شانس، یک کلمه کوتاه چهار حرفی است که گویا معادلات زیادی را در جهان رقم زده است! با این حال که بسیاری از ما سعی می کنیم وجود شانس را انکار کنیم، اما همچنان کنجکاو هستیم که بدانیم آیا واقعا وجود دارد و اگر وجود دارد چه تاثیری بر روی زندگی ما می گذارد؟
در واقع، ما ایده ها، اعتقادات و خرافات را به شانس ربط می دهیم:
- شکستن آینه تا هفت سال برای شما بد شانسی می آورد.
- شانس با مبتدیان است.
- عدد ۱۳ نحس است و بدشانسی می آورد.
- اگر یک سکه پیدا کنید و آن را بردارید، تمام طول آن روز خوش شانس خواهید بود .
- دیدن گربه سیاه بد شانسی می آورد، اما پیدا کردن پای خرگوش به شما شانس می دهد.
- باز کردن چتر در خانه باعث بدشانسی می شود.
البته شانس فقط به این معنا استفاده نمی شود، بلکه ما موفقیت و عدم موفقیت دیگران را به دلیل خوش شانس یا بدشانس بودن آن ها می دانیم.
شانس چیست؟
فرهنگ لغت، شانس را به عنوان ” نیرویی که خوشبختی یا بدبختی را به وجود می آورد” و همچنین عاملی که باعث ” پیشرفت و موفقیت، در صورت داشتن شانس و اقبال خوب ” می شود، تعریف کرده است.
اما شانس چیزی نیست جز اتفاقات تصادفی که در زندگی ما می افتد و هیچ کنترلی بر روی آن ها نداریم. اما برای ذهن ما مشکل است که دلیل این اتفاقات را متوجه شود، به همین خاطر آن ها را به شانس ربط می دهیم.
به عنوان مثال، آتش سوزی در یک منطقه رخ می دهد و همه خانه ها بجز یک خانه، می سوزند. در این حالت ما صاحب خانه ای را که نسوخته است، خوش شانس می دانیم. چون درک درستی از این که چرا خانه آن ها مانند بقیه خراب نشده است نداریم.
یا مثلا تصور کنید که مشتری جلویی شما در صف خرید از یک فروشگاه، از بین صد نفر، کارت هدیه خرید از فروشگاه دریافت می کند. آیا او خوش شانس است؟ یا شما بد شانس هستید؟ حتما نمی توانید دقیقا توضیح دهید که چرا این اتفاق افتاده است. به همین خاطر آن را شانس به حساب می آورید.
با این توصیف، اگر بگوییم شانس باعث به وجود آمدن فرصت های مختلف می شود، خیلی هم بی راه نگفته ایم. در واقع شانس فرصت هایی را به وجود می آورد که به نظر ما خیلی کم احتمال داشت، اتفاق بیفتند؛ یا این که اصلا انتظار نداشتیم اتفاق بیفتند و هیچ توضیحی برای چگونه اتفاق افتادن آن ها نداریم.
شانس از کجا می آید؟
اگر خرافاتی باشید، حتما دلیل بسیاری از اتفاقات زندگی خود را به شانس ربط می دهید. مثلا می گویید؛ من در دانشگاهی که مطمئن بودم قبول می شوم، پذیرفته نشدم؛ چون چند سال پیش وقتی نوجوان بودم آن آینه را شکستم. یا این که امروز بخاطر این در کافی شاپ قرعه نوشیدنی رایگان به نام من در آمد که صبح زود در مسیر آن سکه را پیدا کردم.
ایده ای وجود دارد که می گوید شانس ممکن است از ذهنیت شما سرچشمه بگیرد، و درباره دلیل این اتفاق می توان ساعت ها توضیح داد. اگر مدام می ترسید چون آینه را شکسته اید برای شما اتفاق بدی بیفتد، پس این اتفاقات بد رخ خواهند داد. اگر همیشه فکر می کنید که خوش شانس هستید، بهتر است دقت کنید و ببینید که چقدر این تفکر در زندگی شما تاثیر گذاشته است. مشابه این موارد ممکن است برای شما هم اتفاق افتاده باشد، اما اصلا نمی دانید که چرا روی آن ها اسم “شانس” گذاشته اید.
شانس ممکن است ناشی از اقدامات بیرونی باشد که شما از آن آگاه نیستید. به عنوان مثال، دانش آموزی را در نظر بگیرید که در مدرسه ای برجسته تحصیل می کند و در آن جا به خوبی آموزش می بیند؛ و همین موضوع او را برای داشتن یک زندگی خوب در آینده آماده می کند اما آیا ما می توانیم صرفا بگوییم که خوش شانس بوده؟ یا این که این اتفاقات به دلیل تلاش والدین برای درس خواندن فرزندشان در یک سیستم آموزشی خوب که فرصت های بهتری در اختیار فرزندشان می گذارد، بوده است؟ آنچه که به نظر خوش شانسی دانش آموز می آید، ممکن است نتیجه مستقیم اقدامات هدفمند والدین باشد.
شانس چگونه زندگی شما را تحت تاثیر قرار می دهد؟
اعتقاد به شانس می تواند احساس بهتری نسبت به موقعیت های زندگی، به ما بدهد. ما گاهی اوقات از شانس به عنوان راهی برای آرامش خود استفاده می کنیم. وقتی می بینیم فردی به موفقیتی می رسد، که ما هم دوست داشتیم در زندگی به آن برسیم؛ مثل خانه ای رویایی، رابطه ای عالی، شغلی عالی و دیگر امکانات … خیلی راحت دستیابی به این موارد را به خوش شانسی آن ها ربط می دهیم و اصلا به این فکر نمی کنیم که شاید تلاش زیادی کرده اند تا به این موفقیت برسند.
وقتی روی خودمان برچسب بد شانس را می زنیم، به نوعی زندگی را آسان می کنیم. چون دیگر مجبور نیستیم مسئولیت وضعیت فعلی زندگی خود را بپذیریم. اگر به خودمان بیاییم و باور کنیم که دیگران موقعیت های بهتری نسبت به ما دارند زیرا برای آن سخت تلاش کرده اند، متوجه می شویم که تا حد زیادی خودمان مقصر وضعیت فعلی زندگیمان هستیم.
اگر فکر کنید که شانس مسیر زندگی را تعیین می کند و خودتان هیچ نقش موثری در زندگی تان ندارید ، موفق شدن یا شکست خوردن خود را هم فقط به شانس ربط می دهید.
شما در ” شانس ” خودتان چه نقشی دارید؟
آیا می توانید خوش شانسی خود را بیشتر کنید یا این که هر اتفاقی بخواهد بیفتد، می افتد و شما هیچ نقشی در آن ندارید؟
اگر اعتقاد داشته باشید که شانس به معنای رخ دادن اتفاقات غیر قابل کنترل و تصادفی است که در زندگی رخ میدهد، پس حتما فکر می کنید که هیچ کاری هم نمی توانید در این مورد انجام دهید. در حالی که ممکن است بسیاری از اتفاقات وابسته به عملکرد شما باشند. گاهی اوقات ما می توانیم به گونه ای شرایط را رقم بزنیم که حوادث و اتفاقات، همه به نفعمان باشند و به همین دلیل خوش شانس تلقی شویم.
آیا شما خوش شانس هستید که در قرعه کشی برنده شده اید؟ یا با خرید یک بلیط این فرصت را به خودتان داده اید.
بنابراین اگر فکر می کنید که چون خوش شانس بوده اید، برنده شده اید، باید بدانید که این اتفاق تصادفی نبوده است. اما اگر یک روز یک غریبه بی هیچ دلیلی تصمیم بگیرد که به شما ۱ میلیارد دلار پول نقد بدهد، می توانید بگویید خوش شانس هستید؛ چون این اتفاق کاملا تصادفی رخ داده است.
