یادداشت

پایان یک فریب درباره تاریخ ایران باستان

گزارشي تحقيقي درباره هنري راولينسون مترجم خط ميخي و افسر اطلاعاتي بريتانيا (۱۲۴۸تا ۱۲۵۵ق.)

راولینسون

مریم مهدوی‌اصل روزنامه‌نگار وپژوهشگر با یادداشتی در باره صفحه جدید «اسناد تاریخی» باعنوان پایان یک فریب در رزونامه اعتماد نوشت:

اشاره – راز سر به ‌مُهر هنری راولینسون «کاشف خط ‌میخی کتیبه بیستون و منشور حقوق بشر کوروش‌»، اکنون پایانی ‌‌‌شده‌ بر فریب ۱۷۰سال ناآگاهی ازآنچه بر تاریخ و ‌فرهنگ ایران رفته است، چراکه تا به ‌‌‌‌امروز از میان‌ خط‌های ‌‌‌‌حکومت‌های باستانی مطرح مانند خط ‌تصویری هیروگلیف مصر، خط‌ یونانی و خط ‌‌میخی هخامنشیان، فقط زبان و خط ‌یونانی زنده‌‌‌‌ مانده تا به ‌‌ترجمه دیگر خطوط ‌باستانی منقرض شده، کمک‌ کند. از سنگ ‌رُزِتا در مصر باستان‌ گرفته تا کتیبه بیستون داریوش‌ بزرگ و منشور حقوق بشر کوروش‌ کبیر و حتی سنگ‌ حجر «ایکاروس» نزدیک‌‌ کویت ‌که احمد اقتداری در کتاب «آثار شهرهای‌ باستانی سواحل و جزایرخلیج‌فارس و دریای ‌عمان» به‌آن پرداخته، همه بر پایه کتیبه‌ای ‌یونانی که در کنارشان قرار داشته، ترجمه شدند. این ترجمه‌ها معمولا توسط افسران ‌اطلاعاتی بریتانیا که بعدها از هویت علمی ـ فرهنگی مصرشناس و ایرانشناس برخوردار شدند، انجام شده است.

همچنین در سندی از وزارت امور خارجه (۱۳۳۲ش.) که به‌‌‌ کشف آثار باستانی‌‌ ساسانیان در پل‌‌ خُمری ‌افغانستان اشاره‌ دارد، در متن آن از «قطعه ‌‌سنگ‌هایی با حروف ‌یونانی» نام برده شده است، ولی‌ این پایان‌‌کار نیست، بلکه آغاز کار دربرگی ‌از مخزن اسناد وزارت امور خارجه (۱۳۱۷ق.) قابل مشاهده است. در این سند خطاب به‌ مظفرالدین‌شاه ‌‌‌قاجار گزارش داده‌ شده که باستان‌شناسان فرانسوی برخوردار از امتیازنامه حفاری ‌شوش، کتیبه‌ای ‌‌یونانی را پیدا و از گمرک ایران خارج‌ کرد‌ند. هر چند پس ‌از پنج سال جست‌وجوی مداوم، بالاخره درسال ۱۴۰۲ش. موفق به پیدا کردن این سند شدم، اما متاسفانه به ‌دلیل تحویل ‌ندادن آن، هرگز قادر به ‌استفاده علمی نشدم.

از همین ‌روی،  به گزارش تحقیقی از ابعاد شخصیت پیدا و ناپیدای راولینسون که همزمان افسر اطلاعاتی بریتانیا برای جدایی هرات و حتی جدایی کرمان و سیستان از ایران هم بوده، می‌پردازیم تا بتوانیم گام‌های محکم‌تری برای شناخت از سیر خطی ‌تاریخ علوم‌شناختی «ایران‌ امروز» و «ایران ‌فردا» برداریم.

برای تهیه این گزارش که بیش ‌از دو ماه زمان برده‌، بیشتر از آرشیو کتابخانه‌های شماره ۱ و ایرانشناسی، مرکز اسناد، آرشیو مطبوعات مجلس و کتاب «نمایه‌نامه ‌تحلیلی ‌موضوعی سفرنامه‌های ترجمه ‌شده سیاحان ‌انگلیسی درباره‌ ایران» با پژوهش دکتر آزاده‌ حیدری و همچنین سایر منابع مطالعاتی بهره‌مند شدیم.

