ایام نوروز فرصت مناسبی است که خاطرات گذشته از رسم و رسوم کهن این ایام دوباره مرور شود، روزهایی که مردم برای همدیگر کارت پستال می فرستادند.
هاجر بیات: خانه تکانی به استقبال مراسم نوروز رفتن است، منظور از خانه تکانی بیشتر خود تکانی است، تکاندن خود از بدیها، کینه و بحثها، عید همه چیز را تازه میکند و اول باید قلب خود را تمیز کنیم.
اینها را علیرضا حیدرپور فرد نسل پنجم هنرهای آئینی بیان میکند و اسقبال از نوروز را از مرحله خانه تکانی میداند.
او در گفتگوبا خبرنگار مهر خاطرات نوروزی خود را در ایام گذشته برایمان شرح داد.
حیدرپور فرد که متولد ۱۵ مهرماه سال ۱۳۳۳ در شیراز است اعتقاد دارد در ایام سال به مناسبتهای مختلف برنامههای آئینی زیادی وجود داشته که به مرور زمان بخش عظیمی از بین رفته است.
او با ابراز تأسف از اینکه فرهنگ ما دزدیده شده است، گفت: فرهنگ ما کلاً عوض شده و به فراموشی سپرده شده است.
مسئول گروه هنری سفیر، خانه تکانی، سمنی پزون، پخت نون یوخه یا نون شیرین، عروسی درخت نارنج، کاشت سبزه، در ست کردن تخم مرغ رنگی، عیدی برون برای تازه عروس و دامادها، استحمام با آب حوض سعدی و.. از جمله مراسمهای شیرازیهای قدیم پیش از نوروز معرفی کرد.
حیدرپور فرد در خصوص مراسم خانه تکانی این چنین گفت: خانه تکانی یکی از مراسمهای پیش از نوروز است که در حال حاضر نیز انجام میشود.
در گذشته برای انجام مراسم خانه تکانی همه همسایهها، دوستان و آشنایان جمع میشدند و به کمک یکدیگر میرفتند و این مراسم را به همدلی و همیاری یکدیگربه خوبی انجام میدادند.
آنها معتقد بودند که فلانی فرزند کوچک دارد، باردار است یا اینکه مسن بوده و انجام این کار به تنهایی برای او مشکل است، اما به مرور زمان این همیاری و همکاری کمرنگتر شده و امروزه هرکس به تنهایی این کار را انجام میدهد و بعضیها هم از کسانی را به عنوان نظافت چی برای تمیزکردن منزل خود میآورند.
او با بیان اینکه با خانه تکانی منزل، باید خانه تکانی دل را نیز انجام داد، گفت: خانه تکانی قلب از خانه تکانی منزل مهمتر بوده و نمیشود با قبلی پر کینه و ناراحتی به استقبال نوروز رفت.
نسل پنجم هنرهای آئینی یکی دیگر از مراسم پیش از نوروز را پخت شیرینی عنوان و بیان کرد: در گذشته این چنین نبود قنادیها همه زمانها پخت شیرینی داشته باشند شب عید کار آنها رونق میگرفت.نون یوخه یا به قول شیرازیها نون شیرین، شیرینی معروفترین شیرینی آن زمان بود.
وی کاشت سبزه را یکی دیگر از مراسم پیش از نوروز معرفی و گفت: قبل از عید سبز کردن سبزه دور کوزه یا در ظرفها سفالی یکی از کارهای مهم خانمها بود که آنها با خوش ذوقی تمام این کار را انجام میدادند نه اینکه مثل الان در تمام سطح شهر انواع سبزههای متفاوت وجود داشته باشد. گندم ماشک، ترتیزک و شاهی یا خاکشیر را دور کوزه یا قلیان سبز میکردند.
پخت سمنی از جمله مهترین آئینهای پیش از نوروز بود که در آن ایام در اکثر خانهها این کار انجام میشد و بعضی معتقد بودند که با این کار هم خود و هم دیگران حاجت روا میشوند.
عیدی برون تازه عروس و دامادها
این هنرمند هنرهای آئینی گفت: عیدی برون برای تازه عروس و دامادها یکی از زیباترین مراسمهای نوروز بود، مادر شوهر برای تازه عروس عقد کرده خود هفت قاب یا سینی چینی از میوههای رنگارنگ شامل پرتغال، نارنگی، بکرویی، مدنی یا لیمو شیرین، انار، انگور اتروج یا بیدخونی، بالنگ و خیار که با پنبه تزوین شده را به همراه یک قاب از سبزیهای بهاری و خورشت سبزی،، سبزی ماهی پلو، ماست اسفناج، ماست کنگر و…، مرغ و گوسفند که سر و دست و پای آن را حنا گذاشته باشند، مرغ و ماهی گلی و ماهی قباد و نقل و شیرینی و آجیل، فهت سین و… رابا ساز و دهل و چند تن از فامیلهای درجه یک به خانه عروس میبردند.
