تاریخ جهان

وحشتناک‌ترین اعدام قاجار را ببینید!

آیا تا به حال اصطلاح "طرف رو به توپ بسته بودند" به گوشتان خورده است؟ آیا می‌دانید ریشه این عبارت ترسناک به کدام دوران تاریخی بازمی‌گردد؟

اول فارس: بر اساس اسناد تاریخی مربوط به سال ۱۲۸۵ شمسی، دزدان خشن، قاتلان سنگدل و متجاوزان به حقوق مردم، با چنین سرنوشت هولناکی روبرو می‌شدند. در این نوع اعدام، بدن فرد محکوم شده به طور کامل متلاشی شده و اثری از آن باقی نمی‌ماند.

987654
به توپ بستن یک محکوم در ایران، عکسی از آنتوان سوریوگین.

امروزه، این اصطلاح در زبان فارسی برای توصیف موقعیتی به کار می‌رود که فردی به شدت مورد حمله لفظی قرار گرفته و توانایی دفاع از خود را از دست داده و کاملاً تسلیم شده باشد. وقتی می‌گویند: «فلانی، بهمانی رو به توپ بسته بود…» منظورشان این است که دیگر هیچ اعتبار و حیثیتی برای آن فرد باقی نمانده است، درست همانند زمانی که جسم یک مجرم در مقابل توپ قرار می‌گرفت و نابود می‌شد.

اعدام با توپ روش اعدامی بود که در آن محکوم را به دهانهٔ توپ می‌بستند و با شلیک توپ اعدامش می‌کردند. جرج کارتر استنت در توصیف آن می‌نویسد:

زندانی معمولاً به توپی بسته می‌شود به گونه‌ای که لولهٔ آن در فرورفتگی مهره‌های کمر‌ش قرار بگیرد. با شلیک توپ، کلهٔ او ده–پانزده متر به هوا پرتاب می‌شود، بازوها در هوا پرواز می‌کنند و شاید نود متر دورتر سقوط می‌کنند، پاها زیر لولهٔ سلاح ول می‌شود و بدن به معنای واقعی کلمه منفجر می‌شود و ذره‌ای از آن بر جای نمی‌ماند.

اعدام یک راهزن با توپ در ایران، اواخر حکومت شاهنشاهی قاجار در شیراز

سابقهٔ اعدام با توپ به قرن شانزدهم میلادی می‌رسد و تا اوایل قرن بیستم از آن استفاده می‌شد. امپراتوری پرتغال از سال ۱۵۰۹ و در طول قرن‌های شانزدهم و هفدهم در سراسر سرزمین‌هایش، از سری‌لانکا تا موزامبیک و برزیل، و امپراتوری گورکانیان هند در طی قرن‌های هفدهم و هجدهم، به‌ویژه علیه شورشیان، از این روش بهره می‌بردند. بااین‌حال از نظر تاریخی روش اعدام با توپ بیشتر با دولت استعماری راج بریتانیا شناخته می‌شود. حاکمان بریتانیایی، با استفاده از شیوه‌هایی که پیشتر از سوی حاکمان گورکانی اعمال می‌شد، اعدام با توپ را از نیمهٔ دوم قرن هجدهم در هند به کار گرفتند و به‌ویژه پس از شورش‌های سال ۱۸۵۷، برای مجازات شورشیان و نیز سربازان فراری بومی آنان را به دهانهٔ توپ می‌بستند.

Vereshchagin Blowing from Guns in British India
سرکوب شورش هندیان به دست انگلیسی‌ها، اثر واسیلی ورشچگین ح. ۱۸۸۴. نسخهٔ اصلی این نقاشی امروزه مفقود است و گفته می‌شود که دربار بریتانیا آن را خریده و نابود کرده‌است. در این نقاشی یونیفرم‌های سربازان انگلیسی در شورش‌های ۱۸۵۷ در هند اشتباه کشیده شده‌است. از یونیفرم‌های به تصویر کشیده‌شده در اواخر قرن نوزدهم استفاده می‌شد.

گزارش‌های موجود حاکی از رونق روش اعدام با توپ در ایرانِ دورهٔ قاجار تا زمان انقلاب مشروطه است. ضعف نظامی و انتظامی حکومت قاجار در دهه‌های آخر حکومت این سلسله باعث شده‌بود که دولتمردان به تنبیه‌های عبرت‌انگیز روی بیاورند. چارلز جیمز ویلس، طبیب انگلیسی دربار ناصرالدین‌شاه، در مورد به توپ بستن یک محکوم به دستور مسعود میرزا ظل‌السلطان در شیراز می‌نویسد:… [محکوم] را به دهانهٔ لولهٔ یکی از توپ‌های دهن‌پر باروتی بستند. ابتدا شلاق مفصلی به پشتش زدند. پس از آن مردک توپچی سبیل کلفت با قدم‌های سنگین خود به سمت توپ رفت، دستی به سبیل‌های آویخته‌اش کشید، سپس توپ را آتش کرد ولی متأسفانه توپ عمل نکرد. پس از تحقیق بیشتر معلوم شد هنوز آنطور که باید آن را پر از کهنه و باروت نکرده و نکوبیده‌اند. در نتیجه این کار مدتی طول کشید. طی این مدت محکوم بیچاره با چشمان نگران از حدقه خارج‌شده‌اش همچنان ناظر بر کار آنان بود. من با استفاده ازین فرصت خود را به ظل‌السلطان رساندم تا درخواست عفو محکوم بیچاره را از او بکنم. ظل‌السلطان که از قرار معلوم پی به مقصودم برده بود با زرنگی بدون اینکه به من مجال حرف زدن بدهد به منظور وقت‌گذرانی شروع به صحبت کردن از موارد دیگر نمود که ناگهان صدای انفجار شدیدی به گوشمان رسید که این دلیل بر قطعه‌قطعه شدن پیکر محکوم به‌توپ بسته بود.

