گزارش جدید: «ولی الله حيدری» امام جماعت مسجد بقيهالله چگونه كشته شد
مسجد بقیهالله نبش یك كوچه حوالی اشرفی اصفهانی در غرب تهران واقع شده است. كوچهای كه چندین مغازه اطراف آن را احاطه كرده است؛ اكثر مغازه داران و اهالی وقتی صحبت از قتل امام جماعت موقت مسجد بقیهالله میشود، میترسند و فقط میگویند؛ چیزهایی شنیدهایم، ولی از جزییات اطلاعی نداریم.
به گزارش اول فارس ، ظهر پنجشنبه دهم مهرماه جاری، «ولیالله حیدری» امام جماعت موقت مسجد بقیهالله در غرب تهران با دو ضربه چاقو توسط فردی ناشناس به قتل میرسد. ضارب پس از ارتكاب جرم از محل میگریزد، اما با كمك اهالی و افراد حاضر تحویل ماموران پلیس میشود. موضوع به بازپرس كشیك قتل اعلام و تیم بررسی صحنه جرم به محل اعزام میشوند. با این حال امام جماعت موقت مسجد بقیهالله پس از اعزام به «بیمارستان فرهیختگان» جان خود را از دست میدهد.
یك منبع مطلع در مورد سلامت روان متهم به قتل میگوید: «متهم به قتل دارای اختلالات شدید روحی و روانی است و در حال حاضر تحت نظر روانشناس قرار دارد.»
متهم به قتل چاقوی آشپزخانه و قمه به دست داشته است
مسجد بقیهالله نبش یك كوچه حوالی اشرفی اصفهانی در غرب تهران واقع شده است. كوچهای كه چندین مغازه اطراف آن را احاطه كرده است؛ اكثر مغازه داران و اهالی وقتی صحبت از قتل امام جماعت موقت مسجد بقیهالله میشود، میترسند و فقط میگویند؛ چیزهایی شنیدهایم، ولی از جزییات اطلاعی نداریم. مرد جوانی داخل مسجد بقیهالله است. وقتی از او در مورد روز حادثه میپرسم با چهرهای نگران جلو میآید و میگوید: «ما اجازه صحبت نداریم. به ما گفتند در مورد این اتفاق حرفی نزنیم. فقط در همین حد میتوانم بگویم كه ضارب آن روز با چاقوی آشپزخانه داخل مسجد آمد و آقای حیدری را هدف حمله قرار داد. آن فرد، دو ضربه چاقو به آقای حیدری وارد و بعد از مسجد فرار كرد.
آقای حیدری اولین روزی بود كه به این مسجد میآمد. او ساكن این محل نبود و ضارب نیز از اهالی این محل نبود.» او در پاسخ به اینكه آیا ضارب مقتول را از قبل میشناخته، میگوید: «فكر میكنیم ضارب به صورت رندوم فقط خواسته یك روحانی را هدف حمله قرار دهد. احتمال اینكه ضارب، آقای حیدری را از قبل میشناخته كم است.»
یكی از اهالی كه خانهاش فاصله كمی با این مسجد دارد میگوید: «آن روز در حال بازگشت به خانه بودم كه دیدم فردی شتابان از مسجد خارج شد و فرار كرد. عدهای هم از داخل مسجد بیرون آمدند و دنبال او دویدند. اول فكر كردم شاید داخل مسجد دعوا شده، اما بعد متوجه شدم فردی ناشناس كه هم چاقوی آشپزخانه و هم قمه به دست داشته به امام جماعت موقت مسجد حمله كرده است. اهالی و افراد حاضر دو، سه كوچه بالاتر مانع فرار ضارب شدند و او را تحویل ماموران پلیس دادند. ضارب نه صورتش را پوشانده بود و نه همدستی داشت كه بتواند با كمك او بعد از این اقدام فرار كند؛ به نظر میرسد ضارب بدون نقشه و قصد و نیت قبلی به امام جماعت موقت این مسجد حمله كرده، وگرنه چرا باید بدون اینكه چهره خود را بپوشاند، چنین كاری را انجام دهد!»
این فرد در ادامه میگوید: «وقتی افراد حاضر مانع فرار ضارب شدند، به پلیس اطلاع دادند. ماموران او را بازداشت كردند. چند نفر پس از این حادثه سریع با اورژانس تماس گرفتند، اما عوامل اورژانس با چهل دقیقه تاخیر رسیدند. وقتی هم آمبولانس به محل حادثه اعزام شد، یك ربع، بیست دقیقهای طول كشید تا پیكر امام جماعت موقت مسجد را داخل آمبولانس قرار دهند. او را به بیمارستان فرهیختگان منتقل كردند، اما به خاطر شدت جراحات جانش را از دست داده بود.»
شنیده شده؛ ضارب پروندهای به دست داشته و چاقو را زیر پرونده پنهان كرده است
یكی از مغازهداران با اشاره به پلههایی كه آن سمت خیابان وجود دارد میگوید: «آن روز، ضارب وقتی با عجله داشت از همین پلهها بالا میرفت، چند مرد او را گرفتند. او حتی با چاقو و قمهای كه به دست داشت به سمت آنها حمله كرد، اما آنها مانع حمله او شدند.»
همچنین یكی دیگر از اهالی محل كه آن روز شاهد ماجرا بوده میگوید: «ضارب اصلا برایش مهم نبود كه دستگیر شده است؛ رفتارهایش خیلی عجیب بود و انگار دوست داشت، دیده شود. من همینجا ایستاده بودم كه او با دو چاقو از داخل مسجد بیرون آمد و فرار كرد. چند مرد مسن هم دنبال او دویدند. آن فرد سریع از پلههای آن طرف خیابان بالا رفت كه فرار كند، اما ناگهان یكی از افراد حاضر به او گفت؛ ایست، پلیس. هنوز پلیس نیامده بود؛ ایست، پلیس را یكی از افرادی كه دنبال ضارب بود به زبان آورد. ضارب هم تا این دو كلمه را شنید سریع دستانش را بالا برد و ایستاد. آن چند نفر دستان او را گرفتند و از بالای پلهها پایین آوردند و او را به سمت مسجد بردند و بعد تحویل ماموران پلیس دادند؛ ضارب هم در كمال خونسردی سوار ماشین شد و مردم را نگاه كرد.»
طبق شنیدهها و تحقیقات میدانی ؛ «مقتول روز حادثه اولینباری بوده كه به مسجد بقیهالله رفته است؛ امام جماعت مسجد بقیهالله به خاطر كاری كه برایش پیش آمده از مقتول كه خود امام جماعت یكی از مساجد مرادآباد بوده، درخواست كرده آن روز به جای او به مسجد بقیهالله برود.»
همچنین طبق دیگر شنیدههای؛ «روز حادثه، ضارب پروندهای به دست داشته و دو چاقو را زیر پرونده پنهان كرده و داخل مسجد رفته و نماز ظهر را همراه افراد حاضر خوانده است. او بین دو نماز پرونده خود را برداشته و به بهانه اینكه از امام جماعت موقت مسجد بقیهالله سوال بپرسد، نزدیك او شده و از روبهرو با ضربات چاقو او را هدف حمله قرار داده است.» بر اساس اعلام قوه قضاییه و خبرگزاری مهر در مورد جراحات وارده به امام جماعت موقت مسجد بقیهالله؛ «مقتول از ناحیه شكم و پا مجروح شده است.» ضربات وارده با چاقو آن هم به این دو ناحیه نشان میدهد كه ضارب از روبهرو به بدن مقتول ضربه وارد كرده است. این در حالی است كه هنوز مقامات قضایی در مورد جزییات این حادثه و انگیزه متهم به قتل صحبتی نكردهاند.
واكنش دادستان دادسرای انتظامی قضات
«جعفر قدیانی» دادستان دادسرای انتظامی قضات در واكنش به این حادثه اعلام كرده است: «مرحوم حیدری حدود ۳۰سال قاضی بود. بنده براساس شیوه قتل ایشان معتقدم كه قاتل منافق بوده است. چون شیوه كار، شیوه گروهك منافقین است. در ۵۵ سالی كه ایشان را میشناختم یكبار نشد ما از حركات و صحبتهایش هنگام مباحثه، احساس كنیم خودش را نسبت به دیگران برتر بداند؛ نهتنها خود را برتر نمیدانست بلكه همیشه سعی میكرد خود را پایینتر از دیگران حساب كند. اصلا اینگونه نبود كه طلبهبودن و عالم بودن خود را ابزاری برای تظاهر برتری خود نسبت به دیگران كند. مرحوم حیدری حدود ۳۰سال قاضی بود و یك نفر از دست او ناراضی نبود؛ حتی كسانی كه پیش ایشان پرونده داشتند. بعضیها گفتهاند قاتل، روانی بوده و مشكلات روحی داشته است، اما این حرفها صحیح نیست و من شخصا معتقدم این آقا منافق بوده است. هرچند باید منتظر ماند و دید كه تحقیقات دستگاه قضایی به چه نتیجهای ختم میشود. من با بازپرس پرونده صحبت كردهام او قبل از اینكه اقدام به این كار كند ظاهرا حدود هفتاد قرص آرام بخش مصرف كرده است. خورده بود كه چه شود؟ خورده بود كه ردّ كار و عملیات باقی نماند. این شیوه منافقین است كه قبلا هم هر وقت اقدام به ترور و عملیاتی میكردند قرص سیانور میخوردند كه خودكشی كنند و ردّ قضیه گم شود. قطعا این آدم منافق بوده است. اینكه یك آدم هنگام نمازخواندن یك جماعتی، به راحتی چاقو در بدن كسی فرو كند، كار سادهای نیست كه از هر كسی برآید. شنیدم كه گفته من نه او را میشناختم و نه قصدی داشتم و چون وضع مالی خوبی نداشتم، خواستم یك نفر را بكشم. چیزی كه ما شنیدهایم این است كه این فرد دكتر داروساز بوده است. تا جایی كه من اطلاع دارم دكترهای داروساز قراردادهای خوب و سنگینی هم با مالكان داروخانهها میبندند.» منبع:اعتماد