راه های زیادی وجود دارد که می توانید از طریق آن ها، نقش فعالی در دستیابی به اهداف زندگی خود پیدا کنید. به گونه ای که دیگران فکر کنند، شما خوش شانس هستید. برخی از این راهکار ها عبارتند از:
- سخت تر تمرین کردن در یک رشته ورزشی، نسبت به بقیه افراد، باعث می شود تا بورسیه آن رشته را به دست آورید.
- سخت درس خواندن و مطالعه کافی باعث می شود که پس از فارغ التحصیلی به شغل رویا های خود دست یابید.
- راه اندازی یک کسب و کار در طولانی مدت و زمانی که دیگران مشغول تفریح کردن هستند، باعث می شود که یک تجارت پر رونق داشته باشید و اما بقیه فکر کنند که یک شبه موفق شده اید.
با وجود این که کنترل کامل داشتن بر اتفاقات و اوضاع زندگی غیر ممکن است، می توانید نقشی بسیار گسترده تر از آنچه دیگران تصور می کنند، در زندگی خود ایفا کنید.
خب حالا چه نتیجه ای از توضیحات ما درباره شانس گرفتید؟
نتیجه نهایی این است که ما، خودمان شانس خود را می سازیم. طرز فکر و اعتقادات ما است که باعث اقدام یا ( عدم اقدام ) به کاری می شود و در نتیجه این عملکرد موقعیت های مثبت یا منفی برای ما ایجاد می شود.
با این حال همچنان مواردی در زندگی وجود دارند که ممکن است کاملا تصادفی باشند، مثل قرار گرفتن در زمان مناسب، مکان مناسب و به طور کلی موقعیت مناسب که کاملا از روی شانس می باشد.
اما اگر معتقد هستید که شانس واقعی چیزی است که شما هیچ کنترلی بر روی آن ندارید، و کاملا بر اساس تصادف بنا شده است، بهتر است که این ذهنیت را دور بریزید و زمان با ارزش خود را صرف تمرکز روی آن نکنید.
در عوض شما باید روی گسترش تفکر مثبت و رشد ذهنیت خود کار کنید. این کار می تواند به شما کمک کند تا با قرار گرفتن در موقعیت های بهتر، برای خود خوش شانسی ایجاد کنید. چرا فکر می کنید که رویداد های زندگی شما بر حسب تصادف است و خودتان هیچ نقشی در هدایت مسیر آن ها ندارید؟
تلاش کنید و شانس خود را بسازید!
چهار روش علمی افزایش شانس در خودمان
۱-فرصت های خود را افزایش دهید تا شانس شما بهتر شود.
وقتی فرصت های خود را افزایش می دهیم، احتمال رخ دادن اتفاقات تصادفی هم بیشتر می شود. این راهکار کاملا منطقی است. زیرا اگر در یک گوشه کز کنیم و از لاک خود بیرون نیاییم، شانس هم نمی تواند بر در خانه ما بکوبد.
به نظر می رسد که اجتماعی تر بودن در خوش شانس تر بودن تاثیر گذار است. برای این که شانس بیشتری داشته باشید باید یک شبکه ارتباطی قوی شامل دوستان نزدیک و حتی کسانی که رابطه ضعیفی با شما دارند، تشکیل بدهید.
اگر به دنبال همسر آینده خود یا پیدا کردن شغل جدیدی هستید ، دایره اطرافیان و دوستان می تواند به شما کمک کند.
بیشتر کردن صمیمیت در روابط ضعیفی که دارید می تواند موقعیت های شما را بسیار تغییر دهد. به همین خاطر ما به صمیمیت احتیاج داریم.
شما هرگز نمی دانید که چه زمانی ممکن است با فرد زیر و رو کننده زندگی خود رو به رو شوید. داشتن شبکه های ارتباطی قوی با دیگران و تمایل به دوستی ها، هر چند معمولی، می تواند شانس شما را به طور تصاعدی افزایش دهد.
۲- برای تقویت شانس خود به ندای درون تان گوش فرا دهید.
این کار عالی بنظر می رسد اما چطور باید آن را انجام بدهیم؟
باید یاد بگیریم که به بدن خود متصل شویم و به ندای قلب خود گوش بدهیم.
این کار به تمرین نیاز دارد زیرا بسیاری از ما، از جمله خود من، دائما در اختیار ذهن خود هستیم و از این خیال به آن خیال می پریم. ساکت کردن ذهن ممکن است یک چالش باشد.
صدای ندای درون ملایم و آرام است و البته ممکن است با صدای بلندتری تمام ذهن ما را پر کند.
یک مسئله دیگر این است که ندای درون از خود تمایلاتی دارد. مثلا به ما می گوید که واقعا باید امشب به مهمانی برویم یا این که بهتر است به جای مهمانی رفتن به خانه دوست دیگری برویم. بدن ما بیش از آنچه که فکر می کنیم اگاه است و با تمرین می توانیم این آگاهی را بیشتر کنیم. شانس و ندای درون از نظر علمی به هم مرتبط هستند.
۳-انتظار اتفاقات مثبت را داشته باشید و بخت و اقبال خود را روشن ببینید.
مزایای طرز فکر مثبت، به خوبی ثابت شده است . متخصصان نسل های جدید دائما گوشزد می کنند که انرژی ما بهترین راه پیش بینی اتفاقات آینده است.
برای رسیدن به موفقیت یک حس خوب در خود ایجاد کنید و سپس دلایلی را که می خواهید به این موفقیت برسید را بنویسید. سپس تصور کنید که اگر آینده شما بدین شکل باشد چه احساسی خواهید داشت و سرانجام با گرفتن جشنی کوچک انرژی تان را به کائنات بفرستید.
وقتی ما بهترین اتفاق ها را برای خودمان می خواهیم و از نظر احساسی، قبل از وقوع خواسته خود، آن را در آغوش می گیریم و تصور می کنیم، بسیار رو به جلو حرکت خواهیم کرد و انرژی ما برای دستیابی به آن خواسته در بالاترین نقطه خود قرار دارد.
طی یک مطالعه مشخص شد؛ ۹۰ درصد از افرادی که به آن ها خوش شانس می گوییم، اطمینان داشتند که به زودی به رویای خود دست می یابند و شانس دستیابی به بلند پروازی های خود را دارند.
تحقیقات نشان می دهد که افراد خوش شانس، خوش بین هم هستند و احتمال دستیابی آن ها به خواسته هایشان بیشتر است. انتظار و تصور نتایج مثبت، شانس ما را برای جذب موقعیت های عالی بیشتر می کند.
۴-با افزایش قدرت تطبیق خود با شرایط، شانس بد را به شانس خوب تبدیل کنید.
همیشه همه چیز آنطور که می خواهیم پیش نمی رود. اما افراد خوش شانس شرایط را بر خود آسان تر می گیرند و رو به جلو حرکت می کنند.
افراد خوش شانس دارای قدرتی جادویی در نوک انگشتان خود هستند که می توانند به راحتی از پس مشکلات بر بیایند.
افراد خوش شانس وقتی که اتفاق ناخوشایندی برایشان می افتد، به دنبال لاپوشانی آن هستند و به جای آنکه به عدم نتیجه گرفتن فکر کنند، بیشتر به دنبال روزنه نوری برای غلبه بر ناامیدی های خود می گردند.
باید به دنبال راهکاری برای مقابله با افکار منفی خود بگردید و به یاد داشته باشید با بیش از حد فکر کردن به مشکل، وقت خود برای کسب فرصت های جدید را تلف می کنید. تنظیم یک برنامه جدید و حرکت رو به جلو شما را به خوش شانسی نزدیک تر خواهد کرد.
شما هم نظرتان را برای ما بنویسید
نظرات