هارپاک: اسرار شعلهای باستانی در قلب کوهستانهای ابیانه
اول فارس،هوشنگ جهانبخش ؛ آتشکده هارپاک یا آتشکده ابیانه، یک مکان زرتشتی کمتر شناخته شده اما مهم، پنجرهای رو به بافت غنی مذهبی و فرهنگی ایران باستان میگشاید. این گزارش به اهمیت تاریخی، معماری، و مذهبی آتشکده هارپاک میپردازد و اطلاعات موجود را برای ارائه یک نمای کلی جامع، گردآوری میکند. در حالی که این آتشکده به گستردگی دیگر آتشکدههای بزرگ، مستند نشده است، اما هرپاک در درک آیینهای زرتشتی منطقهای و شبکه گسترده آتشهای مقدسی که زمانی منظر ایران را روشن میکردند، اهمیت دارد. این گزارش، ریشههای احتمالی ساسانی، ویژگیهای معماری آن در ارتباط با گونهشناسی معابد زرتشتی، نقش آن در آیینهای مذهبی، و وضعیت فعلی حفاظت آن را بررسی میکند و بر نیاز به تحقیقات و حفاظت بیشتر تأکید میورزد.
اهمیت آتش در زرتشتیگری و معابد آن
زرتشتیگری، یکی از قدیمیترین دینهای جهان باستانی که بهطور پیوسته رواج داشته، بیش از سه هزاره پیش در ایران باستان (پرشیا) پدید آمد. ستایش آتش (آتر)، که تجلی الهی اهورا مزدا، وجود برتر، محسوب میشود، در آموزهها و آیینهای آن محوری است. آتش نماد پاکی، حقیقت، نور و نیروی زندگیبخش کیهان است. از این رو، آتشکدهها، که با نامهای «آتشکده» یا «درمهر» (دروازه میترا/عشق) شناخته میشوند، به کانونهای عبادت و زندگی اجتماعی زرتشتیان تبدیل شدند.
این معابد تنها مکانی برای نگهداری یک شعله مقدس نبودند؛ آنها سازههایی با طراحی دقیق بودند که مفاهیم پیچیده الهیاتی و باورهای کیهانشناختی را بازتاب میدادند. امپراتوری ساسانی (۲۲۴-۶۵۱ پس از میلاد)، که زرتشتیگری را به عنوان دین رسمی خود برگزید، دوره پرباری از ساخت و استانداردسازی آتشکدهها را مدیریت کرد. این بناها از مجموعههای عظیم و مورد حمایت امپراتوری مانند تخت سلیمان تا معابد کوچکتر و منطقهای که به جوامع محلی خدمت میکردند، متغیر بودند. آتشکده هارپاک، که در این محیط تاریخی و مذهبی قرار دارد، بخش مهمی از این شبکه معنوی گسترده را تشکیل میدهد. آتشکده ابیانه را نمونهای از معابد زرتشتی دانستهاند که در جوامع کوهستانی ساخته میشد.
هدف این گزارش، گردآوری و تحلیل دانش موجود در مورد آتشکده هارپاک (ابیانه) است. به دلیل وضعیت نسبتاً ناشناخته آن در مقایسه با سایتهایی مانند آذرگشنسب یا کرکوک، اطلاعات ممکن است پراکنده باشد. با این حال، با بررسی کاوشهای باستانشناسی، اشارات تاریخی (در صورت وجود)، مطالعات معماری تطبیقی و تاریخ زرتشتیگری منطقهای، میتوان تصویری روشنتر از هرپاک به دست آورد. این مطالعه به دوره احتمالی ساخت آن، طرح معماری و چگونگی مطابقت یا انحراف آن از طراحی معمولی معابد زرتشتی، کارکردهای آیینی احتمالی، و وضعیت فعلی و چشماندازهای آن برای تحقیقات و حفاظت آینده میپردازد. درک هرپاک نه تنها به مطالعه زرتشتیگری کمک میکند، بلکه به قدردانی گستردهتر از میراث غنی پیش از اسلام ایران نیز میافزاید.
بستر جغرافیایی و تاریخگذاری احتمالی آتشکده هارپاک
شناسایی مکان دقیق و دوره تاریخی آتشکده هارپاک برای درک بستر آن حیاتی است. در حالی که «هرپاک» به اندازه برخی دیگر از سایتهای آتشکدهای شناخته شده نیست، تحقیقات نشان میدهد که مکان احتمالی آن در قلمروهای تاریخی ایران باستان، احتمالاً در مناطقی با جمعیت قابل توجه زرتشتی در دوران ساسانی یا حتی پیش از آن، قرار داشته است. آتشکده هرپاک (آتشکده ابیانه) کهنترین اثر تاریخی در ابیانه بهشمار میرود. این آتشکده که به شکل چهارتاقی ساخته شدهاست در محله میان ده در مسیر اصلی (راشتا) جای گرفتهاست. محلهای که آتشکده در آن جای دارد «برآزه» به معنای «برآذرگاه» خوانده میشود.
