بوشِهْر از شهرهای بندری ایران است که مرکز استان بوشهر و شهرستان بوشهر محسوب میشود. بوشهر در اَپاختَر (شمال) خلیج فارس پرجمعیتترین شهر استان بوشهر و چهارمین شهر پرجمعیت جنوب ایران بهشمار میرود. این شهر که در واقع بهصورت یک شبهجزیره در بخش مرکزی شهرستان بوشهر قرار دارد، فقط از سمت شرق با خشکی ارتباط دارد. بوشهر ۱۸ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و دارای آب و هوای نیمه بیابانی گرم است.
اسکله بوشهر و بارهای در اسکله برای بارگیری در سال ۱۳۰۳ (اثر والتر میتلهولتسر)
بوشهر قدمتی حدود ۵هزار سال دارد و از مراکز مهم در حکومتهای مختلف اعم از عیلامی، ساسانی، و افشاریان بودهاست. در دورهٔ خلیفهٔ دوم (عمر)، ریشهر (بوشهر قدیم) بهدست مسلمانان در جنگی بهنام «وقعه ریشهر» فتح شد. بوشهر کنونی توسط «ابومهیری» که پسر «شیخ ناصرخان آل مذکور» بود، در سال ۱۱۱۴ ه.ش ایجاد شد. بهدلیل اهمیت زیاد این شهر در سدههای گذشته، اقدامات زیادی برای اولین بار در بوشهر انجام شد. بهعنوان نمونه اولین چاپخانه سنگی، صنایع برق، یخسازی، و اولین خط تلگراف در بوشهر راهاندازی شد.
نام بوشهر در کتابها و اسناد تاریخی، تحت نامهای مختلفی نظیر «رام اردشیر»، «ابوشهر»، «بُخت اردشیر»، «لیان»، و «ریشهر» به ثبت رسیدهاست.
بخت اردشیر (به پارسی میانه: Bōxt-Artaxšīr ) نام شهریست که بنا بر کارنامهٔ اردشیر بابکان، پس از گریزِ اردشیر یکم از دربار واپسین شاهنشاه اشکانی، اردوان پنجم، و رسیدن به ساحل دریای پارس آن را برای سپاسگزاری از خداوند برساخت و بگفت تا آتش بهرام را در ساحل بیفروزند.
در گذشته نامهای گوناگونی برای تمدن و شهر بوشهر فعلی وجود داشتهاست که قدیمیترین نام اعلامشده «لیان» است. براساس حفاریهای باستانشناسی موریس پزار (باستانشناس فرانسوی) در سال ۱۹۱۳ میلادی که در مناطق گل پیل، امامزاده، و سبزآباد انجام شد، حدس زده شد که در دورهٔ عیلامیان به این شبهجزیره لیان گفته میشدهاست. بهگفتهٔ برخی از محققان بوشهری، کلمهٔ لیان یک واژهٔ بابلی و بهمعنای «آفتاب درخشان» است.[۹] همچنین در دیگر دورانها نامهایی همچون «ریشهر»، «ریواردشیر»، «بوخت اردشیر»، «رام اردشیر»، و «رامش اردشیر» را به بوشهر نسبت دادهاند.
نقشه استان پارس در دوره ساسانی
در برخی منابع گفته شده که بوشهر تصحیف و تحریفشدهٔ «بخت اردشیر» بهمعنی «شهر رهایی» و همان شهری است که اردشیر بابکان در آن رهایی یافتهاست. در برخی اسناد قدیمی عربی، این شهر را «البوشهر» نامیدهاند که کوتاه شده آن «ابوشهر» است.
از نامهای دیگری که به این شهر نسبت دادهاند میتوان به «رامشهر»، «انطاکیه»، و «بندر نادری» اشاره کرد. در عصر هخامنشی از تمدنهای بزرگ در ایران تمدن لیان بودهاست که برخی بهاشتباه نام آن را از نامهای بوشهر میدانند. هماکنون نام خیابانی در بازار بوشهر به همین نام است. طبق آثار کشف شده در منطقهٔ باستانی هلیله و ریشهر نام این سرزمین ژرمانسیکا بودهاست. همچنین در آثار باستانی شوش از این بندر نام برده شدهاست. در زمان اسکندر نام آن به موزامبری تغییر یافت.
یک نقشه مربوط به سال ۱۷۴۰ که توسط فرد انگلیسی با نام جی چیلد کشیده شده و نام بوشهر با نام بندر ریشهر نوشته شدهاست
یشینه تاریخ تمدن شهر بوشهر مربوط به پنج الی شش هزار سال قبل از میلاد است(دوره نو سنگی جدید و قدیم) و دقیقاً معلوم نیست که این شهر در چه نقطه ای از تاریخ و توسط کدام قوم یا مردمی تأسیس شدهاست. قدیمیترین آثار بدست آمده مربوط به دوره عیلامیها بودهاست که بعد از دو کاوش باستانشناسی توسط آلمانها (پروفسور آندریاس در ۱۸۷۲–۱۸۷۷ میلادی) و فرانسوییها (موریس پزار در ۱۹۱۳ میلادی) انجام شدهاست. در دوره حکومت عیلامیان، شهری به نام لیان (به معنای آفتاب درخشان) در کنار شهر بوشهر فعلی بنا شدکه عظمت این شهر را میتوان با توجه به قبرستان شغاب (۱۰ هکتار) که محل دفن مردگان اهالی لیان بوده، بسیار بزرگ حدس زد. چند خدایی، نیروهای طبیعی، و رب النوعهای گوناگون که توسط این مردم پرستش میشده، نشان از مذهب متفاوت اهالی این شهر دارد. زبان و خط نوشتاری مردم این شهر سومری بوده اما بعدها خود عیلامیان خط دیگری ابداع میکنند که تا زمان مادها و هخامنشیان مورد استفاده قرار میگرفتهاست.