ویلس در جای دیگری روایت محکومی را می‌نویسد که چون جثهٔ کوچکی داشت برای بستنش به لولهٔ توپ مشکل پیش‌آمد و در نهایت زیر پایش آجر گذاشتند تا قدش به لوله برسد. رابرت بینینگ، که مستشرق و همچنین از مدیران کمپانی هند شرقی بریتانیا بود، در سفری به شیراز در سال ۱۸۵۰ شاهد به توپ بستن یکی از سران راهزنان به دستور فیروز میرزا بود. هاینریش بروگش نیز مشاهداتش از به توپ بستن راهزنی به نام تیمور هشترودی را در کتاب سفری به دربار سلطان صاحبقران توصیف کرده‌است.

بااین‌حال بیشتر اعدام‌ها در ایران با طناب دار یا بریدن گردن انجام می‌شد و اعدام با توپ در موارد استثنایی و به منظور عبرت‌آموزی صورت می‌گرفت. برای مثال در کشتار بابی‌ها پس از سوءقصد به جان ناصرالدین‌شاه در سال ۱۸۵۲ یکی از روش‌های اعدام بستن محکومان به دم توپ بود. از جملهٔ کسانی که به وسیله توپ اعدام شد شیخ علی ترشیزی بود که در آیین بابی به «اسم‌الله العظیم» معروف است. پس از سرکوب شورش بابیان زنجان نیز چهار بابی را (ایرج کاظم، که برای بابی‌ها یک توپ جنگی ساخته بود، شیخ رمضان، که زنش با لباس مردانه وارد جنگ شده بود، آقا سلیمان، و یک نفر دیگر) با توپ اعدام کردند.

در ۱۵ ژوئیه ۱۸۵۲ نیز در یزد، حکاکی به نام علی اکبر را به جرم بابی بودن دستگیر کردند و چون از اعلام برائت از بابی‌گری سر باز زد او را به توپ بستند. نامهٔ سری مأمور کنسولی بریتانیا در یزد به تاریخ ۹ ژوئیه ۱۹۰۳ نیز خبر از دستور حاکم شهر مبنی بر اعدام یک بهایی با توپ برای «تسکین دادن جمعیت» دارد. به نوشتهٔ کنسول فرانسه در تبریز، در زمان ولیعهدی مظفر الدین میرزا «چهار تن از مردم بیگناه را دم توپ گذاشتند» و کشتند، چرا که شاه رشوه می‌خواست و «قربانیانش قادر به پرداخت نبودند.» همچنین به نوشتهٔ محمدابراهیم باستانی پاریزی، صفوه‌الممالک کلانتر جبالبارز را که نگذاشته بود سیم تلگراف انگلیسی‌ها از جبالبارز بگذرد دم توپ گذاشت.

مهدی‌قلی هدایت هم در خاطرات و خطرات‌ش داستان یکی از خان‌های گیلان به نام عمیدالسلطنه (معروف به سردار امجد) را روایت می‌کند که در سال ۱۸۹۸ با پرداخت رشوه از اعدام با توپ جان سالم به‌در برد. به نوشتهٔ او:

عمیدالسلطان تالش قتل‌ها کرده بود. بنا شد او را دم توپ بگذارند. گذاردند. به گونه‌ای بسته بودند که تیر توپ آزاری به او نرساند. گفتند معجزه را حضرت عباس کرده، ولی […] معجزه را پنج هزار تومان کرده بود که به امیرنظام و ولیعهد محمد علی میرزا رسید.

داستان رمان فِلَشمَن در بازی بزرگ نوشتهٔ جرج مک‌دونالد فریزر در راج بریتانیا و همزمان با شورش‌های ۱۸۵۷ در هند روی می‌دهد. قهرمان داستان، هری فلشمن، مأموری مخفی است که به هند اعزام می‌شود و در آنجا هویتش را مخفی می‌کند و خودش را هندی جا می‌زند. در حملهٔ انگلیسی‌ها به خیمه‌گاه رانی جانسی، فلشمن به عنوان یک شورشی سیپوی اسیر می‌شود و کسی باور نمی‌کند که او یک مأمور مخفی انگلیسی است. فلشمن به‌سختی می‌تواند از اعدام با توپ فرار کند و به شکلی غیرمنتظره شورشیانی را آزاد می‌کند که قرار بود همراه با او به توپ بسته شوند.

در پایان رمان خانه متحرک نوشتهٔ ژول ورن نیز نانا صاحب به توپ بسته می‌شود.

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا