۴ عکس از کوچه پس کوچه های قدیم شیراز در دوران قاجار

خدا پدر ومادر …. را بیامرزد که رخت و ریخت ایرانی ها را عوض کرد مردم را برد تو کت و شلوار

یاد بخیر

یاد اون دوران بخیر اصالت و فرهنگ ما مثل امروز به تاراج نرفته بود
ای کاش میشد برگشت به اون دوران

اون بزرگواریکه گفتند شیراز مال لرها بوده توجه کنه که درزمان قاجار تمام ایران هر شهر وروستایش خان داشته وهر خان وبزرگی ازهمون منطقه وطایفه بوده مثلاََ
خان وبزگتر شیراز کسانی مثل قوام السلطنه و حاج ابراهیم کلانتر و لطفعلی خان زند اگه از بزرگان خودتون سوال کنی بهت میگن که هر منطقه مال هراقوامی بوده خان اون منطقه از همون طایفه خودشون بوده
درنتیجه کریمخان ولطفعلی خان زند فارس بودند
والسلام
موفق باشی

فکر کنم سه تای اولی ارگ کریم خان زند هست وپشت بازار عکس آخری کوچه قلوه سنگی بهش میگفتن چون سالها بعد باسنگ وقلوه فرشش کردن که الان هم بغل بازار وکیل هست بعدهم کی گفته شیرازی اصیل لر هست ما که جد اندر جد درشیراز بودیم نه روستایی بودیم نه لر قبر هردو پدربزرگم و پدر پدربزرگم ومادر پدرم و وووبیشترفامیلم تو دارالسلام هست بعد انقلاب به‌خاطر کم شدن امکانات خصوص آب و کشاورزی بیشتر روستاهای اطراف شهر مهاجرت کردن که شهر الان شده این

شیراز درهرعصر وزمان ویترین ایرانشهر بوده گرچه امروز به جایگاه خود نرسیده اما همچنان مرکز تمدن ایران بشمار میاید.من بعنوان یک کردزبان ایرانی هرگاه به شیراز سفر میکنم فضای تمدن ایرانزمین برایم تداعی میگردد ولحظان شیرین همراه با هموطنان فرهیخته شیرازیم را تجربه میگردد.

هرچه از عکس های قدیم شیراز بزارید هنوزکمه واقعا دلم میخواد در اون دوران بودم یا هنوز کوچه و خیابان نمای شهر مثل قدیم بود هرجا عکسی از قدیم شیراز و حومه رو میبینم واقعا لذت میبرم

اون زمان شهرهای اروپایی خیلی بهتر از شهرهای بزرگ ما بوده. لعنت بر قجر ها

شیراز از اول مال ما لرها بوده که یه تعداد زیادیمون شدیم شیرازی اصیل بیقه مون بعدها اومده اون اقوام قبلی بهمون میگن ای دهاتی ها… ترکها بعدها اومدن شیراز…بیشتر اطراف بودند….اللله بالله شیراز ما ما لرها هست..خیلی ممنون که منتشر نمکینی…خیال میکنی ازت کم میشه؟ جرات داری منتشر کن آقوی مثلا اصل شیرازی

چقدر خوب یاد ان دوران ها بخیر یادش بخیر شیراز قدیم من عمه جونم تعریف میکرد میگفت ما تو همین کوچه ها عاشق واقعی همدیگر با پسر مورد علاقه همان می شدیم و با هم میرفتیم سرچشمه و تو کوچه باعها چه ابی و هوای بعد که اخلاق یکدیگر درک میکردیم به خواستگاری میامد اقا داماد یاد ان روزگار بخیر و یاد ان کوچه باعها بخیر باور کنید یک روز عمه ام کوچه ای که با پسر مورد علاقه اش اقا غلام که عاشق یکویگر شد بودن نشونم داد و چقدر خاطرات تعریف کرد

سلام بسیارعالی ونوستااژیک بودمخصوصادرعکس آخری که اون نفربابچه کفش ندارن

عالی بودند کلی حس قدمت و انتقال دادن