چاپ کد خبر: 136959
23 اسفند 1402

چند توصیه طلایی عطار نیشابوری به ایرانیان که باید او را بشناسند

فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری مشهور به شیخ عطّار نیشابوری (۱۱۴۶م/۵۴۰ق – ۱۲۲۱م/۶۱۸ ق) یکی از عارفان، صوفیان و شاعران ایرانی سترگ و بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم بود.

به گزارش اول فارس ، عطار در سال ۵۴۰ هجری قمری در نیشابور زاده شد و در ۶۱۸ هجری قمری به هنگام حملهٔ مغول به قتل رسید.

چار چیزست از کرامتهای حق
یاد دارش چون ز من گیری سبق

اولا صدق زبانست در سخن
بعد از آن حفظ امانت فهم کن

پس سخا هست از کرامات الله
فضل حق دان گر نظر داری نگاه

تا توانی دور باش از سود خوار
زانکه هستند دشمنان کردگار

هر کرا حق داده باشد این چهار
باشد آن کس مؤمن پرهیزکار

پیش مردم هر که رازت کرد فاش
همدم آن ابله باطل مباش

هر که باشد مانع عشر و زکات
وانکه غافل وار بگذارد صلات

بر حذر باش از چنان کس زینهار
تا نباشی در جهان بسیار راز

زادروز و کودکی

محمدرضا شفیعی کدکنی در مقدمه‌ای که بر منطق‌الطیر نوشته‌است اشاره می‌کند که شخصیت عطار در «ابر ابهام» است و اطلاعات ما حتی دربارهٔ سنایی، که یک قرن قبل عطار می‌زیسته، بسیار بیشتر از اطلاعاتی است که از عطار در دست داریم. تنها می‌دانیم که او در نیمهٔ دوم قرن ششم و ربع اول قرن هفتم می‌زیسته‌است، زادگاه او نیشابور و نام او، آنگونه که عطار گاهی در اشعارش به هم‌نامی خود با پیامبر اسلام اشاره می‌کند، محمد بوده‌است.

آرامگاه عطار نیشابوری بنایی است تاریخی که در دوره تیموری و به فرمان امیر علیشیر نوایی بر روی سنگ قبر عطار نیشابوری ساخته شد. در دوره‌های پهلوی دوم مرمت کامل و دهه ۷۰ نیز مرمت مختصر شد. این آرامگاه در بلوار شادیاخ (عرفا کنونی) که از مناطق گردشگری شهر نیشابور می باشد واقع شده است. آرامگاه کمال الملک نیز در محوطه این بنا می باشد. این بنا در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۵۴ با شمارهٔ ثبت ۱۱۷۳ به‌ عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید.

عوفی در لب‌الالباب خود از او با عنوان «الأجل فریدالدین افتخار الافاضل ابوحامدِ ابوبکر العطار النیشابوری سالک جادهٔ حقیقت و ساکن سجادهٔ طریقت» یاد می‌کند. نام او «محمّد»، لقبش «فریدالدّین» و کنیه‌اش «ابوحامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کرده‌است. بنا به روایت قدیمی‌ترین کاتب دیوان اشعارش نام پدر عطّار٬ محمود و بنا به روایتی دیگری از تذکره نویسان قدیم ابراهیم بن اسحاق بود؛ نام یوسف نیز برای پدر عطار ذکر شده‌است. در کدکن زیارتگاهی است به نام «پیرِ زِرًوَند» که مورد احترام اهالی است و اهالی بر این باورند که این مزارِ «شیخ ابراهیم» پدر عطار است.

با این که در نیشابوری بودن او هیچ شکی نیست اما انتساب او به کدکن که از قرای قدیم نیشابور بوده در هاله‌ای از ابهام است و این انتساب احتمالا از جانب حیدریان زاوه بوده است که به دنبال پشتوانه‌ای برای مکتب خود می‌گشته‌اند و می‌خواسته‌اند عطار را از پیروان قطب‌الدین حیدر نشان دهند.

کودکی عطار با طغیان غزها همراه شد؛ زمان فاجعهٔ غز، عطار ۶ یا ۷ سال بیشتر نداشت. این فاجعه چنان عظیم و موحش بود که نمی‌توانست در ذهن کودک خردسال تأثیر دردانگیز خود را نگذارد. سلطان به دست غزها اسیر شده بود و شهر در معرض خرابی و ویرانی قرار گرفته بود. عطارِ خردسال شکنجه‌ها، تجاوزها، خرابی‌ها، مرگ و درد و وحشت را اطراف خود می‌دید؛ و همین عامل بعدها موجب مرگ‌اندیشی و درداندیشی بسیار در عطار شد.

چند سال بعد، پس از فروکش فتنهٔ غز، عطار در مکتب مشغول آموختن شد. در ایام مکتب، حکایاتی از زندگی بزرگانی چون عباس طوسی، مظفر عبادی، رکن‌الدین اکاف و محمد بن یحیی، او را به خود جذب می‌کرد. این حکایات علاوه بر اینکه مشوق عطار در طریقت بودند بعدها در تذکرهالاولیا گرد آمدند.

حرفه

او داروسازی و داروشناسی را از پدرش آموخت و در عرفان مرید سلسلهٔ خاصی از مشایخ تصوف نبود و به کار عطّاری و درمان بیماران می‌پرداخت. وی علاقه‌ای به مدرسه و خانقاه نشان نمی‌داد و دوست داشت راه عرفان را از داروخانه پیدا کند علاوه بر این شغل عطاری خود عامل بی‌نیازی و بی‌رغبتی عطار به مدح‌گویی برای پادشاهان شد. زندگی او به تنظیم اشعار بسیار گذشت از جمله چهار منظومه از وی علاوه بر دیوان اشعار و مجموعه رباعیاتش، مختارنامه. آوازهٔ شعر او در روزگار حیاتش از نیشابور و خراسان گذشته و به نواحی غربی ایران رسیده بوده‌است. اسنادی نیز در دست است که نشان می‌دهد حلقهٔ درس‌های عرفانی عطار در نیشابور بسیار گرم و پرشور بوده‌است و بسیاری از بزرگان عصر در آن‌ها حاضر می‌شده‌اند.در دوران معاصر، شیعیان با استناد به برخی شعرهایش بر این باورند که وی دوست‌دار اهل بیت بوده‌است. باستانی پاریزی وی را ازتناسخیون می‌داند.

سنگ قبر عطار نیشابوری

دربارهٔ پشت پا زدن عطّار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشه‌گیری و تقوا را پیش گرفتن وی داستان‌های زیادی گفته شده‌است. مشهورترین این داستان‌ها، داستانی است که جامی نقل می‌کند: عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود می‌پرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابسته‌ای، چگونه می‌خواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت؛ که البته این روایت، به‌هیچ‌وجه پذیرفتنی نیست زیرا که زهد عطار از همان ابتدای کودکی نمایان بوده‌است.

مرگ عطار در سال ۶۱۸ هجری قمری به هنگام حملهٔ مغول بود؛ وی در نزدیکی دروازه شهر به دست سربازان مغول کشته شد. علاوه بر این تمام آثار وی سوزانده شد و آثاری که از وی در دست است تنها آثاری است که قبل از حملهٔ مغول، به سایر شهرها برده شده بودند.

آرامگاه عطار نیشابوری

آرامگاه فریدالدین عطار نیشابوری در محله باستانی شادیاخ نیشابور

فهرست آثار عطار نیشابوری تمام آثار عطار نیشابوری از جمله مثنوی‌ها، منثور و منسوب به او را شامل می‌شود. در طول تاریخ آثار بسیاری به عطار نسبت داده شده‌اند و از آن گذشته پیش و پس از وی عدهٔ زیادی بوده‌اند که عطار تخلص می‌کرده‌اند؛ به گونه‌ای که عده‌ای آثار او را به تعداد سوره‌های قرآن یعنی ۱۱۴ کتاب پنداشته‌اند اما آثار مسلم عطار طبق پژوهش‌های محمدرضا شفیعی کدکنی و عبدالحسین زرین‌کوب بدین گونه است:

بنا به باور این دو پژوهشگر و بسیاری از دیگر پژوهشگران کتاب هایِ بی‌سرنامه، خسرونامه، بلبل‌نامه، پسرنامه، حیدری‌نامه، پندنامه، جوهر الذات، حلاج نامه، سیاه‌نامه، اشترنامه، لسان‌الغیب، مظهرُ الذات، معراج‌نامه، مفتاح الفتوح، نزهت‌نامه، وصلت‌نامه و هیلاج‌نامه به غلط به عطار منسوب شده‌اند. خسرونامه خود مربوط به شاعری بوده که مدت‌ها بعد عطار می‌زیسته و به شدت تحت تأثیر ابن‌عربی بوده‌است. بنا به باور شفیعی کدکنی بسیاری از این آثار «محصول روزگار انحطاط عرفان» و «یاوه‌گویی درویش‌های بیکار» ی است که طبع نظم داشته‌اند و از آنجایی که می‌خواسته‌اند آثارشان باقی بماند نام عطار را بر آن نهاده‌اند و این آثار به اشتباه هم در آثار ایران‌شناسانی چون یان ریپکا و هم برخی نویسندگان شرقی و ایرانی، آثار و افکار عطار پنداشته شده‌اند.