اطلاعات مربوط به مختصات جغرافیایی دقیق و تقسیمات اداری امروزی برای آتشکده هارپاک گاهی اوقات ممکن است محدود یا محلی باشد. با این حال، بر اساس دادههای باستانشناسی موجود و مطالعات منطقهای، بسیاری از آتشکدههای کمتر شناخته شده در استانهای غربی و مرکزی ایران یافت میشوند، مناطقی که قلب زرتشتیگری بودند. تحقیقات بیشتر در مورد بررسیهای باستانشناسی منطقهای و سوابق تاریخی محلی برای تعیین دقیق مکان آن و محیط اطراف، که اغلب بر مصالح ساختمانی و طراحی معبد تأثیر میگذاشت، ضروری خواهد بود.
تاریخگذاری آتشکدههای زرتشتی اغلب بر ترکیبی از عوامل تکیه دارد:
- سبک معماری: آتشکدههای ساسانی، برای مثال، بهطور معمول دارای یک ساختار چهارتاقی هستند که آتش مقدس را در خود جای داده و اغلب در یک مجموعه بزرگتر قرار گرفته است. وجود چنین عناصری در هرپاک به شدت منشأ ساسانی را نشان میدهد.
- مصالح و تکنیکهای ساخت: انواع سنگ، آجر، و ملاط مورد استفاده، و همچنین تکنیکهای بنایی، میتوانند در مقایسه با سایر سازههای تاریخگذاری شده در منطقه، سرنخهایی برای دوره ساخت ارائه دهند.
- یافتههای باستانشناسی: سفالینهها، سکهها، و سایر آثار کشف شده در محل یا نزدیک آن برای تاریخگذاری ارزشمند هستند. سکههای ساسانی، برای مثال، اغلب محراب آتش را در پشت خود دارند، و وجود آنها میتواند به ایجاد یک چارچوب زمانی کمک کند.
- اشارات تاریخی: در حالی که اشارات متنی مستقیم به هر آتشکده محلی نادر است، تاریخهای منطقهای یا گزارشهای جغرافیدانان اولیه اسلامی گاهی اوقات به سایتهای مذهبی مهم پیش از اسلام اشاره میکنند.
- تاریخگذاری رادیوکربن: اگر مواد آلی در بافت معبد یافت شوند (مثلاً تیرهای چوبی، زغال چوب از آیینهای پیریزی)، تاریخگذاری رادیوکربن میتواند تاریخهای مطلقتری را ارائه دهد.
با توجه به اینکه دوره ساسانی اوج ساخت و نهادینهسازی آتشکدهها را نمایندگی میکرد، بسیار محتمل است که آتشکده هارپاک به این دوره (قرن ۳ تا ۷ پس از میلاد) بازگردد. بسیاری از آتشکدههای منطقهای در این زمان برای خدمت به جوامع رو به رشد زرتشتی و تثبیت حضور دین دولتی در سراسر امپراتوری تأسیس شدند. برخی معابد ممکن است سوابق قبلی، پارتی (۲۴۷ پیش از میلاد – ۲۲۴ پس از میلاد) یا حتی هخامنشی (۵۵۰-۳۳۰ پیش از میلاد) داشته باشند، با سازههایی که در طول قرنها بازسازی یا گسترش یافتهاند. بدون گزارشهای حفاری باستانشناسی خاص برای هرپاک، تاریخگذاری قطعی همچنان حدسی است اما بر اساس الگوی کلی گسترش معابد زرتشتی، به شدت به دوره ساسانی متمایل است.
منظره اطراف یک آتشکده نیز مهم بود. آنها اغلب در زمینهای مرتفع ساخته میشدند، که دید و حس برجستگی مقدس را فراهم میکرد. نزدیکی به منابع آب نیز رایج بود، زیرا آب، مانند آتش، عنصری مقدس در زرتشتیگری است و برای آیینهای تطهیر ضروری بود. بنابراین، بستر اکولوژیکی و توپوگرافی هرپاک بینش بیشتری را در مورد انتخاب آن به عنوان یک سایت مقدس ارائه میدهد.