حافظه، خاطره و معنا از دیدگاه فروغی

محمدعلی فروغی معروف به ذکاءالملک (۱۳۲۱ ـ۱۲۵۴)، مترجم، روزنامه‌نگار، نویسنده، دیپلمات، وزیر امور خارجه، نخست‌وزیر و… که حکومت‌های قاجاریه و پهلوی ‌اول و آغاز به ‌کار پهلوی‌ دوم را مشاهده و تجربه‌‌ کرده و فعالیت‌های‌ سیاسی، بین‌المللی و فرهنگی بسیاری داشته، درکتاب «آیین‌ سخنوری» در فصل «ادای‌سخن یا سخن‌سرایی» درباره «حافظه» نوشته است: «قوه حافظه برای سخنور نه‌تنها از آن ‌رو ضرورت دارد که بتواند سخن را از بر بسراید، بلکه در کلیه امر سخنوری به سخنور مدد گرانبها می‌نماید، به ‌این ‌معنی که سخنور هر قدر مطالعاتش بیشتر و محفوظاتش زیادتر باشد، سخن‌آفرینی و سخن‌پردازی بهتر می‌کند و مخصوصا بر سخنوری ارتجالی تواناتر است، زیرا که ذخیره فراوان از افکار و معانی در خاطر داشتن مایه‌ اصلی سخنوری است که سخنور اگر برای تهیه گفتار مجال دارد و می‌تواند به ‌منابع و مآخذ خارجی مراجعه نماید، محفوظاتش در همین ‌امر به او یاری و کارش را آسان می‌کند و اگر مجال تهیه کم است یا هیچ نیست و باید به ارتجال سخن گوید، به ‌ذخیره خاطر خود مراجعه می‌نماید و به ‌اندک زمانی معانی‌لازم را از مدنظر گذرانیده و با کمال تسلط محفوظات خود را از افکار، حجت‌ها، امثال، حکایات، اشعار، آیات، اخبار و هر نوع لوازم سخن‌آفرینی و سخن‌پردازی به ‌کار می‌اندازد و مقصود را حاصل می‌کند و… .»

ترجمه سنگ رُزِتا و شکل‌گیری حافظه

استیون رُز، ‌دانشمند عصب ـ زیست‌شناسی بریتانیایی‌ و نویسنده کتاب «شکل‌گیری حافظه از مولکول تا ذهن» است. این کتاب که نخستین‌بار در سال۱۹۹۳م. در لندن چاپ ‌شده، در سال ۱۳۹۷ توسط گروهی‌ از مترجمان ایرانی ترجمه شده است. احمد محیط، روانپزشک و مترجم در مقدمه این ‌کتاب نوشته است: «تنها با کشف این‌ لوح «سنگ ‌رُزتا» بود که از نوشته‌های باستانی مصر رمزگشایی‌ شد. ترجمه‌ها در حقیقت به‌‌ حافظه‌ای بدل شدند که دوران‌های مختلف تاریخ را برای یکدیگر روشن می‌کرد.»

استیون رُز، در فصل «در جست‌وجوی سنگ ‌رُزتا» نوشته است: «… نشانه‌های بخش‌ بالایی به ‌خط‌ باستانی‌ مصریان یعنی هیروگلیف است؛ بخش ‌میانی با خطی ‌شکسته نوشته ‌شده که مصری‌ دموتیک است و خط ‌نوشته زیرین… یونانی است. آنچه می‌بینید سنگ‌ رزتاست که متن‌‌ فرمان شورای ‌‌‌عمومی‌‌ کاهنان ‌‌مصر… در سال ۱۹۶پیش ‌‌از میلاد و… این‌‌ فرمان در سال۱۷۹۹م. به ‌وسیله‌ یک ‌افسر مهندس ارتش اشغالگر فرانسه کشف شد… طرفه‌ آنکه این سنگ‌‌ نبشته بعدها در پی ‌شکست فرانسه به ‌وسیله‌ انگلیسی‌ها به‌‌ غنیمت گرفته ‌‌شد. آنگاه آن ‌را به‌‌ لندن آوردند و در میان‌ توده‌ای ‌از آثار باقیمانده از امپراتوری‌های‌ باستانی جای‌ دادند. امپراتوری‌هایی که بریتانیا در سراسر یک ‌قرن سلطه استعماری، خود را با نام تسلط بر آنها کبیر جلوه ‌می‌داد…

