به گزارش اول فارس، بحران برق و خاموشیهای گسترده در استان فارس، به ویژه در روزهای اوج گرما، به یک چالش جدی و دغدغه روزمره برای شهروندان تبدیل شده است. این وضعیت، که زندگی و کار مردم را مختل کرده، نه تنها نتیجه یک پدیده طبیعی مانند گرمای هوا نیست، بلکه ریشه در عوامل مدیریتی، سیاسی و ساختاری عمیقتری دارد. تحلیل شرایط موجود نشان میدهد که مدیران حوزه انرژی در استان فارس، به جای پذیرش مسئولیت و ارائه راهحلهای عملی، با تاکتیکهای توجیهگرانه و انفعالی، به دنبال پنهان شدن پشت مفاهیم کلی و انتقال بار مسئولیت به دیگران هستند.
مدیران ناتراز و دیوار “وفاق”
این مدیران، که ظاهراً در سالهای گذشته اقدامات پیشگیرانه و سرمایهگذاریهای لازم را برای افزایش ظرفیت تولید و توزیع انجام ندادهاند، امروز با بحران کمبود برق و نارضایتی شدید مردم مواجه هستند. نکته قابل تأمل این است که به جای ارائه یک برنامه عملی و شفاف برای رفع مشکلات، راهکارهای انفعالی مانند انتشار بیانیه و اطلاعیه را در پیش گرفتهاند. این اطلاعیهها، که بیشتر جنبه توجیهی دارند و به جای ارائه امید، از مردم میخواهند تا با شرایط موجود کنار بیایند، نشان از نوعی فرار رو به جلو دارد.
آنچه این وضعیت را پیچیدهتر میکند، استفاده از مفهوم “وفاق” به عنوان سپری برای محافظت از عملکرد ضعیف است. مدیران ناتراز برقی با پنهان شدن پشت این دیوار، سعی دارند هرگونه نقد یا مطالبه عمومی را به چالش کشیدن یکپارچگی مدیریت استانی تعبیر کنند.
این تاکتیک، که مسئولیت فردی را در سایه یک هدف جمعی مخدوش میکند، به آنها اجازه میدهد تا این روزها توپ کمکاری و بیتدبیری خود را به میدان استانداری و مدیریت ارشد استان شوت کنند. این عمل نه تنها غیرمسئولانه است، بلکه نشان میدهد که حل مشکلات به جای دغدغهای عملی، به یک بازی سیاسی بدل شده است.
فرصتهای از دست رفته و انفعال مدیریتی
استان فارس با توجه به موقعیت جغرافیایی و شرایط آب و هوایی، از ظرفیتهای بالقوه عظیمی در زمینه تولید انرژیهای تجدیدپذیر، به ویژه انرژی خورشیدی و بادی برخوردار است. این پتانسیل، میتوانست سالها پیش با سرمایهگذاریهای زیرساختی و جلب همکاری بخش خصوصی، به یک مزیت رقابتی برای استان تبدیل شود و نیاز فزاینده به برق را پاسخ دهد. با این حال، به نظر میرسد این فرصتها به دلایل مختلفی از جمله:
- سیاسیکاریها و لابیهای ناکارآمد: دخالتهای سیاسی و تصمیمگیریهای غیرکارشناسی در حوزه انرژی، مانع از اجرای پروژههای بلندمدت و حیاتی شده است.
- انفعال در تصمیمگیری: مدیریت ارشد استان فارس، با وجود داشتن عنوان “شخصیت ملی“، نتوانسته است به طور موثر با وزارت نیرو و سایر نهادهای مرتبط تعامل سازنده برای تغییر و انتخاب مدیران توانمندبرای شرکتهای های حوزه برق استان برقرار کند. بدیهی است این انفعال، منجر به عدم تخصیص اعتبارات و منابع لازم و توسعه زیرساختهای فنی و تولیدی انرژی شده و امید به بهبود شرایط را از بین برده است.