ویژگیهای معماری آتشکده هارپاک: یک تحلیل تطبیقی
معماری آتشکدههای زرتشتی در طول قرنها تکامل یافت اما ویژگیهای متمایزی را بهویژه در دوره ساسانی توسعه داد. عنصر اصلی معمولاً چهارتاق بود، یک اتاق مربع با چهار ورودی طاقدار، که توسط گنبدی پوشانده شده بود. این سازه، محراب آتش مقدس (آتشدان) را در خود جای داده و برای طواف طراحی شده بود، که یک عمل آیینی کلیدی محسوب میشد. درک طرح معماری آتشکده هارپاک مستلزم مقایسه ویژگیهای شناختهشده یا مفروض آن با این گونهشناسی تثبیت شده است.
اجزای اصلی معماری آتشکدههای ساسانی:
- چهارتاق: این قسمت، قدسالاقداس و قلب آتشکده بود. چهار طاق اغلب نماد چهار جهت اصلی یا چهار عنصر بودند. گنبد نمایانگر آسمان بود. طراحی، تضمین میکرد که آتش مقدس از چندین نقطه در داخل حرم قابل مشاهده باشد، اما اغلب از عوامل بیرونی و دید مستقیم عمومی از دور محافظت میشد.
- آتشدان: آتشدان که در مرکز چهارتاق قرار داشت، یک اجاق مقدس بود، معمولاً یک ستون یا سکوی سنگی یا فلزی که آتش متبرک بهطور مداوم روی آن میسوخت. طراحی آن متفاوت بود، اما همیشه مرتفع بود.
- راهروها و آمبولاتوریها (محلهای گشتوگذار): در اطراف چهارتاق، اغلب راهروها یا آمبولاتوریهایی وجود داشتند که به کشیشان و پرستشکنندگان اجازه میدادند طواف آیینی را بدون ورود مستقیم به مجاورت نزدیکترین شعله مقدس انجام دهند، یا به سایر بخشهای مجموعه معبد دسترسی پیدا کنند. اینها همچنین برای جداسازی اتاق آتش مقدس استفاده میشدند.
- اتاقهای فرعی و حیاطها: مجموعههای بزرگتر آتشکده شامل اتاقهای اضافی برای کشیشان (مغان)، آمادهسازی آیینها، نگهداری ابزارهای مقدس (آلات)، و شاید فضاهایی برای آموزش مذهبی یا گردهماییهای اجتماعی بود. حیاطها فضاهای باز را در محوطه معبد فراهم میکردند.
- دیوارهای محوطه: کل مجموعه معبد معمولاً توسط دیواری محصور میشد که محوطه مقدس (پاویس) را از دنیای عرفی جدا میکرد.
- جهتگیری: در حالی که بهطور سفت و سخت یکسان نبود، اغلب نگرانی برای جهتگیری وجود داشت، گاهی اوقات با جهتهای اصلی یا رویدادهای نجومی خاص همسو میشد، هرچند این موضوع بحث علمی در حال انجام است.
معماری هرپاک:
آتشکده هارپاک در سابات، یکی از گذرگاههای سرپوشیده قرار دارد. این بنا دارای سه طبقه و چهار طاقی است و از مصالح به کار رفته در آن سنگ لاشه و گچ هستند. این بنا از هر سو دیده میشود و در مسیر کوچه اصلی ابیانه که از دروازه بالا تا دروازه پایین کشیده شدهاست، قرار دارد. این بنا مانند دیگر بناهای ابیانه روی شیبی پست و بلند واقع شدهاست. هنوز یک تالار کوچک از آخرین طبقهٔ این بنا باقی ماندهاست. این آتشکده دارای طبقه مخصوص آداب مذهبی، یک سرسرا که از سه جزء گنبدوار تشکیل شده و چند قسمت دیگر تشکیل شدهاست. در میانه آتشکده آتشی روشن بوده که مسیر کاروان را روشن میکرده و مورد احترام بودهاست. آتش آتشکده را با زغال سنگ روشن میکردند. در حال حاضر زغال سنگ به وفور در حوالی روستای ابیانه یافت میشود.
بدون نقشههای باستانشناسی دقیق یا اسناد عکاسی گسترده که بهراحتی برای “آتشکده هارپاک (ابیانه)” در پایگاههای داده دانشگاهی اصلی در دسترس باشد، توصیف معماری دقیق چالشبرانژ است. با این حال، اگر هرپاک یک آتشکده منطقهای معمولی از دوران ساسانی باشد، احتمالاً حداقل یک ساختار اصلی چهارتاق را نشان خواهد داد. تفاوتها بر اساس موارد زیر وجود خواهد داشت:
- مصالح محلی: ساختوساز از سنگ، آجر پخته یا خشت و چوب موجود در منطقه استفاده میکرد. کیفیت بنایی، صنعتگری منطقهای و اهمیت معبد را بازتاب میداد.
