشت.
دشت ارژن شهری نیک فراخ با بارویی استوار برگرداگرد یکی از دلگشاترین شهرهای ایران است. غار بزرگ نزدیک شهر پناهگاه مردم در زمانهای آشوب کمابیش دست نیافتنی و پناهگاهی شگرف است. شب هنگام بیست تکه پارچه چیت از دوستم، دزدیدند بامدادان گیج و منگ بود دانسته شد که برای گریز از پرداخت گمرکی آنها را در زیر زین و برگ اسب پنهان ساخته بوده است
سفرنامه اسکات وارینگ در ایران:کتاب سفرنامه اسکات وارینگ به ترجمه دکتر ابوالقاسم سری و به همت ارنست بئیر مقدمه نویسی و ویراستاری و با ترجمه آن مقدمه به خامه دکتر غلامرضا ورهرام در ایران چاپ شده است. این کتاب توسط نشر اساطیر منتشر شده است.
گزارشی درباره یکی از بازماندگان نادرشاه – پاکندهها در کوه – چشم انداز کوه در آتش – دره زیبای دشت ارژن – دوست دزد زده – راهداران – راه ناهموار نزدیک شیراز
قسمت سوم-رسیدن به شیراز
امروز ۱۳ ژوئن از رفتن بازایستادیم مرا به مردی سخت شگفت انگیز از خاندان نادرشاه که در سرزمین خوزستان بی وابستگی فرمانروایی داشته شناساندند. او کمابیش همه فراز و نشیبها و دگرگونیهایی را که بر سر آدمی میرود آزموده و در این زمان با نان پاره ماهانه بیست پیاستر میرآخور مهدی قلی خان است. تیره بختی اش رهآورد سست پیمانی یکی از دوستانش بوده که با سپاهی به پایمردی او آمده، ولی در دل شب بر او تاخته و یگانه پسرش را سر بریده است. دوبار در زمانهای گوناگون، یک بار دو، سپس سه سال در دل چاهی زندانی و هر بار رهایی یا گریز خود را در گرو آشوبهای خراسان میداند. کوششهایی از برای بازپس گیری فرمانروایی کشورش نموده؛ چندی پیش بازرگانان بوشهری را برانگیخته تا بیست هزار پیاستر به او وام دهند تا پس از برآمدن به تخت پادشاهی ده برابر بیشتر به آنان بازپس دهد. از بیپروایی اش در گفتار بیش از همه در شگفت شدم. چه هیچ یک از فرمانروایان از نیش زبانش برکنار نبودند. بسیار کسان از نزدیکانش بی گمان سخنانش را بازگو میکردند و به گوش دیگران میرسید. از رفتن او شاد شدم گویا سخت بی سوادست برادرش سوادی نداشت نیک روشن بود که آن هر دو بیشتر به درد مهتری اسبان میخورند تا فرمانروایی بر سرزمینی پر از مردم، اما در خاور زمین فرمانروایی دانش نمیخواهد.
امروز در دشتی پر از گیاهان سبز چادر زدیم که دویست اسب از شاهزاده فرمانروای شیراز در آن میچرید. آبی، روان گیاه زار سرشار از سرسبزی را به دو بخش ساخته هیچ کس جز آن که در بوته زارهای برهوت و دل تنگ کننده بسیار رفته و چشمانش از دیدار یکنواختیهای بسیار خسته شده باشد نمیتواند آن بهره دلپذیر را که از دیدن آن دشت بیکران سرشار از تری و تازگی و سرسبزی بسیار دست میدهد دریابد؛ ستیغ کوهها، را درختان بادام و تاک پوشانده بود. چون به کوههای گذرگاه خود واپس نگریستم دانستم که اینها مایه شادی شدهاند.
وصف دشت ارژن
دشت ارژن شهری نیک فراخ با بارویی استوار برگرداگرد یکی از دلگشاترین شهرهای ایران است. غار بزرگ نزدیک شهر پناهگاه مردم در زمانهای آشوب کمابیش دست نیافتنی و پناهگاهی شگرف است. شب هنگام بیست تکه پارچه چیت از دوستم، دزدیدند بامدادان گیج و منگ بود دانسته شد که برای گریز از پرداخت گمرکی آنها را در زیر زین و برگ اسب پنهان ساخته بوده است. در نمودن بی گناهی خود میگفت گمرکی آنها به یک پیاستر هم نمیرسید! چون گفتم کمی گمرکی برگناه تو میافزاید پاسخ داد پرداخت گمرکی در کیش ما روا نیست کنجکاو شدم که درباره درستی این سخن پژوهش کنم و، چون دریافتم که درست است، نتوانستم شگفت زدگی خود را پنهان دارم هر چند در ایران دزد فراوانست پیش بینیهای بسیار برای جلوگیری از دزد شده است راهداران یا نگهبانانی در راهها برگماشته اند که کارشان گرفتن گمرکی اندک از هر قاطر بار کالای بازرگانی است. فرمانروای هر جا پاسخگوی دزدیهایی است که در قلمرو فرمانروایی اش میشود. به گمان من هر فرمانروا ناچارست زیان رسیده به هر بازرگان را جبران کند.