اقتصاد مردم لیان علاوه بر تجارت؛ صیادی و کشاورزی و تولید انجیر و انگور و خرما نیز بودهاست که آب این فعالیتها و آب شرب مردم توسط قناتهایی که از جنوب شرقی تا شمال غربی شهر حفر کرده بودند، تأمین میشدهاست. منشأ آب این قناتها هنوز معلوم نیست. بوشهر مرکز تجارت دولت عیلام بودهاست. در دوره حکومت عیلامیان، شهر لیان چندین بار بین بابلیها و عیلامیها دست به دست شد اما سرانجام توسط «نبوکدنصر یکم» (بخت النصر) به آن حمله بزرگ همراه با قتلعام مردم این شهر صورت گرفت و این شهر با خاک یکسان شد.
بعد از عیلامیان، بوشهر و منطقه بوشهر قسمتی از قلمرو مادها بودهاست. طبق گفته پیر بریان، در دوره هخامنشیان ترعه ای در کنار بوشهر ساخته شده که مربوط به دوره داریوش بزرگ است.در دوره سلوکیان، نه شهر در کنار خلیج فارس دایر شد که از آنها میتوان به انطاکیه پارس که در واقع بوشهر امروزی در کنار لیان باستانی بود، اشاره کرد. انطاکیه پارس توسط آنتیوخوس سوم در حدود سال ۲۰۵ قبل از میلاد ایجاد شد. اسکندر مقدونی زمانی که به دریانورد معروف خود «نئارخوس» دستور داد که گزارش دریایی از خلیج فارس برای او تهیه کند، در سال ۳۲۷ قبل از میلاد بعد از گذشتن از میناب به سواحل بوشهر رسید. وی از نواحی شبه جزیره «مزامبریا» (که اکنون بوشهر فعلی در آن قرار دارد) برای همراهان خود آذوقه تهیه کرد. در دوره اشکانیان نیز مهرداد اول بر نواحی خلیج فارس چیره شد. او کشور عیلام را از بین برد و حاکم بر خلیج فارس، بینالنهرین و خوزستان شد.
در دوره ساسانیان، اردشیر ساسانی (اردشیر یکم) با قیام علیه حکومت سلوکیان که بر ایران از لحاظ اجتماعی و اخلاقی رنگ و بوی یونانی داده بود، برخاست و سواحلی از خلیج فارس که قبلاً بخشی از حکومت ایران بود را تسخیر کرد. وی تا بحرین را به تسخیر خود درآورد. در این دوره بوشهر «بخت اردشیر» نامیده میشد. «ریو اردشیر» یا «بخت اردشیر» در دورههای بعد «ریشهر» نامیده شد. هماکنون در منطقه ریشهر کنونی در بوشهر، یک قلعه وجود دارد که ساسانیان از آن زمان در ریشهر ساخته بودند. ویرانههای این شهر در ۸ کیلومتری شهر بوشهر قرار دارد و به آن «ریشهر» گفته میشود. عربها این شهر را «ریضهر» و یونانیان آن را «کرسونئوس» مینامیدند.اخیراً طی یک بررسی که در دریا و به فاصله ۵۰ متری از ساحل بوشهر انجام شده، سفالهای اژدری و لعاب دار فیروزه ای مربوط به دوره ساسانی و صدر اسلام کشف شدهاست.
بعد از سقوط حکومت ساسانیان به دست اعراب مسلمان، منطقه بوشهر در بین سالهای ۱۹ تا ۲۲ ه.ق و در دوره خلیفه دوم، عمر، به دست «عثمان ابن ابی العاص» فتح شد. در این دوره مرزبان بوشهر شخصی به نام «شهرک» بودهاست. از لحاظ بزرگی و غنیمتهای بدست آمده، این جنگ را با جنگ «قادسیه» مقایسه کردهاند. به همین دلیل به این جنگ «وقعه ریشهر» میگویند و یکی از ایام العرب نامیده شدهاست. بعد از اینکه خساراتی در دوره فتوحات اسلامی به این بندر وارد شد اما بوشهر تا زمان سلجوقیان پایدار ماند.
گندمزار کنار کنسولگری آلمان، ۱۲۹۱
در دوره صفویه در ایران که با پایان قرون وسطی در اروپا همراه بود و اروپاییان برای تأمین کالا از شرق نیازمند راه ارتباطی با هند و چین بودند، با ظهور ترکان عثمانی، شاهراه ارتباطی شرق به غرب مسدود شد. به همین دلیل اروپاییان یا باید از راه پر خطر زمینی شمال اروپا و آسیا عبور میکردند یا از راه دریا با دور زدن قاره آفریقا به هند میرسیدند. پرتغالیها راه دوم را انتخاب کردند تا با تسخیر جزیره هرمز بر دریای عمان و خلیج فارس حاکم شوند و با نفوذ بر بصره و مقابله با ترکان عثمانی و نهایتاً حفظ گوا بر هند سلطه بیشتری داشته باشند. در این دوره از جمله مناطق در خلیج فارس که توسط پرتغالیها اشغال شد، ریشهر و قسمتی از این نواحی بود. عملیات اخراج پرتغالیها از سال ۱۰۱۰ ه.ق توسط امامقلی خان برای آزادسازی بحرین از دست پرتغالیها، از استان بوشهر آغاز شد. در نهایت، درسال ۱۰۳۱ ه.ق با آزادسازی جزیره هرمز، پرتغالیها بهطور کامل از خلیج فارس اخراج شدند. طبق گفته دوباروس بندر ریشهر در این دوره از تاریخ (قرن شانزدهم میلادی/دهم هجری) دو هزار خانه بودهاست.
روی هم رفته، این بندر از دوره سلجوقیان تا دوره نادرشاه افشار در رکود بود اما چون راههای کاروانی و پستی خلیج فارس و بلعکس به بوشهر منتهی میشد و از امنیت مناسبی برخوردار بود، در دوره افشاریه بعنوان بندر اصلی خلیج فارس انتخاب میشود و رفته رفته به بندر معتبری در خلیج فارس تبدیل میشود. نادرشاه در سال ۱۱۴۷ ه.ق (۱۷۳۵ م) به فکر تأسیس یک نیروی دریایی بود. او لطیف خان دشتستانی را بعنوان حاکم کل کرانهها، بندرها، جزیرههای جنوب، دشتستان و شولستان انتخاب کرد. لطیف خان محل کنونی بوشهر را که یک آبادی کنار ساحل بود بعنوان مرکز فرماندهی خود انتخاب کرد و بناهایی در آن ایجاد کرد. اون نام این بندر را «نادریه» گذاشت و شهر ریشهر را به این شهر جدید منتقل کرد. البته نام بندر نادریه به بوشهر تغییر کرد.
نادرشاه در این مدت تلاش زیادی برای ایجاد یک نیروی دریایی کرد. وی اقدام به خرید و ساخت کشتی در بوشهر کرد و با بکار گرفتن یک تاجر انگلیسی به نام «جان التون» بوشهر را به یک مرکز مهم کشتی سازی و پادگان نظامی تبدیل کرد(نیروی دریایی ایران افشاری). در همین بین هلندیها بندر ریگ را بعنوان مرکز تجارت خود انتخاب کردند و از طرف دولت افشاریه به آنان اجازه حضور در بندر بوشهر داده شد.
آل مذکور ازخاندانهای قدرتمند عرب جنوب بودند که در نیمه اول قرن دوازدهم از سواحل جنوبی به ریشهر مهاجرت کردند. رئیس طایفه آل مذکور یعنی شیخ ناصر بعد از مدتی شهر بوشهر فعلی را بنیان نهاد و از ریشهر به آن نقل مکان کرد.بوشهر فعلی حدود ۳۰۰ سال قدمت دارد و توسط «ابومهیری» در سال ۱۱۱۴ هجری شمسی ایجاد شد تا محلی برای تأسیس نیروی دریایی نادرشاه باشد. ابومهیری پسر «شیخ ناصرخان آل مذکور» (ناخداباشی کشتیهای نادرشاه و بنیانگذار خاندان «آل مذکور» است. بعد از مرگ نادرشاه در سال ۱۷۴۷ م (۱۱۶۰ ه.ق) نیروی او در سواحل خلیج فارس بین حاکم بندرعباس و بوشهر تقسیم شد. حاکم بوشهر یعنی شیخ «ناصرخان آل مذکور» که یکی از دریاسالاران نادرشاه بود کشتیها و ناوگان در بوشهر را به تصرف خود درآورد و حکومت قدرتمندی در بوشهر برای خود تشکیل داد. از آن زمان تا ۱۵۰ سال بعد، بوشهر به جای بندرعباس مهمترین بندر خلیج فارس شد. در سال ۱۷۴۷ م هلندیها تشکیلات تجاری خود در بوشهر را بهصورت بخشی از تشکیلات بصره درآوردند. شیخ ناصر اقدام به تحریک دیگر بنادر علیه هلندیها کرد. هلندیها با فهمیدن این موضوع در سال ۱۷۵۳ م. تشکیلات خود را از بوشهر به خارگ منتقل کردند.
آغاز حضور انگلیسیها در بوشهر
در سال ۱۷۵۳ م. هلندیها از بصره و چند سال بعد نیز از بوشهر و بندرعباس خارج شدند. بعد از هلندیها، انگلیسیها با اجازه کریم خان زند در بوشهر تجارتخانه تأسیس کردند و جایگزین هلندیها شدند. در سال ۱۷۷۶ م. انگلیسیها از بصره خارج شدند و بهطور کامل در بوشهر استقرار یافتند.