مهم‌ترین اهمیت این‌کشف در این بود که بر این لوحه متن واحدی را با سه ‌زبان حک کرده‌ بودند که کارشناسان قرن‌ نوزدهم می‌توانستند یکی ‌از‌ این سه ‌‌زبان یعنی یونانی را به ‌سهولت بخوانند و این بدان‌ معنا بود که اکنون رمزبرداری از زبان هیروگلیف، زبان ‌‌‌باستانی مصریان که تا آن ‌‌زمان غیرقابل‌ فهم بود، ممکن شده ‌‌بود. ترجمه همزمانی که سنگ‌ رزتا در دسترس نهاد، به ابزاری برای شکستن رمز بدل شده و برای من این نمادی‌ ‌است از نفس‌ ترجمه که در فهم رابطه‌ ذهن و مغز با آن روبه‌رو هستیم.»

همچنین استیون رُز در فصل‌‌ آخر، با عنوان «حافظه از این‌ چیزها ساخته ‌شده است» با ترجمه محمدرضا خواجه‌پور نوشته است: «در زیست‌شناسی به‌طور عام یا در زندگی ‌انسانی، به‌طور خاص، هیچ‌ چیز جز بر زمینه‌ حافظه ‌و‌ تاریخ قابل ‌‌فهم نیست… اما روان ـ زیست‌شناسی و علم‌ اعصاب هرگز جانشین‌ کار توان‌فرسای داستان‌نویس و شاعر در کاوش این ‌‌ذهنیت و در بازیادآوری و بازآفرینی سرزمین بیگانه‌ای که گذشته‌ ماست، نمی‌شود… .»

ترجمه خط میخی و شناخت فرهنگ ایران

دکتر ابوالقاسم طاهری در کتاب «سیر فرهنگ ایران در بریتانیا یا تاریخ دویست ‌ساله مطالعات ایرانی»، از سلسله انتشارات انجمن آثار ملی۱۳۵۲ نوشته است: «… سرجان ‌ملکم (سفیر انگیس در دربار فتحعلی‌شاه) یکی ‌از نخستین پژوهشگران و مورخان است که در تالیف تاریخ کشور ما از منابع‌ فارسی و عربی و ترکی کمک و بهره‌ گرفته است یا شاگرد و دست‌پرورده وی سرهنری راولینسون‌ یکی ‌از نخستین ایران‌شناسانی است که موفق به‌ کشف راز خط‌ میخی شد… پنجاه‌وهفت سال پیش ‌از این سفر راولینسون‌، آبه بوشان، کشیشی عیسوی از سنگ‌نبشته‌های طاق بوستان قالب ‌گرفته و رونوشتی برداشته بود؛ اما هنوز در چهارمین دهه سده نوزدهم هیچ ‌کس مدعی‌ نبود که موفق به‌ کشف این راز بزرگ شده‌ باشد… درسال ۱۸۴۹م. (۱۲۶۶ق.) هنگامی که راولینسون به انگلستان بازگشت تمامی محافل علمی وی را بزرگ‌ترین محقق زبان میخی می‌شناختند. مسوولان موزه بریتانیا مبلغ سه ‌هزار لیره در اختیار وی گذاشتند تا کار کاوش‌های ناحیه بابل و نینوا را به پایان رساند. حفریات وی که طبق اصول علمی، توام با دقت و پشتکار غریبی بود موزه‌ بریتانیا را صاحب مقدار زیادی اشیای ‌عتیقه نمود… به ‌برکت توفیق هنری راولینسون… بسیاری ‌از نکته‌های تاریک تاریخ ‌هخامنشی روشن‌‌ گردید.

مهم‌تر از همه، مورخان جدید بر حقایقی چون وسعت و مرزهای کشور شاهنشاهی داریوش بزرگ (۵۲۱ تا ۴۸۵ پیش‌ از میلاد) دست یافتند و خستو (اقرار‌ کردن) شدند که آن پادشاه مردی خردمند، دادگستر، کاردان، بلندهمت، منصف، رعیت‌نواز و بسیار پایبند آیین زرتشت بوده است… .»

ترجمه خط ‌میخی از زبان راولینسون

دکتر سکندر امان‌اللهی، مترجم، در مقدمه کتاب «سفرنامه هنری راولینسون به لرستان – خوزستان – بختیاری» در سال۱۳۵۶ش. نوشته است: «اولا آشنایی نویسنده (راولینسون) به زبان‌های فارسی، عربی، یونانی و لاتین به وی فرصت داد تا از منابع مختلف استفاده نماید و در نتیجه اطلاعات وسیعی در جغرافیای تاریخی و تاریخ باستانی ایران کسب نماید..»

همچینن راولینسون در سفرنامه خود نوشته است: «من بی‌نهایت مشتاق بودم که هر چه زودتر از شوش دیدن نمایم، زیرا می‌خواستم از روی سنگ‌‌نبشته‌ای که بدو زبان نوشته‌ شده نسخه صحیحی به دست ‌آورم… آنچه به نظرم می‌رسد، این است که در مدت مسافرتم به سرزمین‌های باستانی سوسان (شوش) و ایلام توانسته‌‌ام تمام مطالب مهم جغرافیایی را یا از راه مشاهده یا به‌طور تصادفی جمع‌آوری نمایم‌ و اکنون می‌خواهم نتیجه بررسی‌هایم را در مورد تاریخ ‌باستانی و جغرافیای‌ تطبیقی این ‌منطقه ارایه ‌دهم… بر اساس‌ این‌ توضیحات می‌توان لغت‌یونانی (n6i) را مشتق از لغت فارسی ‌‌باستان«پس» دانست که به‌ معنی نامرغوب و دست‌پایین است. بدین‌ترتیب اگر پاسی‌تیگریس را همراه با لغت ‌‌عربی دجله ترجمه کنیم، نتیجه «دجله‌کوچک» یا پست می‌شود… .»

گنج در ویرانه است

همچنین شاهرخ رزمجو، نویسنده و مترجم کتاب «استوانه کوروش بزرگ -تاریخچه و ترجمه متن کامل متن» که سال۱۳۸۹ش. آن را چاپ کرده، نوشته است: «هرمزد رسام استوانه‌ کوروش را در جریان کاوش‌های خود دربابل در ماه‌ مارس سال ۱۸۷۹م. (برابر با اسفند -فروردین ۸/۱۲۵۷)، در تپه موسوم به عمران (Ammran) یافت… در زمان کاوش‌های رسام، هنوز کشوری به ‌نام عراق وجود نداشت، بابل و منطقه میانرودان (بین‌النهرین) بخشی ‌از خلافت عثمانی به ‌شمار می‌رفتند. بنابراین تملک اشیاء در اختیار سلطان‌ عثمانی در قسطنطنیه بود. اما به‌ دلیل‌ آنکه موزه ‌‌بریتانیا حفاری‌ را ترتیب داده ‌‌‌بود و هزینه آن را فراهم کرده ‌بود، طی یک «فرمان» رسمی از سوی قسطنطنیه، اختیار تملک اشیاء از سوی سلطان ‌عثمانی به‌ موزه‌‌ ‌بریتانیا واگذار شد…

پس ‌از ورود استوانه ‌کوروش به موزه بریتانیا در سال ۱۸۷۹م، تئوفیلوس پینچز که یکی ‌از بهترین متخصصان خط‌ میخی در جهان بود، در هنگام ثبت الواح در موزه، متوجه نام‌ کوروش و محتوای متن ‌استوانه شد. سپس سرهنری راولینسون که در آن ‌زمان رییس‌ انجمن‌ سلطنتی آسیایی و همچنین عضو هیات ‌امنای موزه بریتانیا بود، توسط پینچز از محتوای متن ‌استوانه باخبر شد… در۱۸۸۰م. پینچز خود از استوانه نسخه‌برداری ‌کرد و راولینسون با استفاده از این ‌‌نسخه، ترجمه متن استوانه ‌کوروش را برای نخستین‌بار در همان‌‌ سال در نشریه انجمن سلطنتی آسیایی منتشر کرد.»