- ناتوانی در جذب سرمایهگذاری: فقدان یک برنامه استراتژیک مشخص و عدم توانایی در جلب سرمایهگذاران برای پروژههای بزرگ انرژی، یکی دیگر از دلایل اصلی ناکامیها است.
نارضایتی مردم از این وضعیت، پرسشهای جدی را درباره توانایی مدیریت استانی در حل مشکلات و تحقق وعدههای توسعه ایجاد کرده است.
مردم میپرسند چگونه یک شخصیت سیاسی با این جایگاه ملی، نتوانسته است یک مساله سادهتر مانند بهبود و توانمند سازی حوزه مدیریت برق را با تعامل و توافق با پایتخت حل کند؟
این پرسشها نه تنها مشروع هستند، بلکه ریشه در تجربه عینی مردم از زندگی روزمره و تأثیر مستقیم کمبود برق بر کار و فعالیتهایشان دارند.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی بحران برق
پیامدهای بحران برق و خاموشیهای گسترده فراتر از یک ناراحتی ساده است و به طور مستقیم بر حیات اقتصادی و اجتماعی مردم تأثیر میگذارد. این وضعیت، به ویژه برای کسبوکارهای کوچک و خانگی و مشاغل آنلاین که برای فعالیت خود کاملاً به برق وابسته هستند، به منزله اخلالی جدی در روند کاری است. از سوی دیگر، نوسانات ولتاژ ناشی از قطع و وصل مکرر برق، میتواند به تجهیزات و وسایل برقی خانگی آسیب برساند و هزینههای اضافی قابل توجهی را به مردم تحمیل کند.
علاوه بر این، کاهش بهرهوری و کیفیت زندگی در شرایط گرمای شدید تابستان، به دلیل عدم دسترسی به سیستمهای تهویه مطبوع، به شدت محسوس است و میتواند سلامت افراد را به خطر اندازد. در نهایت، این ناکارآمدیها و انفعال مدیران در پاسخگویی شفاف، منجر به بیاعتمادی عمومی به نهادهای دولتی میشود، که خود یک بحران اجتماعی عمیق است.
فراتر از یک مشکل فنی، یک بحران مدیریتی و سیاسی
بحران برق در استان فارس، فراتر از یک مشکل فنی، یک بحران مدیریتی و سیاسی است. مدیران حوزه انرژی با پنهان شدن پشت بیانیهها و واژههایی مانند “وفاق”، از پذیرش مسئولیت شانه خالی میکنند و بار این ناکارآمدی را به دوش مردم میاندازند. این در حالی است که استان فارس از ظرفیتهای عظیمی برای تولید انرژیهای تجدیدپذیر برخوردار است، اما این پتانسیل به دلیل سیاسیکاری و انفعال در مدیریت ارشد، نادیده گرفته شده است.
برای برونرفت از این وضعیت، لازم است که مدیریت استانی با شفافیت کامل، به مردم توضیح دهد که چه اقداماتی برای حل بحران مدیریتی حوزه برق در کوتاهمدت و بلندمدت انجام خواهد شد. همچنین، باید با تعامل موثر با وزارتخانهها و نهادهای ذیربط، به صورت جدی برای جذب سرمایهگذاری در حوزه انرژیهای پاک اقدام کند. تنها با پذیرش مسئولیت، برنامهریزی استراتژیک و اقدام عملی، میتوان امید به آیندهای روشنتر را به مردم بازگرداند و از تکرار این بحران در سالهای آینده جلوگیری کرد.
سلام در حیرتم چگونه شهید رییسی توانست کارهای ناترازی و ناتوانی دولتهای قبل رو ظرف سه سال جبران کنند اما مدعیان سواد و زبان دنیا بلد برق که هیچ امنیت مان را هم بیاد دادند…
این قطعی برق همراه با مواجه شدن اینترنت هست که قطعا برای پالس دادن به دشمن برای حملات بعدی هست
سلام والا ما هر وز میانگین خاموشی باشی که استراحت میکنیم ۱۲ساعت شده ولی پول برق تازه بیشتر میاد دلیلش چی هست اگر گرما بهمون میدین حداقل پول برق باید کمتر بشه