درجه گرماسنج ۹۵ است. شانزدهم قاطرچی ما دو قاطر گم کرد که رفتن ما را اندکی دیر کرد. به هر حال، ساعت ۱۹ از جایگاه خود روانه شده ساعت سه بامداد به کاروانسرایی شدیم که به فرمان یکی از پسران وزیر درگذشته ساخته شده بود سه فرسنگ راه رفته بودیم. این کاروانسرا که برای رهگذران جایی فراخ داشت به دلخواه سازنده به پایان نرسید؛ او و پدر و همۀ خاندانش پیش از به پایان رسیدن ساختمان آماج بدگمانی شاه شدند. در چهار اتاق بزرگتر این کاروانسرا بخاری هست؛ و در پشت آنها اصطبلهایی است که گنجایش نزدیک هزار قاطر را دارد راه ما از ته کوهی در میانه جنگلی میگذشت میگفتند این جنگل پر از شیرست شیری ندیدیم.
درجه گرماسنج ۸۲ است. در زمان فرو شدن خورشید از جایگاه خود روانه شده ساعت سه بامداد به باغی به نام باغ چراغ رسیدیم؛ هفت فرسنگ راه رفته بودیم؛ این راه به پایتخت پیشین ایران بسیار نزدیک و کمابیش مانند همان راههای کوهستانی پیشین سخت ناهموار بود و از پایین کوهها به سوی خاور میرفت. با اینکه میخواستم مهمان پسر شیخ ناصر شده در خانهای که آماده ساخته بود بمانم، ناچار تا روز دیگر در چادر ماندم.
اسکات وارینگ (edward scott waring) نویسنده کتاب سفرنامه اسکات وارینگ در ایران، عضو یکی از خاندانهای معروف انگلستان در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی است. او با حضور و فعالیت در دستگاه اداری بنگال خدمات شایانی به حکومت پادشاهی انگلستان کرد. ادوارد اسکات وارینگ فرزند جان اسکات وارینگ (۱۷۴۷ ـ ۱۸۱۹ م) سیاستمدار انگلیسی است که نمایندۀ پارلمان انگلستان بود و مدتی نیز در مقام کارگزار سیاسی «وارن هاستینگ» خدمت کرد. جان اسکات وارینگ پدر ادوارد یکی از پنج برادری بود که همگی در دستگاه اداری بنگال خدمت میکردند و مقامهای مهم نظامی و سیاسی داشتند.
درباره کتاب سفرنامه اسکات وارینگ در ایران:
این کتاب بازگفت دیدهها و شنیدهها و دریافتهای مردی انگلیسی تبار به نام ادوارد اسکات وارینگ است که در روزگار گرفتاری هند در استعمار انگلستان، در بنگال از پایگاهی دولتی برخورداری داشته و در روز دوشنبه دهم آوریل سال ۱۸۰۲ میلادی از راه کازرون و فیروزآباد به شیراز میآید و دیدهها و شنیدههایش را در دو بخش و یازده پیوست مینویسد. بخش یکم در ۳۵ فصل و بخش دوم در ۸ فصل با برگردانی از تاریخ آن روزگار ایران که به ظاهر بیشتر از تاریخ زندیه نوشتهٔ ابن عبدالکریم علی رضا شیرازی است.
هدف او شناخت شیوهٔ زندگانی مردمان این سامان، ناتوانیهای برخاسته از نادانیها و خرافهپرستیهایشان، میزان داراییها و گنجینههای طبیعی و در حقیقت بررسی شیوهها و راههای دستاندازی آسان بر آنهاست.
نویسندهٔ این کتاب پارسی میدانسته و خود نیز نوشتهٔ خود را از این لحاظ دارای امتیاز ویژه میداند: «از کمتر کشوری به اندازهٔ ایران دیدن شده است اما گزارشهای دربارهٔ ایران بیشتر به خامهٔ کسانی است که زبان پارسی نمیدانستهاند» وی کوشیده است که سخن خود را به زیور راستی بیاراید: «باید بگویم که در راه درست بودن دیدهها و شنیدههای خود از برتافتن هیچ رنجی روی برنگاشته هرگز از هیچ مأخذ شکانگیز سخنی نیاوردم.»