راولینسون و باطن تاریک سیاست

ابراهیم تیموری در کتاب «دو سال‌ آخر» یادداشت‌های ‌روزانه سرجان ‌کمبل، نماینده انگلیس در دربار ایران سال‌های ۱۸۳۴- ۱۸۳۳م. (۱۲۴۹-۱۲۴۸ق.) که در سال ۱۳۸۴منتشر شده، با استناد به «خاطرات راولینسون» نوشته است: «در نامه‌ مورخ۱۱آوریل ۱۸۶۰سرهنری ‌راولینسون به لرد جان‌ راسل وزیر امور خارجه انگلیس آمده ‌است… مرگ عباس‌میرزا (ولیعهد) مانند آن بود که شاه مرده است. مرگ‌ شاه (فتحعلی‌شاه) در ایران آن‌‌ ایام مقدمه جنگ‌ داخلی بود… تاجی‌‌ که زمانی نادر و کریم‌خان و خواجه قجر (آقامحمدخان) بر سر می‌گذاردند… در سیما و چهره او (محمدشاه به ‌وقت تاجگذاری) نشانی از وقار و بزرگی یا هوش و زیرکی دیده نمی‌شود… اما آثاری که در او مشخص گردید، آینده امیدبخش را برای پادشاه جدید نوید نمی‌دهد.»

در ادامه، مهراب امیری، مترجم، در مقدمه کتاب «سفرنامه لایارد یا ماجراهای اولیه در ایران» نوشته است: «یکی ‌از مامورین ماژور راولینسون معروف، مترجم کتیبه بیستون و یکی‌ از افسران سرویس اطلاعاتی انگلیس بوده که قبلا مدتی در ارتش ایران خدمت می‌کرده ‌است. او بر تمام اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی ایران اطلاع داشته و در این ‌هنگام از طرف فرمانفرمای هندوستان یک ‌ماموریت مهم‌ سیاسی به عهده او محول ‌شده یعنی قیام آقاخان محلاتی (حاکم‌‌‌ کرمان) … به‌ مجردی‌ که محمدشاه به ‌هرات لشکرکشی کرد، آقاخان در جنوب طغیان و آشوبی برپا نموده و قصد داشت که قسمتی ‌از خاک ایران (کرمان ‌و سیستان) را به ‌تحریک انگلیس‌ها از ایران منتزع (جدا) کند… .»

همچنین وی در پانویس این ‌کتاب، به ‌کتابی دیگر در شرح حال لایارد به ‌نام «لایارد نینوا» اشاره‌ کرده که در سال ۱۹۶۳م. در لندن منتشر شده‌ و نویسنده آن، گردون واترفیلد، گوینده بخش‌ عربی «بی‌بی‌سی» در خصوص همکاری‌های اطلاعاتی لایارد و راولینسون در ایران نوشته است: «… ظاهرا لایارد در ایران دو ماموریت سیاسی و عمده داشته است؛ اول‌ آنکه خود را از راه لرستان به‌ دشت خوزستان رسانیده و وسائل طغیان و شورش محمدتقی را علیه حکومت مرکزی فراهم نموده و ارتباطی بین شاهزادگان ‌‌فراری در بغداد و کلنل ‌هنل فرمانده‌ ناوگان‌ انگلیس در خارک فراهم ‌نموده. دوم‌ آنکه، پس ‌از‌ انجام کار محمدتقی‌خان از راه بختیاری به‌‌ اصفهان مسافرت نموده و از آنجا از طریق یزد و کرمان و سیستان خود را به ‌‌قندهار رسانیده و به اتفاق ماژور راولینسون که این‌ هنگام در قندهار اقامت داشته قیام آقاخان محلاتی را علیه ایران رهبری نماید… .»

منابع: کتابخانه‌های شماره یک و ایرانشناسی مجلس، کتاب «نمایه‌نامه ‌تحلیلی ‌موضوعی سفرنامه‌های ترجمه ‌شده سیاحان ‌انگلیسی درباره‌ ایران»، پژوهش آزاده حیدری و سایر منابع مطالعاتی.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا