موسیقی قشقایی؛ بیم‌ها و امیدها

لیلا کریمی،  مرکز اصلی ایل قشقایی، استان فارس است. موسیقی این ایل از طبیعت و سرنوشت آنها الهام می‌گیرد که به شکل ترانه و تصنیف‌هایی گاهی محزون و گاهی پرشور است. سرنا و نقاره یا کرنا و دهل، آلات مهم موسیقی قشقایی است که بیشتر در مراسم عروسی نواخته می‌شود، اما استفاده از آنها به موارد […]

موسیقی قشقایی؛ بیم‌ها و امیدها

لیلا کریمی،  مرکز اصلی ایل قشقایی، استان فارس است. موسیقی این ایل از طبیعت و سرنوشت آنها الهام می‌گیرد که به شکل ترانه و تصنیف‌هایی گاهی محزون و گاهی پرشور است. سرنا و نقاره یا کرنا و دهل، آلات مهم موسیقی قشقایی است که بیشتر در مراسم عروسی نواخته می‌شود، اما استفاده از آنها به موارد خاص محدود شده و گستره آن از جوامع محلی فارس فراتر نرفته است. فراگیری موسیقی قشقایی نیز سینه به سینه بوده و به صورت محلی در مناطق عشایری فارس رواج دارد. در خصوص چالش‌های این نوع موسیقی با «کامبیز نجفی» پژوهشگر، نویسنده و شاعر قشقایی گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

موسیقی قشقایی فارس چه شرایطی دارد و چه روزگاری را سپری می‌کند؟ 

موسیقی قشقایی تا چند دهه پیش با دو مشکل عمده مواجه بود که یکی از آنها فراموش شدن نغمات موسیقی گذشته قشقایی بود. بخش‌هایی از آن آسیب دید و برای همیشه از دست رفت، هرچند شاید هنوز هم جای جست‌وجو و تالیف داشته باشد. با همت خانواده گرگین‌پور و دیگر کنشگران موسیقی قسمتی از آن جمع‌آوری شد و به دست قشقایی‌های امروز رسید. موضوع دیگر محدود بودن تعداد نوازندگان قشقایی بود. گروه عاشق‌ها و ساربان‌ها قبل از انقلاب اسلامی به تدریج محو شدند و گروه سرنانوازان و کرنانوازان در دهه ۶۰ به حداقل رسید. اما از دهه ۷۰ موج گسترده‌ای برای یادگیری موسیقی در نسل نو قشقایی شکل گرفت و خوشبختانه در حال حاضر فعالان موسیقی در این زمینه افزایش چشمگیری یافته‌اند. می‌توان گفت که توجه زیاد به موسیقی موجب غفلت از هنرهای دیگر مانند نقاشی، شعر، داستان، تئاتر و سینما در جمعیت قشقایی فارس شده است.

موسیقی قشقایی چه آسیب‌هایی را پیش روی خود می‌بیند؟

آسیب‌شناسی موسیقی قشقایی یک بحث مستقل و مفصل است، اما می‌توانم در این مجال کوتاه به موضوع تکرار و عدم آفرینش‌های تازه اشاره کنم که بحرانی جدی به شمار می‌رود. موسیقی سنتی قشقایی در دوره‌ای تاریخی و از منابع متعدد گرد‌آوری شده و به دست ما رسیده است. اما در دهه‌های اخیر با وجود اندک تلاش برخی هنرمندان موسیقی برای خروج از این بحران، دستاورد عمده و قابل توجهی را شاهد نبوده‌ایم. موسیقی امروز قشقایی محدود است به بیش از یکصد مقام و تصنیف و قطعه که سال‌های سال است به شکل آزار دهنده‌ای در حال تکرار و بازنشر است. این وضعیت تکرار بسیار سنگین و چشمگیر، بر کنسرت‌ها، محافل خصوصی، و آثار منتشر شده در رسانه‌ها سایه انداخته و آنها را دچار بن‌بست کرده است. این تکرار مکررات به سرخوردگی و دلزدگی مخاطبان نیز منتهی شده و نسل‌های جوان و نوجوان تعلق خاطر و تمایل چندانی به موسیقی سنتی قشقایی ندارند.