بوشهر از نمای نزدیک، بهمن ۱۳۰۳
در دوم ژانویه ۱۷۶۳ م. (۱۶ رجب ۱۱۷۶ ه.ق) قراردادی بین پرایس بعنوان نماینده کمپانی هند شرقی انگلیسی و شیخ سعدون آل مذکور (فرزند شیخ ناصر و برادر شیخ نصیر آل مذکور) نماینده حکمران بوشهر منعقد شد که به قرارداد «پرایس-سعدون» شهرت دارد. این قرارداد ده ماده ای به امضای کریم خان زند نیز رسید. بند هفتم این قرارداد طوری تدوین شده بود که میتوان آن را قرارداد فروش بوشهر نامید. در این بند نوشته شده بود:
«شرکت انگلیسی میتواند در هر نقطه بوشهر یا هر بندر دیگر که در خلیج فارس انتخاب نماید، آن قدر زمینی که برای ساختمان یک نمایندگی تجاری لازم باشد، تصرف کند»
احمد فرامرزی در کتاب کریمخان زند و خلیج فارس دربارهٔ این قرارداد میگوید که این قرارداد باعث شد که بریتانیا حاکم بلامعارض خلیج فارس شود و حتی شیوخ سواحل خلیج فارس و سکه آن ژنرال انگلیسی مقیم بوشهر را «رئیس خلیج» مینامیدند.
بعد از مرگ کریمخان زند، لطفعلی خان زند که برای مقابله با نیروی قاجار نیازمند منابع مالی بود تمام دارایی شیخ ناصر ثانی فرزند شیخ ناصر آل مذکور را غصب کرد. به همین دلیل شیخ ناصر ثانی در درگیری بین لطفعلی خان و آقا محمدخان قاجار از لطفعلی خان حمایت نکرد و مانع ورود او به بوشهر شد. این مسئله باعث شد تا شیخ ناصر ثانی در دولت قاجار از جایگاه مطلوبی برخوردار شود. در دوره قاجار، بوشهر از یک بندر عادی به بندر اصلی ایران در مبادلات کالا تبدیل شد و علاوه بر آن مرکز حکمرانی تمام بنادر و مرکز نمایندگی بریتانیا در خلیج فارس بود.
تا دوره قاجار بریتانیا توانست مانع از حضور دیگر دولتهای اروپایی در خلیج فارس شود اما با انعقاد دو قرارداد ترکمنچای و گلستان امکان حضور روسها در همه جای ایران فراهم شد. با این اتفاق که امکان حضور روسها در مرزها و خلیج فارس را ممکن میکرد که امکان تسلط بر هند را فراهم میکرد، بریتانیاییها سعی میکردند که با تحت فشار قرار دادن حکومت داران ایران، بهویژه در هرات، از افزایش نفوذ روسها بکاهند. از آنجایی که هرات قسمتی از ایران بود، پس مداخلات بریتانیا باعث ایجاد درگیری بین ایران و بریتانیا شد. در دوره محمدشاه قاجار (در ۱۲۵۰–۱۲۶۴ ه.ق / ۱۸۳۴–۴۸ م) اولین درگیری بین ایران و بریتانیا به دلیل اعزام نیرو از ایران به هرات برای اعمال حاکمیت ایران، در خلیج فارس و جزیره خارگ رخ داد. این درگیری در ۱۲۵۴ ه.ق / ۱۸۳۸ م. رخ داد. درگیری دوم در زمان ناصرالدین شاه (۱۲۶۴–۱۳۱۳ ه.ق) رخ داد که دلیل آن اعزام دوباره نیرو از ایران به هرات برای جلوگیری از تجاوز امیرنشینهای افغان بود. با تصرف هرات دوباره حکومت بریتانیا اقدام به اعزام نیرو به خلیج فارس و تصرف جزیره خارگ و بوشهر کرد. این درگیری در سال ۱۲۷۳ ه.ق / ۱۸۵۶ م. رخ داد اما این لشکرکشی بریتانیا تا خرمشهر ادامه پیدا کرد و در نتیجه باعث انعقاد «معاهده صلح پاریس» در ۷ رجب ۱۲۷۳ ه.ق / ۴ مارس ۱۸۵۷ م.شد. در این دو نبرد، مردم بوشهر به رهبری بعضی روحانیون مانند شیخ حسن آل عصفور به مقابله با قوای بریتانیا پرداختند.
مرکز حکمرانی بوشهر در دوره قاجار (اندرونی عمارت چهاربرج)
سومین حمله بریتانیا به بوشهر در زمانی رخ داد که میلیون با قیام آیت الله مرتضی اهرمی و فتوای آیت الله آخوند خراسانی بوشهر را تصرف کردند. این حرکت در دوران مشروطه و حکومت استبدادی محمدعلی شاه قاجار به وقوع پیوست. بریتانیا به بهانه به خطر افتادن امنیت اتباع خارجی و تسلط مشروطه خواهان بر گمرک که در رهن بریتانیاییها بود، به بوشهر نیرو اعزام کردند و با همکاری حکمران بوشهر یعنی احمدخان دریابیگی زمینه شکست مشروطه خواهان را فراهم کردند.