قشقایی
تاریخ : ۳ - بهمن - ۱۴۰۲
این عکس مربوط به دوری پهلوی میباشد واین کلاه هم مربوط به قشقایی ها میباشد
ناشناس
تاریخ : ۲ - بهمن - ۱۴۰۲
چوننفعتان نمی کند چاپ نمی کنید همیشه از حق درحقیقت گریزان هستید
ناشناس
تاریخ : ۲ - بهمن - ۱۴۰۲
دشت ارژن به کازرون بر می گردد و متعلق به کازرون و کازرونیها می باشد ناشر دیوان کازرونی انگلیس شکی داد دشت ارژن متعلق به شیراز نیست تاریخ بیشتر مطالعه بفرمایید
کاظم جهان
تاریخ : ۲ - بهمن - ۱۴۰۲
دشت ارژن متعلق به کازرون بوده است نه شیراز اطلاعتان بیشتر کنید
سارا
تاریخ : ۲ - بهمن - ۱۴۰۲
خدمت اونایی که به هر توریستی می گن جاسوس واقعا حیف ایران که که توش زندگی می کنید و حیف نون که شما بخورید چند مثل شما آبروی ایران رو تو جهان می بره که عقل ندارید و فکر ندارید از دید حظب الهی های یاغی آزادی یعنی اینکه آزاد باشند واسه خراب کاری و حیف و میل نعمت های خدا یا آزادی برای نابود کردن دنیا و آزاد بودن برای تحمیل اعتقادات مسخرشون وگرنه آزادی واقعی رو قبول ندارن آزادی بیان آزادی اعتقادی و آزادی زندگی و غیرو رو قبول ندارن اون آزادی که همه دنیا دنبالشه رو قبول ندارن فقط آزادی برای خرابکاری رو می خوان مثلا که خوشحال هستن از آمریکا و جهان جدا شدن پناه به روسیه بردن و افتخار می کنن که مستقل شدن وگرنه کدوم استقلال ؟
ناشناس
تاریخ : ۱ - بهمن - ۱۴۰۲
واقعا کاملا پیداست ظاهر ولباس این دو شخصی که الاغ دارن مربوط به دو سه سال پیشه????
بعدش هم این راهی که با الاغشون دارن میرن اگر توجه کنید راهی هست
که ماشین عبور میکنه جای عبور دوتا چرخ علف رویش نداره
اون زمان ماشین کجا بوده؟????
ناشناس
تاریخ : ۱ - بهمن - ۱۴۰۲
واقعا کاملا پیداست ظاهر ولباس این دو شخصی که الاغ دارن مربوط به دو سه سال پیشه????
بعدش هم این راهی که با الاغشون دارن میرن اگر توجه کنید راهی هست
که ماشین عبور میکنه جای عبور دوتا چرخ علف رویش نداره
اون زمان ماشین کجا بوده؟????
عبدالله
تاریخ : ۱ - بهمن - ۱۴۰۲
انگلیسها خودشون برای چپاول وغارت امده بودند ناز دست مردم دشت ارژن وغیرتشون که انگلیسی را ادب کردند
ملک
تاریخ : ۱ - بهمن - ۱۴۰۲
دقیقا عکس کوه پشت مغازه های دشت ارزن هست معروف به چشمه
دررابطه با عکس اکثر روستایی ها ان زمان از کلاه استفاده میکردن ارتباطی به ایل خاصی نمیباشد هر چند بعد ها کلاه مخصوص عشابر گردید
محمد.
تاریخ : ۱ - بهمن - ۱۴۰۲
ععع چه جالب ۲۲۲ سال پیش عکس کلاه دوگوشی ایل قشقایی . تا الان هم بدون تغییر همین شکلی هست
پانترک
تاریخ : ۱ - بهمن - ۱۴۰۲
ای لعنت بر عنگلیس ۲۲۲ سال پیش جاسوس داشتن تو ایران.دایی جان ناپلئون روحت شاد که میدونستی چی میگی
حق
تاریخ : ۱ - بهمن - ۱۴۰۲
راست میگه ایرانیها از همه مردم دنیا بیشتر دزد دارن مخصوصا،????
لر
تاریخ : ۱ - بهمن - ۱۴۰۲
دشت ارژن منطقه ای لر نشین بوده است و قشقایی اساسا جای شون اینجا نبود…تاریخ را وارونه ننویسید
میرازا رصا
تاریخ : ۳۰ - دی - ۱۴۰۲
کاه کهنه باد میدین چرتو پرت شرو ور اخ
خبرگان کشکولی
تاریخ : ۳۰ - دی - ۱۴۰۲
عامو چی مینویسین خداوکیل گور پدر نویسنده انگلیسی عیر ازینکه ابروی ایرانیان را برده دیگه چیکار کرده ؟ نوشته ایرانیان دزد بودن چی چی نوشته گورپدرپدرسگ انگلیسی
ناشناس
تاریخ : ۳۰ - دی - ۱۴۰۲
عکسای جدیدشونم میتونستن بگذارند اقلا عکسای واقعی میگیرند
Gh
تاریخ : ۳۰ - دی - ۱۴۰۲
این انگلیسیها یا جاسوس بودن در نقش جهانگردی یا دزد گنجهای زیر خاکی ایران بودند اینا فقط برای چپاول ایران میامدند
ایرانی
تاریخ : ۲۸ - دی - ۱۴۰۲
کاش میشد کمی راجع به ایالت قشقایی توضیح هم میدادین
مهدی
تاریخ : ۲۸ - دی - ۱۴۰۲
تمام عکس های قدیم شیراز مربوط به قشقایی هاست