خانواده عروس نیز از قبل کوچه را جارو آب پاشی کرده ومهمانانی را دعوت کرده؛ برخی نیز با غرابه های گلاب از روی پشت بام بر سر خانواده داماد گلاب میپاشیدند و یکی اسفند دود میکردند و دیگری به نماد جارو کش از جلوی آنها جارو میکرد.مابقی نیز با سرو صدا و سرور و شادی به استقبال آنها می رفنتد. سال اول بعد از عروسی خانواده عروس تمام این مراسمات را برای تازه داماد خود انجام میدادند.
با صدای بغض آلود خود از مراسم چهارشنبه سوری گفت و مراسم چهارشنبه سوری را یکی از زیباترین و اصیلترین مراسم نوروز به رسم شیرازیها معرفی کرد.
او گفت: کولوک اندازون یا کولوک گیرون، فال گوش و همچنین پخت رشته، استحمام با آب حوض سعدی از مهمترین این مراسم بود. بعد از اذان ظهر چهارشنبه سوری افراد به جوب سعدی رفته و آب چله با کاسه چهل کلید برای بخت گشایی، سلامت و…به سر و روی خود میزند.
وی کولوک را کوزه سفالی با دهانه باز که دست به راحتی درون آن میرود معرفی کرد که بزرگترهای محله یا صاحب خانه که میزبان چندی از خویشان خود بود در شب چهارشنبه سوری هفت آتش کوچک درست میکردند به عنوان هفت روز هفته که افراد یکی یکی از روی آنها میپریدند و شعر زردی من از تو سرخی تو از من به معنی اینکه چهره زرد از ما برگردد و سرخی آتش به ما روی آورد.
صاحب خانه یا بزرگتر محله با پخت آش رشته از میهمانان خود پذیرایی میکرد و آنگاه در اوج شادی افراد کولوک ظاهر میشد، بزگترین فرد مراسم میگفت حالا که همه شما شاد و خوشحال و سالم هستید خدا را شکر کنید و به عنوان خمس سلامتی هرکسی دست خود را درون جیب یا کیف خود کرده وآن بسته بیرون بیاورد جوری که هیچکس متوجه نشود در دست او چه چیزی وجود دارد، سپس دست خود را درون کولوک کرده و باز هم از درون کولوک بسته در آورد؛ به این تربیت کولوک جلوی همه کسانی که دور آتش جمع شده بودند گرفته میشد.هرکس به میزان توان خود مقداری پول درون کولوک میگذاشت یا به مقداری که احتیاج داشت از درون کولوک برمی داشت و چون دست بسته بود افراد معرفت خود را نشان میدادند و کسی هم از درون کولوک پولی بر میداشت بازهم کسی متوجه آن نمیشد.
وقتی تمام افراد این کار را انجام میدادند دونفر این کولوک را درون سینی بزرگ خالی میکردند و پول آن را شمرده و به فردی که نیازمند بود بدون اینکه کسی متوجه شود این پول داده میشد.
فال گوش یکی دیگر از مراسمهای چهارشنبه سوری بود صاحب خانه پشت در یا دالون ورودی خانه خود میایستاد و از آنجا به حرفهای رهگذران گوش میداد، اگر کلمه درست میشود را میشنید مطمئن میشد که تمام مشکلات و غم ناراحتی و بی کماری او از بین میرود و اگر کلمه نه از او گذشته را میشنید یعنی اینکه دیگر هیچ کاری برای او مشکلش نمیتوان کرد، ولی باز هم نا امید نمیشد.
وی با ابراز ناراحتی از اینکه امروزه این مراسم زیبا با انداختن ترقه و ایجاد مزاحمت برای دیگران از بین رفته است، گفت: شاید بخشی از مسئولین ما از این فرهنگهای گذشته اطلاعی نداشته باشند.