آخرین یورش بریتانیا به بوشهر در جنگ جهانی اول یعنی ۸ اوت ۱۹۱۵ م. (۱۶ مرداد ۱۲۹۴ ه.خ/۲۷ رمضان ۱۳۳۳ ه.ق) روی داد که با فتوای علمای وقت همچون آیت الله سید عبدالله مجتهد بلادی بوشهری، آیت الله شیخ محمد حسین برازجانی و آیت الله شیخ عبدالنبی بحرانی مردم این شهر و استان به مقابله با نیروهای بریتانیا برخاستند. در طی این اشغال که تا پایان جنگ جهانی اول ادامه پیدا کرد، بریتانیاییها نیرویی به نام «تفنگداران پلیس جنوب» به جای ژاندارمری در جهت اجرای اهداف خود تشکیل دادند. در کنار مقابله مردم بوشهر، واسموس که کنسول آلمان در بوشهر بود به فعالیت علیه بریتانیاییها پرداخت و ضرباتی به نیروهای برتانیایی وارد کرد. در این مدت بریتانیاییها اشخاص آزادیخواه و وطنپرست بوشهر را به شهر «تانه» هند تبعید کردند و تمبری که روی آن نوشته بود «بوشهر در تصرف بریتانیا» را چاپ کردند.
مشروطه در بوشهر
بعد از انتشار اخبار قیام مشروطهخواهان شهرهای مختلف ایران به توپ بسته شدن مجلس و سرکوب مشروطهخواهان، سید عبدالحسین لاری هیئتهایی به داراب، بندرعباس و بوشهر میفرستد. او در نامه به پیروزیهای خود بر نیروهای دولتی در منطقهٔ لارستان را به اطلاع سید مرتضی مجتهد اهرمی میرساند. گزارش این پیروزیها باعث برانگیخته شدن انقلابیان بوشهر میشود و سید مرتضی با کمک مردم آمادهٔ حمله به مقرهای دولتی در بوشهر میشود. خود سید مرتضی به دستور عبدالحسین لاری و براساس احکام علمای نجف، رهبری این قیام را به عهده میگیرد. او در ۲۲ مارس و با نام آرمان مِلّیون، بوشهر را تصرف میکند.
علیمراد فراشبندی اعلام کردهاست که سید مرتضی در شب اول ربیع الاول ۱۳۲۷ ه.ق / ۲۳ آوریل ۱۹۰۹ م. بهسرعت و بدون خونریزی بوشهر را تسخیر میکند. بعد از مدتی گمرک بوشهر که در رهن بریتانیاییها بود نیز توسط سید مرتضی و مِلّیون تصرف میشود. بعد از گذشت ۲ ماه از قیام سید مرتضی، دولت با موافقت بریتانیا احمدخان دریابیگی را به سمت حکمرانی کل بنادر جنوب ایران میگمارد. احمدخان ابتدا به نجف میرود و نظر علمای آنجا را جلب میکند و سپس از عراق به سمت بوشهر حرکت میکند. طی این مدت عدهای از نیروهای سید مرتضی که اکثراً صحرانشین بودند به بازار بوشهر دستبرد میزنند و اموال مردم را میدزدند.
تصویر طراحی شده اوژ فلاندن از بندر بوشهر.به گزارش اول فارس اوژن فلاندن Eugene Flandin نقاش فرانسوی، در سال ۱۲۱۷ خورشیدی (۱۸۴۰ میلادی) در زمان محمدشاه قاجار با همراهی معماری به نام پاسکال کوست Pascal Coste به ایران میآید.
جنرال کنسول بریتانیا در بوشهر که مخالف سرسخت سید مرتضی و مِلّیون بود به سر جرج بارکلی گزارشی از اوضاع بوشهر را ارسال میکند و در آن وضعیت بوشهر را نامناسب بیان میکند. سر ادوارد گری وزیر امور خارجهٔ وقت بریتانیا با مداخلهٔ نظامی بریتانیا موافقت میکند و ناو سلطنتی فاکس دستور حرکت از بندرعباس به بوشهر را میدهد. همچنین وزارت خارجهٔ ایران، روسیه، عثمانی، فرانسه و آلمان نیز با این مداخله موافقت میکنند. بعد از اتمام حجت نمایندهٔ سیاسی بریتانیا در بوشهر با سید مرتضی برای ترک بوشهر و رد این درخواست از طرف سید مرتضی، چهارصد نیروی بریتانیایی در ساحل پیاده شده، ساختمان نمایندگی بریتانیا (در سبزآباد فعلی)، محوطهٔ گمرک در شمال شهر، بانک شاهنشاهی و تجارتخانهٔ وانکهوس و شرکا را تصرف میکنند. با حمایت فاتحان تهران و نامهٔ آیتالله آخوند خراسانی، احمدخان دریابیگی به بوشهر برگشت و کنترل را در دست گرفت.