- مقیاس و اهمیت: معابد امپراتوری یا استانی بزرگ، باشکوه و با تزئینات فراوان بودند، در حالی که معابد کوچکتر و محلی، مقیاس و تزئینات سادهتری داشتند. اندازه و پیچیدگی هرپاک وضعیت آن را نشان میدهد.
- تغییرات منطقهای: در حالی که چهارتاق یک ویژگی یکپارچهکننده بود، سبکهای معماری و تطبیقات منطقهای بدون شک وجود داشت. طراحی خاص طاقها، ساختار گنبد، و چیدمان اتاقهای اطراف میتوانست تأثیرات محلی را نشان دهد.
طرح فرضی (بر اساس الگوهای معمولی):
اگر هرپاک از یک مدل رایج پیروی کند، ممکن است بقایای زیر یافت شود:
- یک ساختار مرکزی، احتمالاً گنبدی، مربعشکل (چهارتاق). وضعیت حفظ گنبد و طاقها متفاوت خواهد بود.
- شواهدی از یک راهرو یا گذرگاه اطراف.
- پایهها یا دیوارهای پایینی اتاقهای مجاور یا یک حیاط.
- آثاری از یک دیوار محوطه.
نبود گنبد، برای مثال، کارکرد آن را به عنوان آتشکده نفی نمیکند، زیرا بسیاری از گنبدها در طول قرنها فروریختهاند. طرح پایهای، بهویژه طرح چهارطاقی، اغلب بادوامترین شواهد است.

برای درک هرپاک، مقایسه آن با سایر آتشکدههای شناخته شده در مقیاسهای مختلف مفید است:
- تخت سلیمان (آذرگشنسب): یک آتشکده امپراتوری، که یک چهارتاق بزرگ، ساختمانهای فرعی گسترده، و یک محوطه مستحکم در اطراف یک دریاچه دهانه آتشفشانی را به نمایش میگذارد.
- آتشکده نیاسر (استان اصفهان): یک چهارتاق ساسانی به خوبی حفظ شده، که نمونهای واضح از این شکل معماری را ارائه میدهد.
- بیشاپور (استان فارس): کاخ والریان و سازههای نزدیک، اشکال چهارتاق را نشان میدهند که در زمینههای کاخنشینی و شهری بزرگتر ادغام شدهاند.
- تعداد زیادی چهارتاق کوچکتر در سراسر ایران: بسیاری از چهارتاقهای جدا افتاده در منظر ایران پراکنده هستند، که گمان میرود آتشکدههای محلی باشند. هرپاک ممکن است در این دسته قرار گیرد.
جزئیات معماری خاص هرپاک – تعداد ورودیهای واقعاً استفاده شده (گاهی اوقات یک یا چند طاق مسدود میشدند)، حضور هر عنصر تزئینی (گچبری، حجاری)، و ابعاد دقیق – نیازمند بررسی و گزارش باستانشناسی در محل است. این جزئیات برای درک کامل جایگاه آن در طیف معماری مذهبی زرتشتی حیاتی است.
اهمیت مذهبی و آیینهای عبادی در هارپاک
آتشکده هارپاک، مانند تمامی آتشکدههای زرتشتی، به عنوان یک مرکز حیاتی برای پرستش، آیین و همبستگی اجتماعی عمل میکرد. آتش مقدسی که در آن نگهداری میشد، به عنوان یک خدا مورد پرستش قرار نمیگرفت، بلکه به عنوان نمادی پاک و قدرتمند از اهورا مزدا، الوهیت، و تجسم حقیقت (اَشا) مورد احترام بود.
ماهیت آتش مقدس:
زرتشتیگری آتشها را به درجات مختلفی طبقهبندی میکند، که آتشهای معبد مقدسترین آنها هستند. تأسیس و تقدیس آتش معبد یک فرآیند پیچیده و طولانی بود که اغلب شامل پاکسازی آیینی و ترکیب شعلهها از منابع مختلف، از جمله صاعقه، آتشهای خانگی و آتشهای مربوط به مشاغل خاص میشد. پس از استقرار، آتش مقدس باید توسط کشیشان بهطور دائمی روشن نگه داشته میشد و آنها در زمانهای مقرر، معمولاً پنج بار در روز، متناسب با گهنبارها (دورههای روز)، دعا و سوخت (بهطور سنتی چوب خشک و معطر) تقدیم میکردند.