مصیبت‌نامه که اندوه جهان استالهی‌نامه که اسرار عیان است
به‌داروخانه کردم هر دو آغازچه گویم زود رستم زین و آن باز
مصیبت‌نامه زاد رهروان استالهی‌نامه گنج خسروان است
جهان معرفت اسرارنامه استبهشت اهل دل مختارنامه است
مقامات طیور امّا چنان استکه مرغ عشق را معراج جان است
چو خسرونامه را طرزی عجیب استز طرز او که مه را نصیب است

مثنوی‌ها

  • دیوان اشعار

مجموعه قصاید و غزلیات عطار که بیشتر آن‌ها عرفانی و دارای مضمون‌های بلند صوفیانه است.

  • اسرارنامه: اسرارنامه یکی از مثنوی‌های مسلم‌السند فریدالدین عطار نیشابوری و احتمالاً از جمله نخستین آثار او بوده‌است.

این اثر مشتمل است بر ۳۳۰۵ بیت در ۲۲ مقاله. سه مقاله نخستین آن به ترتیب دربارهٔ توحید و نعت رسول اکرم و فضائل خلفای راشدین است. از مقاله چهارم به بعد دربارهٔ موضوعات گوناگون تصوف است. مقاله پنجم دربارهٔ اهمیت عشق و برتری آن از خرد با ابیات معروف ذیل آغاز می‌شود: دلا یک دم رها کن آب و گل را صلای عشق در ده اهل دل را ز نور عشق شمع جان برافروز زبور عشق از جانان درآموز.

  • الهی‌نامه: این کتاب که عطار خود در اواخر عمرش در مختارنامه (و شعر زیر) با نام خسرونامه به آن اشاره می‌کند سرشار از داستان‌های دلکش کوتاه و بلند است که همگی در بین یک داستان اصلی فوق‌العاده گنجانده شده‌اند. این کتاب مانند کتب دیگر با ستایش خداوند و محمد بن عبدالله و خیلفه‌های چهارگانه آغاز می‌شود و سپس در هشت بیت روح انسان را مورد خطاب قرار می‌دهد و برای او شش فرزند: نفس، شیطان، عقل، فقر، علم و توحید ذکر می‌کند.
  • منطق الطیر: مقامات الطیور که با نام منطق الطیر خوانده می‌شود شرح سفر مرغان است به درگاه سیمرغ. داستان شیخ صنعان طولانی‌ترین داستان این کتاب است و حدود ۴۰۸ بیت دارد و سرگذشت و عشق و دلدادگی پیری زاهد به نام صنعان به دختری ترسا را بیان می‌نماید.[۴]
  • مصیبت‌نامه: در بیان مصیبت‌ها و گرفتاری‌های روحانی سالک و مشتمل است بر حکایات جذاب و خواندنی. این اثر پس از منطق‌الطیر مهم‌ترین منظومهٔ اوست.
  • مختارنامه:مجموعه رباعیات دارای پنجاه باب در موضوعات مختلف
  • اشترنامه
  • بیان ارشاد
  • جواهرنامه
  • جوهرالذات
  • حیدرنامه
  • خسرونامه
  • دیوان قصاید و غزلیات
  • سی‌فصل
  • شرح‌القلب
  • گل و هرمز
  • لسان‌الغیب
  • مظهرالعجایب
  • نزهت‌الاحباب
  • هیلاج‌نامه
  • وصلت‌نامه
  • ولدنامه

عطار » پندنامه »بخش ۴۸ – در بیان رستگاری

گر همی خواهی که باشی رستگار

رخ مگردان ای برادر از سه کار

اولت دیدن بود حکم قضاش

بعد از آن جستن بجان و دل رضاش

چیست سیوم دور بودن از جفا

هر که این دارد بود اهل صفا

هر که دارد دانش و عقل و تمیز

جز براه حق نبخشد هیچ چیز

صدقهٔ کالوده گردد از ریا

کی بود آن خیر مقبول خدا

گر عمل خالص نگردد همچو زر

قلب را ناقد نیارد در نظر

تا توانگر باشی اندر روزگار

نفس را از آرزوها دور دار


منثور

  • اخوان‌الصفا
  • تذکرهالاولیا:شرح حال و سرگذشت مربوط به نود وهفت تن از اولیاء و مشایخ تصوف.

منسوب به عطار

 

عطار » پندنامه »بخش ۴۷ – در بیان اهل سعادت

هر کرا سه کار عادت باشدش

در جهان بخت و سعادت باشدش

تا تواند خیر بی منت کند

خویش را مستوجب رحمت کند

دائما گر بیند او عیب کسان

در ملامت هیچ نگشاید زبان

هر کرا بینی براه ناصواب

سر براهش آر تا یابی ثواب

زحمت خود را ز مردم دور دار

بار خود برکس میفکن زینهار

شما هم نظر بدهید

برچسب ها:
نظرات خود را برای ما ارسال کنید

آخرین اخبار