یک کشتی در حال ساخت در بوشهر سال ۱۳۰۳ (اثر والتر میتلهولتسر)
در ۱۵ جمادی الاول ۱۳۲۷ ه. ق، تفنگداران تنگستانی از صبح تا غروب به مبارزه با نیروهای حکومتی پرداختند اما نیروهای حکومتی با بمباران مواضع تنگستانیها، آنها را بهشدت در هم کوبیدند. احمدخان سعی کرد که با وساطت شیخ حسین خان چاهکوتاهی به موضوع خاتمه دهد اما موفق نشد. در نتیجه، سربازان پادگان و برخی اهالی بوشهر با تحریک بریتانیاییها خانه سید مرتضی تسلیم شد و صلح را پذیرفت.
در ۱۸ جمادی الاول ۱۳۲۷ ه.ق رؤسای لشکری و کسبه و تاجران بوشهر با حضور در دارالحکومه (امیریه) و تهیه استشهاد خواستار اخراج و تبعید وی از بوشهر شدند چرا که او را مایه اغتشاش و اختلال نظم میدانستند. اصرار بر اخراج و تبعید سید و مقاومت او ادامه پیدا کرد تا اینکه نهایتاً سید اسدالله خارقانی را به نمایندگی از آخوند خراسانی پیش او فرستادند تا سید مرتضی را مجاب به طبعیت کند اما دوباره نتیجه ای حاصل نشد در نتیجه نیروهای حکومتی با دو توپ منزل سید را گلولهباران کردند. بعد از تخریب قسمتی از منزل و فرار حامیان سیدمرتضی و غارت منزل، سید مرتضی با دو-سه نفر به سمت کنسولگری بریتانیا حرکت کرد اما سربازان دولتی او را دستگیر و به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند.
بعد از دستگیری سید مرتضی که سرکنسول بریتانیا، مستر چیک ویس، نیز در آن محل حضور داشت، او را در هلهله و هیاهو به دارالحکومه بردند و تسلیم حکومت کردند. چند روز بعد از دستگیری سید مرتضی، رئیسعلی دلواری با عده ای از روسای دشتی تصمیم گرفت به بوشهر حمله کند و سید مرتضی را آزاد کند اما احمدخان دریابیگی که از برنامه حمله رئیسعلی آگاه شده بود سید مرتضی را به کشتی مظفری در وسط دریا منتقل کرد. سید مرتضی پس از هجده روز توقیف در کشتی مظفری، در ۸ رجب ۱۳۲۷ ه.ق / ۲۶ ژوئیه ۱۹۰۹ م. به همراه خانواده اش به نجف تبعید شد.
یکی از دلایل شکست قیام و سید مرتضی و مشروطه خواهان بوشهر، سرخوردگی تاجران بوشهری از مشروطه خواهان بود. در طی ماهی که بوشهر در دست مشروطه خواهان و سید مرتضی بود و جاده بوشهر-شیراز نیز ناامن شده بود، متحمل ضرر شده بودند و خواستار حکمفرما شدن آرامش در منطقه بودند. یکی دیگر از دلایل شکست این قیام را ارتباط سید مرتضی با آلمانها میدانند.
با آغاز دوره انقلاب مشروطیت، انجمنهایی در بوشهر شکل گرفتند که از آنها میتوان به انجمن ایالتی (مجلس ملی) و ولایتی، بلدیه، اتحادیه تجار، داوطلبان ملی، شوکت اسلامیه، صفا، تجارت، اتحاد اسلامی و وکلای مدرسه سعادت اشاره کرد. در این بین لژ فراماسونری نیز در بوشهر فعالیت داشتهاست. لژ نظامی فراماسونری دیگری نیز در دستک (در ۱۴ کیلومتری بوشهر) بین سالهای ۱۹۱۴–۱۹۱۸ م. که بوشهر تحت اشغال بریتانیا بود، وجود داشتهاست.
تصویری قدیمی از کشتی رافائل در بوشهر
در سال ۱۹۷۶ محمدرضا پهلوی ۲ کشتی توریستی به نامهای «رافائل» و «میکل آنژ» را به دلیل عدم توانایی ایتالیاییها در بازپرداخت تسهیلاتی که سالها قبل دولت ایران به این کشور پرداخت کرده بود، بعنوان غرامت دریافت کرد. میکل آنژ که کوچکتر بود به بندرعباس و رافائل به بوشهر فرستاده و ساکن شدند. در این دوره، کشتی رافائل که با ۲۷۶ متر طول و ۳۱ متر عرض از کشتی تایتانیک هم بزرگتر بود مورد توجه و علاقه مردم بوشهر و حتی کشور قرار گرفت بهطوری که به آن لقب «تایتانیک ایران» را داده بودند. با شروع جنگ تحمیلی محل استقرار این کشتی بمباران شد به همین علت با یدککش هزار متر در کنار ساحل جابهجا شد اما در روز پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۳۶۲ هواپیماهای عراقی بالاخره در گرماگرم بمباران خارگ و بوشهر آن را هدف موشک قرار داده و به آن آسیب جدی وارد کردند به حدی که رافائل تا نیمه در آبهای کم عمق ساحلی لنگرگاه بوشهر فرورفت. چیزی نگذشت که یک کشتی باری به نام ایران سیام ناگهان به صورت اتفاقی با آن برخورد کرد و به بدنه اش آسیب جدی رساند و نهایتاً کشتی رافائل بهطور کامل غرق شد. حضور کشتی رافائل در بوشهر برای مردم بوشهر به یک خاطره فراموش نشدنی تبدیل شدهاست و اخیراً مستندی دربارهٔ این کشتی ساخته شده و در شبکه مستند صداوسیمای ایران پخش شدهاست.