آیینهای انجام شده در آتشکدههایی مانند هارپاک:
- مراسم یسنا: این اصلیترین عمل پرستش زرتشتی است، یک آیین پیچیده که شامل تلاوت متون اوستایی (از جمله گاتها، سرودهای منسوب به خود زرتشت)، آمادهسازی و تقدیم هَوم (یک نوشیدنی مقدس گیاهی) و آبخوری است. در حالی که یسناهای مفصلتر که شامل قربانی حیوانات (که تا حد زیادی در دورههای بعدی متوقف شد) در محوطههای خاصی انجام میشدند، یسنای اصلی بر تقویت آفرینش و پرهیزکاری متمرکز بود.
- آفرینگان: اینها مراسم دعا و یادبود هستند که اغلب به افتخار موجودات معنوی (یزتها)، ارواح درگذشتگان (فروهرها) یا برای رفاه جامعه و افراد انجام میشوند. آنها شامل دعا و پیشکش میوه، گل و سایر اقلام نمادین هستند.
- مراسم جشنها: آتشکدهها در برگزاری جشنهای مهم زرتشتی، مانند نوروز (سال نو)، مهرگان (بزرگداشت میترا) و سده (یک جشن آتش زمستانی)، مرکزی بودند. این مناسبتها شاهد گردهماییهای بزرگتر مؤمنان بود.
- عبادت شخصی: پرستشکنندگان عادی به معبد میآمدند تا دعاهای شخصی بخوانند، طلب برکت کنند و پیشکشهایی از چوب صندل یا کندر به آتش مقدس ارائه دهند. آنها معمولاً قبل از نزدیک شدن به مناطق مقدس، آیینهای پاکسازی (وضو) را انجام میدادند.
- آیینهای پاکسازی: پاکی در زرتشتیگری از اهمیت بالایی برخوردار است. آتشکدهها مکانهایی بودند که آیینهای پاکسازی پیچیده، مانند برشنوم نُه شب (یک پاکسازی نُه شبه)، میتوانستند توسط کشیشان برای افرادی که با منابع ناپاکی تماس داشتند، اجرا شوند.
- نگهداری آتش: کشیشان (موبدان) مسئول مراقبت دقیق از آتش مقدس بودند و اطمینان حاصل میکردند که هرگز خاموش نشود و با سوخت پاک و خشک تغذیه شود. آنها هنگام مراقبت از آتش، پدامی (پارچهای که دهان و بینی آنها را میپوشاند) میپوشیدند تا از آلوده شدن آتش با نفسشان جلوگیری کنند.
نقش هارپاک در دنیای زرتشیان:
به عنوان یک آتشکده منطقهای، هرپاک قلب معنوی جمعیت محلی زرتشتی خود بوده است. این آتشکده به عنوان موارد زیر خدمت میکرده است:
- محلی برای پرستش: مکان اصلی برای نماز و آیینهای اجتماعی و فردی.
- مرکز آموزش مذهبی: جایی که کشیشان دانش مذهبی و آموزههای اخلاقی را منتقل میکردند.
- کانونی برای زندگی اجتماعی: جشنها و رویدادهای مهم زندگی (هرچند نه تولد یا مرگ به طور مستقیم در مقدسترین مناطق، به دلیل قوانین پاکی) با معبد مرتبط بودند.
- نماد هویت: حضور یک آتشکده، هویت زرتشتی را در یک چشمانداز چندمذهبی، بهویژه در دوره ساسانی که دین بخش جداییناپذیری از دولت بود، تقویت میکرد.
درجه خاص آتش نگهداری شده در هرپاک (آتش بهرام – آتش پیروزی، آتش آدُران – آتش آتشها، یا آتش دادگاه – آتش دادگستری/قانونی) تعیینکننده پیچیدگی آیینهای انجام شده و تعداد کشیشان مورد نیاز بود. یک آتش بهرام، بالاترین درجه، به منابع عظیم و یک گروه بزرگ از کشیشان نیاز داشت و تنها تعداد کمی در کل امپراتوری وجود داشت. آتشکدههای منطقهای مانند هرپاک به احتمال زیاد یک آتش آدُران یا یک آتش دادگاه را در خود جای داده بودند که نیازهای مذهبی روزمره مردم محلی را برطرف میکردند.
شعله پایدار در هرپاک، نظم کیهانی، حضور الهی و تداوم ایمان را برای زرتشتیانی که در آنجا پرستش میکردند، نسل به نسل، تا زمان زوال یا متروک شدن نهایی آن، نشان میداد.
کاوشها و تحقیقات باستانشناسی
میزان کاوشهای باستانشناسی در آتشکده هارپاک یک عامل حیاتی در درک ما از این سایت است. برخلاف آتشکدههای بزرگ و به خوبی حفاری شده، اطلاعات مربوط به هرپاک ممکن است به بررسیهای سطحی، ارزیابیهای اولیه، یا گنجاندن در پروژههای باستانشناسی منطقهای گستردهتر محدود باشد.
یافتههای باستانشناسی احتمالی در سایتی مانند هارپاک:
اگر حفاریهای باستانشناسی سیستماتیک در هرپاک انجام شود، میتواند اطلاعات فراوانی را به دست آورد:
- بقایای سازهای: نقشهبرداری دقیق از چهارتاق، راهروهای اطراف، اتاقهای فرعی و دیوارهای محوطه. این امر گونهشناسی معماری، مراحل ساخت و هرگونه تغییرات در طول زمان را روشن میکند.
- آتشدان: کشف و تحلیل خود آتشدان از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود. جنس، طراحی و هرگونه لایه خاکستر یا زغال باقیمانده میتواند بینشهایی را در مورد آیینهای عبادی ارائه دهد و به طور بالقوه امکان تاریخگذاری رادیوکربن را فراهم کند.
- مجموعههای سفالی: سفال یکی از رایجترین یافتهها در سایتهای باستانشناسی است. تحلیل انواع، اشکال و سبکهای تزئینی سفال میتواند به تاریخگذاری دورههای اشغال و استفاده از معبد و همچنین نشان دادن ارتباطات تجاری و سنتهای سفالی محلی کمک کند.
- سکهها: سکهها برای تاریخگذاری ارزشمند هستند، بهویژه سکههای ساسانی که اغلب آتشدانها را به تصویر میکشند. محل کشف آنها در داخل معبد نیز میتواند به درک استفاده از مناطق مختلف کمک کند.
- تزئینات گچبری یا نقاشیهای دیواری: معماری ساسانی، از جمله ساختمانهای مذهبی، گاهی دارای نقشبرجستههای گچبری مفصل یا، به ندرت، نقاشیهای دیواری بود. قطعاتی از این تزئینات ترجیحات زیباییشناختی و مضامین شمایلنگاری را آشکار میسازد.
- ابزارها و وسایل: وسایل آیینی، ابزارهای مورد استفاده کشیشان یا کارکنان معبد، یا اشیاء روزمره باقیمانده از پرستشکنندگان میتوانند بینشهایی را در مورد عملکرد روزانه معبد ارائه دهند.
- بقایای آلی: اگر شرایط حفظ اجازه دهد، مواد آلی مانند چوب (از تیرهای سقف، سوخت)، دانهها یا استخوان حیوانات (از پیشکشهای متبرک یا غذاها) میتوانند اطلاعاتی در مورد تکنیکهای ساخت، رژیم غذایی و آیینهای عبادی ارائه دهند.
- شواهدی از متروک شدن یا تخریب: لایههای باستانشناسی ممکن است نشان دهد که چگونه و چه زمانی معبد از کار افتاده است – آیا به تدریج متروک شده، تغییر کاربری داده، یا در طول رویدادهایی مانند فتوحات اعراب یا آشوبهای بعدی تخریب شده است.
اهمیت تحقیقات باستانشناسی:
تحقیقات باستانشناسی سیستماتیک در هارپاک بسیار ارزشمند خواهد بود. این تحقیقات میتواند:
- هویت آن را به عنوان یک آتشکده تأیید کند.
- تاریخگذاری دقیق برای ساخت و دورههای استفاده از آن را فراهم کند.
- طرح معماری کامل آن و هرگونه ویژگی منحصر به فرد را آشکار سازد.
- شواهد ملموسی از آیینهای مذهبی انجام شده در آن ارائه دهد.
- زندگی کشیشان و جامعهای را که به آن خدمت میکرد، روشن سازد.
- به نقشه جامعتری از مکانهای مقدس زرتشتی در ایران کمک کند.
بدون چنین تحقیقاتی، هارپاک عمدتاً یک نام باقی میماند، و داستان کامل آن فقط در سنگهای فرسوده و خاکی که گذشته آن را پوشانده، حفظ میشود.
وضعیت کنونی، چالشهای حفاظت و چشماندازهای آینده
وضعیت کنونی آتشکده هارپاک، مانند بسیاری از سایتهای باستانشناسی در ایران و سراسر جهان، موضوع نگرانی قابل توجهی است. نیروهای طبیعت، فعالیتهای انسانی و اغلب کمبود منابع برای حفاظت، میتواند منجر به تخریب تدریجی سازههای باستانی شود.
