کنکور آزمونی پیر ، پرحاشیه و صندلیهایی که خالی است
غوغای دیروز، آرامش امروز: کنکور، از کابوس تا گذرگاهی عادی
اول فارس : یادش بخیر! تا همین یک دهه قبل، کنکور نامی بود که لرزه بر اندام هر جوان ایرانی میانداخت. سدی بلند که عبور از آن، به منزله طی کردن نیمی از مسیر موفقیت در زندگی تلقی میشد. آزمونی نفسگیر با بیش از یک و نیم میلیون داوطلب که برای تصاحب تنها چند صد هزار صندلی دانشگاهی، با یکدیگر به رقابتی بیرحمانه میپرداختند. از نسلهای دهههای ۵۰ و ۶۰ که تنها ابزار کمکآموزشیشان کتابهای نه چندان کارآمد کنکور بود و زیر موشکباران نیز محکوم به درس خواندن بودند، تا بچههای دهههای ۷۰ و ۸۰ که با ورود به کلاسهای کنکور و بازار پررونق معلمهای خصوصی، فصلی جدید در این رقابت گشودند. این رویه، در دو دهه اخیر نیز ادامه یافت و کلاسها و جزوات کنکوری، تبدیل به مافیای قدرتمند سیستم آموزشی شدند.
تقلبهای هوشمند، دانشگاههای قارچگونه و نسل جدید
مافیای کنکور تنها به کلاسها و جزوات خلاصه نشد؛ فیلمهای آموزشی، آموزشهای مجازی، کتابهای تست و حتی فروش سوالات و عرضه وسایل تقلب پیشرفته، همگی نشان از تب سوزان کنکور داشتند. عینکهایی با دوربین و میکروفون، گیرندهها و فرستندههایی که روی خودکارها نصب میشدند تا داوطلبان بتوانند با خارج از جلسه ارتباط بگیرند و پاسخها را دریافت کنند، تنها بخشی از این نرفتنها بودند. تبی چنان سوزان که به تاسیس و رشد قارچگونه دانشگاههایی منجر شد که بسیاری از آنها حتی در جهان نیز بیسابقه بودند. اما امروز، داستان کاملاً فرق کرده است. با افزایش سرسامآور آمار فارغالتحصیلان بیکار و بیپول، ذائقه بچههای دهه هشتادی یا همان نسل Z نیز تغییر کرده است. این نسل، بیشتر به دنبال کسب درآمد هستند و ترجیح میدهند به جای سالها تلف کردن عمر پشت صندلیهای دانشگاه و رها شدن با یک مدرک بیارزش در جامعه، به دنبال کارهای فنی و پر سود باشند. این روند طی یک دهه گذشته چنان شتاب گرفته که امروز مسئولان از صندلیهای خالی دانشگاهها سخن میگویند و برای پر کردن آنها، فرصتهای متعدد انتخاب رشته را به داوطلبان میدهند. اینجاست که این سوال پیش میآید: آیا کنکوریهای بیتفاوت امروز بهترند یا کنکوریهای دیروز که نفسشان به همین امتحان بسته بود؟
کنکور، میراثی ۵۵ ساله: از استقلال دانشگاهها تا آزمون سراسری
کنکور در ایران، از همان ابتدای تاسیس دانشگاهها وجود داشت، اما تا سال ۱۳۴۸ هر دانشگاهی به طور مستقل برای جذب دانشجو عمل میکرد. در سال ۱۳۴۷، با تاسیس وزارت علوم، یکی از اولین اقدامات این وزارتخانه، برگزاری آزمون سراسری بود. این امر در نهایت به برگزاری نخستین کنکور سراسری در ۱۵ مرداد ۱۳۴۸ انجامید. در آن سال، ۴۷ هزار و ۷۰۳ داوطلب برای ورود به ۱۲ دانشگاه و ۳۰ رشته تحصیلی به رقابت پرداختند. سوالات کنکور به صورت پاسخ کوتاه بود و داوطلبان میتوانستند همزمان با آزمون، ۱۰ رشته دانشگاهی را انتخاب کنند. پس از انقلاب، در سال ۱۳۵۸ کنکور برگزار شد اما به دلیل انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها به مدت سه سال متوقف شد. در سال ۱۳۶۱، برگزاری کنکور از سر گرفته شد و تنها برای رشتههای پزشکی، فنی و مهندسی، کشاورزی، الهیات و معارف اسلامی آزمون برگزار شد. این روند تا سال ۱۳۷۱ ادامه یافت و داوطلبان سه نوع سهمیه آزاد، منطقهای و نهادهای انقلاب اسلامی داشتند. به تدریج، موسسات جدیدی مانند پیامنور، شبانه، مراکز تربیت معلم و دانشگاههای غیرانتفاعی نیز به وجود آمدند.
رقابت بر سر سودآوری: پزشکی، همچنان رویای بسیاری از داوطلبان
بعد از سال ۱۳۷۱، کنکور تغییرات جدیدی را تجربه کرد. نظام آموزشی جدید با ساختار ۵ سال دبستان، ۳ سال راهنمایی، ۳ سال دبیرستان و سپس پیشدانشگاهی شکل گرفت. در این سالها، داوطلبان رشتههای ریاضی و تجربی میتوانستند در آزمون رشته انسانی نیز شرکت کنند، اما دانشآموزان رشته انسانی چنین امکانی را نداشتند. با گذشت زمان، شرط معدل نیز به فاکتورهای قبولی در کنکور اضافه شد که باعث شد داوطلبان بر امتحانات نهایی و دیپلم نیز تمرکز کنند. در این دوره، روند درخواست داوطلبان برای شرکت در کنکور و پذیرش در دانشگاهها همچنان صعودی بود. از سال ۱۳۸۵، به دلیل تغییر نگرش خانوادهها و نگاه نظام آموزشی، قانون حذف کنکور به دلیل بالابردن استرس دانشآموزان و غیراستاندارد بودن آن مطرح شد که البته تاکنون به نتیجه نرسیده است. امروز، صندلیهای دانشگاهها برای گروه علوم ریاضی خالی میماند، به طوری که سال گذشته به ازای هر داوطلب گروه علوم ریاضی، دو صندلی در دانشگاه وجود داشت. در حال حاضر، تنها برخی رشتههای پرطرفدار مانند مهندسی برق و کامپیوتر در گروه ریاضی و حقوق در علوم انسانی بیشترین متقاضی را دارند.