بوشهر بر کرانههای خلیج بوشهر واقع در شبهجزیره بوشهر در موقعیت جغرافیایی ۲۸ درجه و ۵۹ دقیقه و ۳ ثانیه، و عرض جغرافیایی ۵۰ درجه و ۵۱ دقیقه و ۱۵ ثانیهٔ طول شرقی نسبتبه نصفالنهار گرینویچ قرار دارد. طول این شبهجزیره حدود ۱۵ کیلومتر و عرض آن بین ۲ الی ۴ کیلومتر است. این شهر یا همسطح دریا یا در برخی قسمتها پایینتر از سطح دریا قرار دارد. بوشهر فقط از سمت شرق به خشکی راه دارد که در این قسمت جادهٔ ورودی به شهر به نام جادهٔ شیراز – بوشهر قرار دارد.
اقوام
در تاریخ ۱۹۱۳ میلادی، ج.ج. لوریمر، سرکنسول انگلیس در بوشهر که جمعیت آن ۱۵هزار نفر بود، قومیتهای موجود در شهر بوشهر را طبق جدول زیر اعلام کرد.
قوم | جمعیت (نفر) |
---|---|
بوشهریها | ۵۰۰۰ |
شنبدیها | ۲۵۰۰ |
کازرونیها | ۱۰۰۰ |
بهبهانیها | ۱۰۰۰ |
خنسیرها | ۳۰۰ |
شیرازیها | ۲۰۰ |
تنگستانیها | ۲۰۰ |
دوانیها | ۲۰۰ |
بحرینیهای عرب | ۲۰۰ |
دهدشتیها | ۱۵۰ |
دشتیها | ۱۰۰ |
صمفانیها | ۴۰ |
خراجیها | ۳۰ |
اصفهانیها | ۱۰ |
طهرانیها | ۱۰ |
لنگهایها | ۵ |
این جدول نشان میدهد که بیشترین قوم غالب در بوشهر از کدام بودهاست. طبق این جدول قومهای غالب بهترتیب، خود بوشهریها، شنبدیها، کازرونیها، بهبهانیها، خنسیرها، شیرازیها، تنگستانیها، دوانیها و بحرینیهای عرب بودهاند. پس میتوان گفت که نژاد مردم شهر بوشهر در اصل از این قومها بودهاست.
اهالی بوشهر به همراه تعدادی تکنسین در حال انتقال هواپیما در فرودگاه بوشهر در سال ۱۳۰۳ (والتر میتلهولتسر)
ارامنه
براساس اسناد موجود در بایگانی وزارت خارجه که کشیش واهاک (رئیس روحانی ارامنه بوشهر) با مجلس شورای ملی و وزارت خارجه مکاتبه داشتهاست میتوان تخمین زد که حضور ارامنه در این شهر سیصد سال است. در واقع از دوره صفویان ارامنه در بوشهر حضور داشتهاند. بعد از سقوط اصفهان توسط افغانها و در دوره پایانی صفویه، بخشی از این اقلیت به نواحی جنوبی از جمله بوشهر مهاجرت کردند. طبق گفته پیشینیان، مردم و ارامنه بوشهر با هم ارتباط بسیار نزدیکی داشتهاند و ارامنه بوشهر مورد اعتماد مردم بوشهر بودهاند بهطوری که اندوختهها و داراییهای خود را به آنان میسپردهاند. همچنین در دوره مشروطه که قوای مردمی گمرک بوشهر را تصرف میکنند و بلژیکیها را از ریاست خلع میکنند، یک ارمنی به نام مؤسس خان ارمنی را به ریاست آن منصوب میکنند. همچنین در تأمین مالی بعضی از فعالیتها در بوشهر نیز مشارکت داشتهاند. در حال حاضر از کلیساهای ارامنه بوشهر میتوان به کلیسای گئورگ مقدس اشاره کرد که خود بنوعی نشان از حضور بسیار زیاد اقلیت ارامنه در بوشهر داشتهاست.
یهودیان
طبق اطلاعات ذکر شده در اسناد تاریخی، در سالهای ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰ م. به ترتیب حدود ۷۰ و ۳۵۰ نفر یهودی در بوشهر ساکن بودهاند. در سال ۱۹۰۰ م. یهودیان بوشهر به ۶۰۰ نفر میرسند که در محلههای بهبهانی و دهدشتی و در منطقه ای به نام محله «کلیمیها» ساکن بودهاند.