وضعیت کنونی احتمالی:
بر اساس وضعیت عمومی بسیاری از سایتهای باستانشناسی کمتر شناختهشده در منطقه، آتشکده هارپاک ممکن است ویژگیهای زیر را نشان دهد:
- بیثباتی سازهای: دیوارها ممکن است در حال فروریختن باشند، طاقها در حال ریزش، و هر بخش گنبد باقیمانده ممکن است در معرض خطر باشد. فرسایش ناشی از باد و باران، فعالیتهای لرزهای، و رشد پوشش گیاهی، همگی میتوانند به بنای باستانی آسیب وارد کنند.
- فرسایش مواد: سنگ، آجر پخته و خشت (در صورت استفاده) همگی در برابر فرسایش آسیبپذیر هستند. گچبری یا سایر عناصر تزئینی به ویژه شکننده هستند.
- غارت و تخریب: متأسفانه، سایتهای باستانشناسی، بهویژه آنهایی که در مناطق دورافتاده یا با حفاظت ناکافی قرار دارند، میتوانند هدف حفاریهای غیرقانونی و تخریب باشند.
- تجاوز: توسعه مدرن، کشاورزی، یا پروژههای زیربنایی میتوانند در صورت عدم مدیریت دقیق، تمامیت سایتهای باستانشناسی را تهدید کنند.
- عدم وجود تابلو و تفسیر: بدون تابلوهای مناسب، مدیریت سایت، یا مواد تفسیری، اهمیت سایت ممکن است برای بازدیدکنندگان یا جوامع محلی آشکار نباشد، که باعث کاهش مشارکت عمومی در حفاظت آن میشود.
چالشهای حفاظت:
حفاظت از سایتی مانند هرپاک با چالشهای متعددی روبرو است:
- بودجه: حفاظت باستانشناسی و نگهداری بلندمدت نیازمند سرمایهگذاری مالی قابل توجهی است که میتواند کمیاب باشد، بهویژه برای سایتهای غیریادمانی یا کمتر مشهور.
- تخصص: دانش تخصصی در زمینه حفاظت معماری باستانی، علم مواد باستانشناسی، و مدیریت سایت ضروری است.
- عوامل محیطی: شرایط آب و هوایی سخت در بسیاری از نقاط ایران (دماهای شدید، خشکی، یا برعکس، بارندگیهای فصلی شدید) تهدیدات مداومی را ایجاد میکنند.
- آگاهی و مشارکت جامعه: افزایش آگاهی در میان جوامع محلی در مورد ارزش میراثشان و مشارکت دادن آنها در تلاشهای حفاظتی برای موفقیت بلندمدت حیاتی است.
- مستندسازی: مستندسازی کامل (نقشهبرداری دقیق، سوابق عکاسی، اسکن سه بعدی) قبل، حین و پس از هر کار حفاظتی ضروری است و به عنوان یک سابقه حیاتی در صورت از بین رفتن بخشهایی از سایت عمل میکند.
- توازن بین دسترسی و حفاظت: اگر سایت به یک مقصد گردشگری تبدیل شود، مدیریت تأثیر بازدیدکنندگان برای جلوگیری از تخریب بیشتر حیاتی است.
چشماندازهای آینده و توصیهها:
با وجود چالشها، همیشه چشماندازهایی برای آینده سایتهای میراثی مانند آتشکده هارپاک وجود دارد:
- بررسی و کاوش باستانشناسی جامع: نیاز فوری به یک بررسی علمی و دقیق از سایت است. این امر اهمیت تاریخی و فرهنگی آن را به طور قطعی مشخص کرده و دادههای اولیه را برای هر برنامه حفاظتی فراهم میکند.
- تثبیت و حفاظت: بر اساس یافتههای باستانشناسی، تلاشهای حفاظتی هدفمند باید برای تثبیت سازههای در حال ریزش، حفاظت از ویژگیهای آسیبپذیر، و جلوگیری از فرسایش بیشتر انجام شود. این کار باید با استفاده از تکنیکهای مناسب و قابل بازگشت که به مواد و روشهای ساخت اصلی احترام میگذارند، صورت گیرد.
- طرح حفاظت و مدیریت سایت: اجرای یک برنامه حفاظت رسمی، شامل مشخص کردن دقیق مرزهای سایت، نظارت منظم، و بهطور بالقوه حفاظت فیزیکی (حصارکشی، نگهبانان در صورت لزوم)، حیاتی است.
- تحقیق و انتشار: هرگونه تحقیق انجام شده در هارپاک باید در هر دو مجامع دانشگاهی ملی و بینالمللی منتشر شود تا دانش به اشتراک گذاشته شود و جایگاه آن افزایش یابد.
- مشارکت و آموزش جامعه: برنامههایی برای آموزش جمعیت محلی در مورد اهمیت هارپاک، مشارکت دادن آنها در نگهداری آن، میتواند حس مالکیت و غرور را تقویت کند.