او عروسی درخت نارنج را یکی از مراسم پیش یا بعد از نوروز معرفی و گفت: این کار برای درخت نارنجی که ثمر نمیداد انجام میشد، اگر درخت اصلاً بهار نمیکرد در اسفند اما اگر بهار میکرد و گل میداد در اردیبهشت این کار را انجام میشد، به طوری که زن صاحب خانه اره برداشته که درخت نارنجی که میوه نمیداد را قطع کند و مرد خانه ضامن درخت نارنج میشد به طوری ترس پای درخت بگذارند.
حاج آقا که ضامن درخت شده بود تار و ضرب گیری دعوت میکرد، از درخت همسایه شاخهای نارنج می چید و درون سینی میگذاشت، سینی را با نقل تزئین میکرد، شاخه درخت نارنج را درون درختی که ثمر نمیداد میگذاشت و تور سفیدی بر سر درخت میانداخت؛ به این واسطه درخت سال بعد میوه میداد.
حیدرپور فرد وی دوباره بغض کرد و با تعریف یک خاطره از حال و هوای مراسم گذشته گفت، او گفت که چند وقت پیش با دیدن یک کارت پستال هدیه برای تبریک سال نو افسوس خورده که پیشرفت تکنولوژی چقدر مانع از این هدیههای زیبا شده است،.
کوچکترها برای بزرگتر ها کارت پستال با یک متن یا شعر یا نقاشیهای زیبا میفرستادند، اینقدر ذوق و اشتیاق میان مردم بود که از یک ماه پیش این کارت پستال را برای دوستان و آشنایان خود فرستاده و منتظر جواب آن در ایام قبل و یا روزهای نوروز میماندند.
وی توصیفات خود را از تحویل سال نو با انداختن توپ شروع کرد، در آن زمان که رادیو و تلویزیون و … وجود نداشت، تحویل سال نو با انداختن توپ توسط توپخانه به مردم اعلام میشد.در زمان تحویل سال همه خانوادهها باید روی اجاق خود مقدار شیر یا شیر برنج میگذاشتند تا بجوشد، آنها میگفتند این شیر همینطور غل زده و حرکت درآمده امسال همه ما در حال جوشش باشیم هم باهم بجوشیم هم اینکه جوشش در پیشرفت داشته باشیم. این چنین با خوردن شیر یا شیربرنج به استقبال سال نو میرفتند.
حالا دید و بازدید عید شروع میشد؛ کوچکترها، بزرگترها را بوسیده و از آنها عیدی میگرفتند، بعد از آن بچهها به طرف خانه بزرگتر ها دویده و از آنها عیدی خود را دریافت میکردند، بزرگترها هم درخانه مینشستند و منتظر بودند که کوچکتر ها برای تبریک عید به دیدن آنها بیایند. بچهها که دستمال یزدی که به همراه خود داشتند عیدی که شامل مقداری پول، تخم مرغ رنگی و شیرینی درون آن میگذاشتند.در آن زمان برای فرزندانی که تازه به دنیا آمده بودند، تازه عروس دامادها نیز عیدی جداگانه در نظر میگرفتند.
سیزده بدر به عنوان مراسم پایانی نوروز بود، سیزده بدر یا سبزه بدر سبزه ایی که پیش از عید سبز کرده بودند را از خانه بیرون برده، در گذشته که چمران دارای باغهای بزرگ و زیادی بود اهالی به آنجا رفته و مراسم سیزده بدر را به جا میآوردند. در باغهای چمران آبرک بسته میشد و صبح سیزده بدر مردم به آنجا میرفتند و غذای خود را به همراه گرامافون میآوردند، سیزده را بدر کرده، سبزه گره میزند و شعر مخصوص آن را میخوانند.
در شب چهاردهم یا شب سیزده بدر مراسم باز هم مراسم کولوک اندازون یا کولوک بدر برگزار میشد.از همان کودکی به بچهها آموزش بخشش، معرفت داده میشد، ای بار در مراسم کولوک بدر بچهها نیز از عیدیهای خود درون کولوک گذاشته و به دیگران کمک میکردند.
پدر بزرگ دیگران را دور خود جمع کرده و از آنها میخواست که مقداری از عیدی خود را درون کولوک که یا کوزه که دور آن سبزه گرفته بودند گذاشته، کولوک را براداشته از پشت بام به درون کوچه میانداختند هر رهگذری که نیازمند بودآن پول را بر میداشت، در آن زمان معتقد بودند از هدیه و عیدی خود باید به دیگران هم عیدی دهیم.
او در پایان گفت: فرهنگ اصیل ما این بوده نه این مراسمهای امروزی که هیچ منافاتی با فرهنگ گذشتگان ما ندارد.”خبرگزاری مهر”
نظرات