شغل اکثر یهودیهای بوشهر زرگری، پارچه فروشی، مشروب فروشی، دارو فروشی و صرافی بودهاست. یهودیان بوشهر دارای سه کنیسه بودهاند. در دوره قاجار با وجود محدودیت برای یهودیان اما در بوشهر زندگی مسالمت آمیزی داشتهاند بهطوری که در انجام امورات زندگی و اجرای مراسمات مسلمانان؛ کمک کننده و یاری گر مسلمانان بودهاند از خاندان مشهور یهودی بوشهر میتوان به ساسونها اشاره کرد.
از گذشته دور یکی از منابع درآمد مردم شهر بوشهر تجارت از راه دریا بودهاست. در سفرنامه یوشیدا ماساهارو که بعنوان اولین فرستاده امپراتور ژاپن به ایران در دوره قاجار بوده و از بوشهر و دشتستان برای رسیدن به پایتخت عبور کردهاست، نوشته شده که اکثر تجار بزرگ و معتبر بوشهر یا ارمنی و یهودی بودهاند یا خارجی. او از خاندان یهودی ساسونها در بوشهر بعنوان یکی از تجار بزرگ نام برد. از دیگر تجار مشهور بوشهر در آن دوران میتوان به هوتس که هلندی بودند اشاره کرد. از شرکتهای قدیمی تجاری در بوشهر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- شرکت هاتس و پسران (دارای دو شعبه در لندن و بوشهر)
- شرکت موییر توییدی (یک شرکت بریتانیایی)
- شرکت گری پل (یک شرکت بریتانیایی)
- شرکت دیوید ساسون (یک شرکت یهودی که در بوشهر و اصفهان شعبه داشت)
از شرکتهای کشتیرانی قدیمی در بوشهر میتوان موارد زیر را نام برد:
- کمپانی حاج ابوالقاسم بوشهری
- کمپانی کشتیرانی جهازات هند انگلیسی
- کمپانی کشتیرانی جهازات خلیج فارس
- کمپانی خط هامبورگ و آمریکا
- کمپانی روسی کشتیرانی و تجار
همچنین یوشیدا دو قلم از مهمترین کالاهای صادراتی از این بندر را تریاک و اسب عنوان میکند. از دیگر نکات جالب این سفرنامه میتوان به کاشت خربزه و هندوانه در بوشهر اشاره کرد که نشان میدهد مردم بوشهر ظاهراً در این منطقه کشاورزی میکردهاند و منبع درآمدشان هم بودهاست.
نمای کلی پانوراما با درختان نخل و شتر، بوشهر. ایران. چاپ آنتیک حکاکی شده استیل قدیمی. منتشر شده در L’Univers La Perse، در سال ۱۸۴۱. تاریخ امپراتوری ایران باستان
اقتصاد شهر بوشهر در اصل بسیار وابسته به دریا است. صنایع دریایی مانند کشتیسازی و سکوسازی، تجارت دریایی، و شیلات نقش مهمی در اقتصاد مردیم این شهر داشته و دارد. اما چند ده سال از تأسیس منطقه ویژه اقتصادی بوشهرو دو شهرک صنعتی و یک ناحیه صنعتی دریائی بوشهر در کنار این شهر میگذرد و نقش این دو در اقتصاد مردم این شهر پررنگ تر شدهاست. جدای از اشتغال در محیطهای اداری، وجود چندین پایگاه نظامی (پایگاه ششم شکاری، منطقه دوم نیروی دریای سپاه، نیروی دریایی ارتش(گردان تکاوران دریایی بوشهر)، نیروی هوافضای سپاه، پدافند هوایی شهید بوشهریان، و نیروی زمینی سپاه)، چندین نیروگاه اتمی و گازی از دیگر مواردی است که در ایجاد اشتغال و اقتصاد مردم نقش داشتهاست. از دیگر منابع درآمدی و اشتغال مردم بوشهر، میتوان به وجود مراکز تجاری و تفریحی در بوشهر اشاره کرد که هماکنون در حال افزایش میباشد.
جاذبههای گردشگری
قسمت ساحلی بافت قدیم بوشهر در سال ۱۳۷۸ با شماره ۲۳۶۰ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد. تقریباً تمامی این نواحی قدیمی و مربوط به دورهٔ حکومتهای پیشین است.از اماکن تاریخی و دیدنی این شهر میتوان به مراکز مقابل اشاره نمود: ریشهر، آب انبار قوام، خانه قاضی، عمارت دهدشتی، مدرسه گلستان، بافت شهر بوشهر، عمارت کلاهفرنگی بوشهر، عمارت گلشن، کلیسای ارامنه گریگوری، گورستان مهاجمین انگلیسی، قبر جنرال، عمارت کوتی، مدرسه سعادت، عمارت ملک بوشهر، آرامگاه اصفهانی، معبد خدا دریا، کلیسای مسیح مقدس، قلعه هلندیها، کنیسه یهودیان، عمارت حاج رئیس
موزه
موزههای شهر بوشهر عبارتاند از: باستانشناسی، مردمشناسی بوشهر، دریا و دریانوردی خلیج فارس، تاریخ طبیعی، تاریخ پزشکی خلیج فارس، موزه منطقه ای خلیج فارس (بزرگترین موزه جنوب ایران)،موزه تجارت دریایی خلیج فارس،دهدشتی
نظر دادن یادتون نره
نظرات