- حفاظت دیجیتال: فناوریهایی مانند مدلسازی سه بعدی و واقعیت مجازی میتوانند نمونههای دیجیتالی از معبد ایجاد کنند و شکل و ویژگیهای آن را برای نسلهای آینده حفظ کرده و دسترسی مجازی را فراهم کنند، حتی اگر سایت فیزیکی شکننده یا دورافتاده باقی بماند.
- نامزدی برای وضعیت میراثی: اگر اهمیت آن تأیید شود، نامزدی هارپاک برای وضعیت میراث ملی یا حتی بینالمللی (مثلاً یونسکو) میتواند توجه، منابع و حفاظت بیشتری را به همراه داشته باشد.
آتشکده هارپاک، حتی اگر در حال حاضر در وضعیت ویرانی یا گمنامی باشد، پتانسیل کمک قابل توجهی به درک ما از گذشته زرتشتی ایران را دارد. سنگهای آن آغشته به تاریخ ایمانی هستند که یک تمدن را شکل داده است، و حفظ آن مسئولیتی است که شامل همه کسانی میشود که به تاریخ بشری و تنوع فرهنگی ارزش مینهند.
گواهی خاموش هارپاک
آتشکده هارپاک، گرچه در روایتهای بزرگتر از مشهورترین بناهای زرتشتی ایران جایگاه برجستهای ندارد، اما رشتهای اساسی در بافت پیچیده میراث مذهبی و فرهنگی این کشور را تشکیل میدهد. احتمالاً این آتشکده که در دوره ساسانی بنیانگذاری شده، روزگاری برای جامعه زرتشتی محلی، نور ایمان بوده، مکانی که آتش مقدس در آن پاس داشته میشد، آیینها در آن برگزار میگشتند و نظم کیهانی دوباره تأیید میشد.
نامگذاری:
در گویش ابیانه هِر به معنی زیر و پَک به معنی پله است. اما به باور برخی این نام به هارپاک، از چهرههای بزرگ و برتر در تاریخ هخامنشی و ماد، مربوط میشود. میرزا محمد خانقاهی از اهالی ابیانه عنوان میکند که هارپاک که آتشکده به نام او است، وزیر آژدهاک، آخرین پادشاه سلسله مادها بودهاست.
معماری آن، احتمالاً حول محور چهارتاق نمادین متمرکز بوده، اصول کیهانشناسی زرتشتی را بازتاب میداده و فضای مقدسی را برای ستایش آتار، تجلی الهی اهورامزدا، فراهم میکرده است. آیینهای انجام شده در محوطه آن، افراد و جامعه را به الوهیت پیوند میداد، گذر زمان را از طریق جشنهای مقدس نشان میداد و اصول اصلی پاکی و راستی را که زرتشتیگری را تعریف میکند، حفظ میکرد.
در حالی که دادههای باستانشناسی دقیق درباره هارپاک در منابع بینالمللی به آسانی در دسترس محدود به نظر میرسد، اهمیت بالقوه آن همچنان بالاست. هر معبدی از این دست، چه بزرگ و چه کوچک، به درک دقیقتری از گستردگی و تفاوتهای منطقهای زرتشتیگری در ایران باستان کمک میکند. چالشهای حفاظت – فرسایش، تأثیر انسانی، و محدودیتهای منابع – بدون شک هارپاک را، مانند بیشمار سایت میراثی دیگر، تحت تأثیر قرار داده است.
آینده آتشکده هارپاک به توجه مجدد محققان، سازمانهای میراث فرهنگی، و جوامع محلی بستگی دارد. بررسی باستانشناسی جامع برای گشودن تاریخ، جزئیات معماری، و مشارکتهای فرهنگی خاص آن از اهمیت بالایی برخوردار است. پس از آن، یک برنامه حفاظت و مدیریت اختصاصی برای حفاظت از بقایای فیزیکی آن برای نسلهای آینده ضروری است.
آتشکده هارپاک، حتی در وضعیت احتمالی ویران، گواهی خاموش بر قرنها ایمان و سنت است. مطالعه و حفاظت از آن صرفاً تمرینهای آکادمیک نیستند؛ بلکه اعمالی برای بازیابی و ارج نهادن به بخش حیاتی از میراث پایدار ایران و تاریخ مذهبی مشترک بشریت هستند. شعلههایی که زمانی در هارپاک میسوختند، ممکن است مدتها پیش خاموش شده باشند، اما نور علمی و فرهنگی که هنوز میتواند بتاباند، بیفروغ نمانده و در انتظار تلاشهایی است که داستان آن را به طور کاملتر بازگو خواهد کرد.