گروه علوم تجربی نیز داستان خاص خود را دارد و رویای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی همچنان مقصد اول بسیاری از داوطلبان این گروه است. چند سالی است که گروه علوم تجربی بیشترین داوطلب را در آزمونهای سراسری به خود اختصاص داده است، شاید به دلیل وضعیت معیشتی برخی از پزشکان که داوطلبان را به سمت این رشتهها سرازیر کرده است. با توجه به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، ظرفیت رشتههای پزشکی سالیانه ۲۰ درصد افزایش پیدا میکند، هرچند که امسال این طرح توسط رئیسجمهور متوقف شده است. با این حال، از آنجایی که اعلام ظرفیت نهایی برای آزمون امسال به مرداد ماه موکول شده، ممکن است این افزایش ظرفیت دوباره اعمال شود. افزایش شدید ظرفیتهای دانشگاهی طی چند سال اخیر و کم شدن تمایل برای ورود به دانشگاهها سبب شده تا ۸۵ درصد از ورودیهای دانشگاهها عملاً بدون آزمون دانشجو بگیرند و رقابت در کنکور تنها برای ۱۵ درصد رشتهها و دانشگاههای برتر باقی بماند.
رقابتی متفاوت: کنکور، دیگر غول سابق نیست
اینها تنها برگهایی از پرونده کنکوری است که بیش از ۵۵ سال از عمرش میگذرد و حالا با تجربهای غنی همراه است. گرچه زمزمههایی برای حذف آن وجود دارد، اما مسلم این است که کنکور امروز دیگر نه در بین داوطلبان ارج و قربی دارد، نه بین والدین و نه حتی جامعه به آن به عنوان ابزاری برای پیشرفت کشور نگاه میکند. شاید به این دلیل که افق دید بچههای امروز ثروت است تا علم! دیدگاهی که باعث شده تا دیگر کنکور سد نباشد، بلکه آزمونی باشد به مثابه بقیه امتحانات. حال واقعاً “علم بهتر است یا ثروت؟!”
از سال ۱۴۰۲، آزمون سراسری با هدف کاهش استرس و اضطراب داوطلبان، دو بار در سال برگزار میشود و داوطلبان میتوانند بهترین نتیجه را به عنوان آزمون اصلی جهت تعیین رتبه خود به سازمان سنجش معرفی کنند. امروز، دور دوم کنکور جدید برگزار میشود، اما نه با یک میلیون و ۷۰۰ هزار داوطلب، بلکه با حدود یک میلیون کنکوری در نوبت اول و حدود ۹۰۰ هزار کنکوری در نوبت دوم! این آمار نشان میدهد که قرار است بخش زیادی از داوطلبان وارد دانشگاهها شوند. استان تهران با ۱۲۵ هزار و ۸۸۵ داوطلب، بیش از ۱۵ درصد کل متقاضیان این آزمون را به خود اختصاص داده و پس از آن، استان سمنان با ۷ هزار و ۳۰۸ داوطلب، معادل ۰.۸ درصد، کمترین میزان متقاضی شرکت در این رقابتها را داراست. بر اساس آمار منتشر شده، ۸۲۲ هزار و ۹۵۳ نفر در نوبت دوم کنکور ۱۴۰۴ ثبتنام کردهاند که از این تعداد، ۵۲۵ هزار و ۱۴۶ نفر زن و ۲۹۷ هزار و ۸۰۷ نفر مرد هستند؛ به عبارتی ۶۴ درصد داوطلبان زن و ۳۶ درصد مرد هستند.
روندی کاهشی: آیا کنکور در حال غروب است؟
با وجود تمام تلاشهای وزارت علوم برای تشویق دانشآموزان به حضور در مرحله دوم، با کاهش ۸۰ هزار نفری داوطلبان در مرحله دوم همراه بود. آمار ثبتنامی در نوبت دوم کنکور سراسری سال ۱۴۰۳، ۹۸۴ هزار و ۲۱۴ نفر بوده که از این تعداد، ۶۲۰ هزار و ۵۵۷ نفر زن و ۳۶۳ هزار و ۶۵۷ نفر مرد بودهاند. این بدین معناست که حدود ۶۳ درصد از داوطلبان را زنان و ۳۷ درصد را مردان تشکیل میدادند. البته این آمار، تنها لیستی از تعداد ثبتنامیهاست؛ چرا که در زمان برگزاری دور دوم، معمولاً ۱۰ تا ۲۰ درصد از ثبتنامیها اصلاً سر جلسه حاضر نمیشوند و گروهی دیگر، پس از قبولی، از آنجایی که رغبتی برای حضور در دانشگاه یا تحصیل در رشتهای که قبول شدهاند ندارند، از ثبتنام در دانشگاهها انصراف میدهند و عطای آن را به لقایش میبخشند!
آیا این روند کاهشی به معنای غروب تدریجی خورشید کنکور است، یا صرفاً نشانهای از تغییر اولویتهای نسل جدید؟