مخاطب امروز موسیقی قشقایی خواهان چه چیزی است؟

هر دوره تاریخی سبک موسیقی ویژه عصر خودش را می‌خواهد و موسیقی دیروز و دوران کوچ‌نشینی پاسخگوی نیازهای قشقایی شهرنشین و مدرن نیست. بنابراین مخاطب امروز موسیقی در جست‌و‌جوی آثار متنوع و معاصر است. چنانچه فعالان موسیقی قشقایی آثار جدید و متنوع تولید نکنند، مخاطب معطل نمی‌ماند و کالای مورد نیاز خود را در زبان‌ها و فرهنگ‌های دیگر دنبال می‌کند.

نحوه ارتباط شما با موسیقی قشقایی چگونه است؟

من با موسیقی قشقایی زاده شده‌ام و در حدود نیم قرن با آن زیسته‌ام.‌ هرچند موسیقی قشقایی تنها منبع شنیداری من در موسیقی نبوده، اما بخشی از روح  و هویتم را در خود دارد و یک پیوند حسی عمیق بین من و آن برقرار است. با این همه، این موسیقی محدود و مکرر، به چند دلیل فقط به بخش کوچکی از نیازهای من پاسخ می‌دهد.

چرا پاسخ نیازهای شما را نمی‌دهد؟

نخست این‌که با ‌زیست امروزم کوک نیست و موسیقی دوران ‌زیست ایلی است. نیازهای فرهنگی انسان در دوره‌های مختلف شکل و شمایل ویژه خودش را دارد. موسیقی مقامی قشقایی که ناشی از زندگی ایلی، کوچ‌نشینی، دوران مدیریتی خان‌سالاری، اقتصاد شبانی، با خصلت‌های ویژه خودش است، نمی‌تواند با ‌زیست فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شهری و مدرن و فرامدرن همخوان و کوک باشد. زندگی در عصر اسب و کوچ و اقتصاد شبانی و فرهنگ سنتی، موسیقی خودش را می‌خواهد و‌ زیست در روزگار ماشین و هواپیما و اینترنت نیز موسیقی خودش را.

به نظر شما آیا تم موسیقی قشقایی در رکود آن نقش دارد؟

بنا به دلایل متعدد، موسیقی سنتی قشقایی از یک غم‌زدگی و غم‌پروری شدید رنج می‌برد. بخش قابل توجهی از موسیقی قشقایی را می‌توان در گونه سوگ و مرثیه طبقه‌بندی کرد و اندوه‌زدگی و رکود از خصلت‌های یک جامعه پویا، توانمند، امیدوار و پرهیجان نیست. من هنوز نمی‌دانم چرا موسیقی قشقایی این همه اندوهناک است و مطمئن نیستم که عواملی چون فقر، قحطی و خشکسالی، شکست، هجران و تبعید عامل این رویکرد باشد؛ چراکه تاریخ قشقایی با وجود این تجربیات تلخ از فراوانی، نعمت، پیروزی‌ها، وصال و شادی نیز خالی نبوده است. موسیقی باید واگوی احوال و احساسات متعدد آدمی مانند اندوه، هیجان، شور و حماسه، شادی و سرور، هجران و وصال باشد. اگر هم در گذشته‌های دور موسیقی ما ناشی از مصائب ‌زیست سنتی و تاریخی بوده است، نمی‌توانیم قشقایی‌های امروز را مردمی فقیر و مفلوک و ماتم‌زده بدانیم که چنین موسیقی‌ای خوراک فرهنگی‌شان باشد.

آینده موسیقی قشقایی را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

گمان می‌کنم به واسطه نسل جدید، موسیقی قشقایی به سمت سبک تازه‌ای حرکت کند که شاخصه هویتی آن چندفرهنگی است؛ یعنی عناصر مختلف موسیقایی خود را از فرهنگ‌ها، سبک‌ها و ژانرهای مختلف جهانی بگیرد. جهان معاصر چند دهه است که به سمت چند صدایی و تکثر حرکت کرده است. این فقط سرنوشت قشقایی نیست؛ گویا پیشانی‌نوشت همه ملت‌ها، حداقل برای یک دوره سبکی است و ما نسل عبور هستیم

مطالب مرتبط

دکوراسیون خانه نقلی بازیگر قشقایی نقش مادر جیران را ببینید

لحظه مواجهه دختر پزشکیان با عشایر قشقایی در شیراز ! (+تصاویر)

صعود کوهنوردان شیراز و طنین نام بهمن بیگی برفراز قله تفتان سیستان

نظرات