اخبار حوادث

پسر جوان: مادرم مرا طلسم کرد، او و پدرم را به قتل رساندم

پسری که فکر می‌کرد مادرش او را طلسم کرده و دست به قتل والدینش زده‌ بود با گذشت تنها برادرش از قصاص نجات پیدا کرد.

دستگیری

به گزارش اول فارس، این پسر جوان پدر و مادرش را با ضربات چاقو کشته و خانه را آتش زده بود.

یک سال پیش همسایه‌های زوجی میانسال به ماموران خبر دادند این زوج مجروح شده‌اند. آنها بلافاصله اورژانس را خبر کردند و زوج میانسال به بیمارستان منتقل شدند.

مرد همسایه به ماموران گفت: ما در خانه بودیم که صدای درگیری شدیدی از خانه همسایه آمد. صدا آنقدر بلند بود که نمی‌شد نادیده گرفت. وقتی از خانه بیرون آمدم، دیدم همسایه‌های دیگر هم جلوی در خانه‌هایشان هستند و صدا را شنیده‌اند. بعد پسر همسایه به نام شروین را دیدم که در حیاط نشسته و سیگار می‌کشید و لباس‌هایش خونی بود. در خانه آنها باز بود. ما وارد خانه شدیم و دیدیم بخشی از خانه به آتش کشیده شده و پدر و مادر شروین که چاقو خورده‌اند روی زمین افتاده‌اند. ما بلافاصله آنها را بیرون کشیدیم و بعد سعی کردیم آتش را خاموش کنیم. بعد هم با اورژانس و پلیس تماس گرفتیم.

تبلیغ در اول فارس

شروین بازداشت شد و سپس خبر رسید پدر و مادر او در بیمارستان جانشان را از دست داده‌اند. شروین به قتل پدر و مادرش اعتراف کرد و گفت تصور می‌کرد مادرش او را طلسم کرده ‌است.

این در حالی بود که پزشکی قانونی اعلام کرد متهم دچار اختلال روانی است اما در زمان ارتکاب جرم مسئول اعمال خود بوده ‌است.

با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۳ برگزار شد، ابتدا برادر متهم به عنوان تنها ولی‌دم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من به طور کامل اعلام گذشت می‌کنم. چون می‌دانم اگر پدر و مادرم هم بودند راضی به قصاص شروین نبودند.

او گفت: زمان حادثه در خانه نبودم. من در طبقه پایین خانه پدری‌ام زندگی می‌کردم. آن روز سرکار بودم که همسایه‌ها تماس گرفتند و گفتند چه اتفاقی افتاده‌ است. خودم را به خانه رساندم و دیدم همسایه‌ها پدر و مادرم را از آتش بیرون کشیده‌اند ولی آنها فوت کردند.

این مرد درباره رابطه برادرش با پدر و مادرش گفت: برادرم مدتی بود که اعتیاد پیدا کرده ‌بود. مادرم چندبار او را در کمپ بستری و برادرم مواد را ترک کرد اما بعد از مدتی دوباره برگشت. هربار که برادرم مواد را ترک می‌کرد تا مدتی خوب بود اما وقتی دوباره به سمت مواد می‌رفت، رفتارهای عجیبش شروع می‌شد. می‌دانم او دچار بیماری روانی است و پرونده هم دارد. او دو بار اقدام به خودکشی کرد. یکبار خودش را از بلندی به پایین پرت کرد و یکبار هم قرص خورد که هر دو بار نجات پیدا کرد. من از او گذشت می‌کنم و شکایتی ندارم. چندباری هم که در زندان او را دیدم از من خواست درباره سرنوشت او تصمیم بگیرم و ابراز پشیمانی کرد.

سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: مادرم من را طلسم کرده بود. من از بچگی مشکل اعصاب و روان داشتم. خواب‌گرد بودم. شب‌ها در خواب راه می‌رفتم و کنترلی بر رفتارم نداشتم. از سال ۹۰ به مواد مخدر معتاد شدم. مادرم چند بار مرا به ترک اعتیاد برد اما هر بار بازمی‌گشتم اوضاعم بدتر بود. آن روز حال خوبی نداشتم  که همه اتاقم را به هم ریختم و زیر تختم را گشتم و چیزی شبیه به طلسم پیدا کردم. گمان کردم مادرم مرا طلسم کرده و عامل همه این آشفتگی‌ها و ناآرامی‌ها همین طلسم است. به همین خاطر تصمیم گرفتم تختم را آتش بزنم اما مادرم سر رسید و شروع به داد و فریاد کرد. من که از  مادرم خشمگین بودم، نمی‌دانم چطور او  و پدرم را با ضربه‌های چاقو کشتم. چیز زیادی از ماجرا به خاطر ندارم  و اصلا نمی‌دانم چطور چاقو کشیدم. فقط می‌گویم شرمنده هستم. فقط خواسته‌ام این است که آزاد شود و سر مزار پدر و مادرم بروم.

سپس وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: موکل من دچار اختلال روانی است و پزشکی قانونی این موضوع را تایید کرده ‌است. من درخواست دارم قضات هنگام صدور رای این مساله را در نظر بگیرند.

در پایان هیات قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا