احساس بی ارزشی باعث ایجاد حس ناامیدی و ناکافی بودن در افراد می شود . چنین احساسی اغلب علامت رایج افسردگی است اما ممکن است به دلیل عزت نفس پایین نادیده گرفته شوند. حس بی ارزشی با تجاوز جسمی یا عاطفی، آسیب دیدگی یا وضعیت ذهنی تشدید پیدا کرده و حتی زندگی فرد را تهدید می کند.
احساس بی ارزشی می تواند به دلیل اضطراب ایجاد شود و عملکرد طبیعی را در زندگی روزانه برای افراد سخت تر کنند. ممکن است در چنین حالتی فرد به راحتی نتواند برای دنبال کردن اهداف، انگیزه کافی پیدا کند زیرا احساس می کند که هیچ چیز سرجایش نیست. به همین دلیل بسیار مهم است که راه های مدیریت احساس بی ارزشی را یاد بگیریم.
تعریف بی ارزشی چیست؟
بی ارزشی، حسی که باعث می شود فرد احساس کند هیچ اهمیت و هدفی در زندگی ندارد. این احساس میتواند بهطور قابلتوجهی بر سلامت عاطفی و روانی فرد تأثیر منفی بگذارد. مطالعهای که اخیراً توسط محققان دانشگاه ملی سئول صورت گرفت، نشان می دهد، احساس بی ارزش بودن به شکلی قابلتوجه، با اقدام به خودکشی در بزرگسالانی که در طول زندگی دارای نشانه های افسردگی حاد بودند و همچنین دچار تروما ( ضربهی روحی) شده بودند مرتبط است. نتیجه نهایی مطالعه حاکی از این بود که، در بین علائم افسردگی ، احساس بی ارزشی، بیشترین ارتباط را با اقدام به خودکشی در طول زندگی دارد.
شرایطی از قبیل از دست دادن شغل ، طلاق یا مشکلات مالی میتواند بهسرعت باعث از پا درآمدن افراد شود. کسانی که مرتب دچار مشکلات و شکست در زندگی میشوند، بهاحتمال بیشتری احساس بی ارزشی را تجربه میکنند و خود را زیر سؤال میبرند که آیا زندگی آنها معنایی دارد؟ ممکن است برای افرادی که بی ارزشی را تجربه میکنند، مشاهده هر جنبه از زندگی به شکلی مثبت و خوب بسیار دشوار باشد و هیچ شانسی برای موفقیت در آینده برای خود متصور نباشند. این استنباطهای انحرافی غالباً از اختلالات بنیادینی مانند افسردگی ، اضطراب ، اندوه یا استرس ناشی میشود. هرچه افراد به مدت بیشتری احساس بی ارزش بودن کنند، غلبه بر این احساسات منفی برای آنها دشوارتر خواهد بود.
احساس بی ارزشی میتواند منجر به حالتی شود که در آن، فرد همواره دارای خلقوخویی منفی است. همچنین ممکن است سلامت جسمی فرد نیز تحت تأثیر قرار گیرد.
مطالعهای که به بررسی رابطه بین مرگومیر و بی ارزشی در مردان چینی ۶۵ ساله و بیشتر پرداخته است، با مطالعه بر روی دو هزار نفر، اظهار داشت که احساس بی ارزشی، از بین همه علائم افسردگی، تنها عاملی است که مرگ به طریقی غیر از خودکشی (مرگ طبیعی) را پیشبینی میکند. پنج سال پس از مطالعه؛ ۱۸.۲% از مردانی که اظهار کرده بودند دچار بی ارزشی هستند و تنها ۹.۹% از کسانی که این مورد را اظهار نداشتند، فوت کردند.
این موضوع میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد؛ احتمالا افرادی که احساس بی ارزشی میکنند، به میزان کمتری به دنبال مراقبتهای بهداشتی و سلامتی خود بوده یا احتمال بیشتری دارد که سیگار بکشند یا درگیر رفتارهای دیگری شوند که بر سلامتیشان اثر منفی میگذارد.
همچنین ممکن است با کمبود هرگونه حمایت اجتماعی مواجه شوند. نویسندگان این مطالعه اظهار داشتند، احساس بیارزشی باید بهعنوان یک عامل مخاطرهآمیز در مرگومیر شناخته شود، بهویژه در مردان بالاتر از ۶۵ سال.
دلیل و علت ؛ چرا احساس بی ارزشی در فرد ایجاد می شود؟
احساس بی ارزشی می تواند به دلایل مختلفی ایجاد شود. تجربه های اجتماعی، سبک زندگی، شرایط استرس زا و همچنین مشکلات ذهنی همگی در این مورد نقش دارند. همانطور که در این بخش از سبک زندگی نمناک عنوان شده، بعضی از دلایل هستند که به شدت می توان آن ها را عاملی برای احساس بی ارزشی در فرد دانست که عبارتند از:
آسیب در دوران کودکی
ممکن است تجربه منفی در دوران کودکی باعث ایجاد اثرات بلند مدت در فرد شود. مثلاً نادیده گرفته شدن تجاوز در دوران کودکی نقش مهمی را در ایجاد حس بی ارزشی در فرد دارد. افرادی که مورد تجاوز قرار می گیرند و معمولاً توسط خانواده مورد انتقاد قرار می گیرند، ممکن است چنین آسیب محکمی را در دوران کودکی احساس کنند که حس بی ارزشی را در آن ها ایجاد خواهد کرد.
مشاهده وقایع منفی که خودتان را در آن ها مقصر می دانید
ممکن است اتفاقات منفی به دلیل بعضی از اقدامات و ویژگی های شخصیتی شما رخ داده باشد. افراد معمولاً خودشان را بیش از حد مسئول هر اتفاق منفی در زندگی می دانند. احتمالاً حس بی ارزشی و افسردگی را در خودشان تشدید می کنند.
مدیریت سخت استرس
استرس حاد و مزمن قطعاً زندگی شما را سخت تر می کند و در نتیجه مدیریت سخت این شرایط؛ عاملی برای آسیب دیدگی جدی، مشکلات روانی، طلاق یا حتی از دست دادن شغل است.
انتقاد در گذشته
ممکن است که در گذشته بارها مورد انتقاد قرار گرفته باشید. تجربه های منفی به دلیل انتقاد های سفت و سخت است. دیگران ممکن است در ایجاد چنین حس منفی و انتقاد در شما مقصر باشند.
بیماری ذهنی
ممکن است که فرد به یک بیماری ذهنی مبتلا باشد . اختلالات ذهنی مانند افسردگی علائمی از جمله خجالت، شرمندگی، احساس گناه، ناامیدی و بی ارزشی را در فرد ایجاد می کند. چنین علائمی باعث اضطراب می شوند و مدیریت انجام وظایف را برای او سخت تر می کند.
مسائل روانشناسی مرتبط با احساس بی ارزشی
در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی؛ احساس بی ارزشی عمدتاً با افسردگی همراه است، اما این احساسات ممکن است بهعنوان علائم اسکیزوفرنی ، اضطراب یا در طیفهای مشخصی از اشخاص ظاهر شوند. احساس شدید بی ارزشی در کودکان ممکن است نشاندهنده مشکلات کودک، بیتوجهی یا سوءاستفاده از آنها باشد که باید جدی گرفته شود. احساس بی ارزش بودن ممکن است با احساسات دیگری ازجمله ناامیدی، احساس گناه، اندوه مزمن یا احساس بی انگیزگی همراه باشد.
بی ارزشی ممکن است به طرق مختلف نمایان شود. یک فرد ممکن است موارد زیر را تجربه کند:
- درد شدید و ملالآور
- افکار منفی درباره خود
- اشک ریختن، یاس و ناامیدی
- از دست دادن هدف زندگی و بیعلاقگی نسبت به آن
- اضطراب اجتماعی
- فکر خودکشی
فردی که احساس بی ارزش بودن میکند ممکن دارای این علائم باشد:
- امتناع از برقراری رابطه با دیگران
- سوءمصرف مواد مخدر یا الکل
- عدم توانایی در بیان عواطف و احساسات خود
- بیان افکار منفی بهطور مداوم
- بیحال و حوصله بودن
- بیتوجهی در مراقبت از خود و فعالیتهای روزانه زندگی مانند دوش گرفتن، غذا خوردن و شستشوی لباسها
- احساس بی ارزشی میتواند به دلایل مختلفی ایجاد شود. تجربههای اجتماعی، سبک زندگی، شرایط استرس زا و همچنین مشکلات ذهنی همگی در این مورد نقش دارند. آسیب در دوران کودکی، مشاهده وقایع منفی که خودتان را در آنها مقصر میدانید، مدیریت سخت استرس، انتقاد در گذشته، بیماریهای ذهنی و. دلیل و علت این احساس بیارزشی است.
عموما افرادی که احساس حقارت و بی ارزشی دارند، تصور میکنند مثل دوستانشان با ارزش نیستند و مورد محبت والدین قرار نمیگیرند. پس میپذیرند که مدام نقد شوند و مورد قضاوت منفی دیگران قرار بگیرند. اکثر کودکانی که با این وضعیت بزرگ میشوند، دچار کمبود و بی انگیزگی در بزرگسالی هستند. اغلب این افراد در سنین مختلف دست به کارهای نمایشی برای جلب توجه مثل عملهای زیبایی میزنند.
شیوه تربیتی دیکتاتور مآبانه در خانواده باعث تربیت این نوع بچهها میشوند که مدام سرخورده باشند و از خودشان ناامید هستند، اینها تصور میکنند که دائم تحت نظرند و مورد انتقاد و مواخذه قرار میگیرند.
خیلی از افراد که دارای یک معلولیت یا نازیبایی در بدنشان هستند، بیش از دیگران حس حقارت دارند یا چاق یا لاغر زیاد، مشکل جسمی یا بیماری مزمن اعتماد به نفس آنها را زایل میکند. حس بی ارزشی باعث دردهای شدید، افکار منفی درباره خود، گریه کردن زیاد، اضطراب اجتماعی، فکر خودکشی، امتناع از برقراری رابطه با دیگران، مصرف مواد مخدر، بی حال و حوصله بودن و گاها بی توجهی نسبت به فعالیتهای روزانه خود میشود.
راهکارهای مقابله با احساس بی ارزشی
با خودتان مهربانانه صحبت کنید
افرادی که احساس بیارزشی دارند، معمولاً افکار منفی در سر خود دارند و همیشه به شکل منفی با خودشان صحبت میکنند. با خودتان بگویید که میتوانم هر روز چیزهای کوچکی را برای ارتقاء و پیشرفت خودم به کار ببندم.
دقت کنید و ببینید که بیارزشی چه زمانی به شما غلبه میکند
گاهی اوقات احساس منفی در پاسخ به یک شرایط خاص، فکر، تجربه یا حتی بعضی از افراد افزایش پیدا میکند. سعی کنید این احساسات را شناسایی کنید و ببینید چه اتفاقی رخ میدهد که این اثرات منفی در شما ایجاد میگردد و چه نوع افکاری شما را درگیر میکند. از این طریق میتوانید با حس بیارزشی در خودتان مبارزه کنید.
-
غلبه بر بی ارزشی غیرممکن نیست/ شما تنها نیستید
مسئله اصلی این است که اگر دچار این مشکل هستید، بدانید که غلبه بر بی ارزشی غیرممکن نیست. همچنین باور کنید که شما تنها نیستید و خیلی انسانها به خاطر شرایط تحقیرآمیز و بحرانی دوران کودکی و نوجوانی دچار این حس میشوند و تقریبا همه افراد در زندگی شان چند بار این حس بی ارزشی را تجربه میکنند.
نکته دیگر این است که بدانید معیار ارزشمندی افراد به قد و هیکل و ثروت و خانواده نیست این چیزها دست خود ما نیست معیار ارزشمندی در ذهن شما باید تغییر کند. آنچه دستاورد شما در زندگی است، ارزشمندی تان تلقی میشود بنابراین سعی کنید نقاط قوت و مثبت خود مثل دانش، اخلاق و خلاقیت را تقویت کنید و باعث تحسین دیگران شوید. هر چند تحسین دیگران هم شاید اهمیتی نداشته باشد، شما لازم است اول برای خودتان ارزشمند شوید.
چه دانشمندان و افراد بزرگی که در دوران کودکی و نوجوانی شرایط سخت فیزیکی و محیطی را تجربه کردند، اما به چه بزرگی رسیدند.
خودتان را تشویق کنید
سعی کنید دور از قضاوت دیگران، خودتان را تشویق کنید و برای رهایی از بی ارزشی برای خودتان جایزه بگیرید و به خودتان افتخار کنید.
فکر کردن به دیگران ممنوع
مهمترین عاملی که میتواند به شما در مسیر احساس خوب داشتن در زندگی کمک کند، بی اهمیت دانستن دیگران و فکر نکردن به آنها است. اینکه آنها چه ارزش و اهمیتی در زندگی شما دارند، در واقع هیچ است شما هم به این همین دلیل باید بی توجهی را پیشه کنید.
سعی کنید زندگی تان را بدور از قضاوت و حرف بقیه، انتقاد و تحقیر بسازید و خود واقعی تان را باور داشته باشید که قطعا تواناییهای زیادی دارید و لحظات زیادی که در زندگی از آن میتوانید لذت ببرید. کافی است قدری حوصله کنید و انگیزه خود را بالا ببرید تا تواناییهای خود را کشف کنید و به عنوان یک فرد موفق در جامعه حضور بهم رسانید.
در نهایت از بین بردن احساسات بی ارزشی بدون کمک گرفتن از متخصص و روان درمانگر خیلی دشوار است و باعث میشود افراد از پا بیافتند. روش درمانی رفتاری ـ شناختی یک درمان شناخته شده و اثرگذار میتواند برای تعدیل احساسات منفی افراد باشد.
-
دقت کنید و ببینید که بی ارزشی چه زمانی به شما غلبه می کند
گاهی اوقات احساس منفی در پاسخ به یک شرایط خاص، فکر، تجربه یا حتی بعضی از افراد افزایش پیدا می کند. سعی کنید این احساسات را در دیگران شناسایی کنید و ببینید چه اتفاقی رخ می دهد که این اثرات منفی در شما ایجاد می گردد و چه نوع افکاری شما را درگیر می کند. از این طریق می توانید با حس بی ارزشی در خودتان مبارزه کنید.
برای دیگران کاری انجام دهید
گاهی اوقات زمانی که احساس بی ارزشی می کنید، متمرکز کردن توجه روی چیزهای دیگری غیر از خودتان کمک کننده خواهد بود. تحقیقات نشان می دهد که انجام فعالیت های اجتماعی مانند داوطلب شدن در یک گروه خیریه یا کمک به دیگران و افراد نیازمند، تاثیر مثبتی روی شادی و احساس خوشبختی در شما دارد. کمک کردن به دیگران باعث یک حس عالی در درون شما خواهد شد.
-
برای خودتان یک دفتر شکرگزاری تهیه کنید
حس بی ارزش بودن زمانی افزایش پیدا می کند که زندگی شخصی خود را با دیگران مقایسه کنید. به جای اینکه در این دام بیفتید و مدام احساس کمبود داشته باشید، سعی کنید دفترچه شکرگزاری برای خودتان تهیه کنید و چیزهایی که در زندگی برایشان شکرگزار هستید را یادداشت کنید. دوباره تمرکز خود را روی این افکار افزایش دهید تا بتوانید جنبه های منفی را کنار بگذارید.
از متخصص کمک بگیرید
بسیار مهم است به یاد داشته باشید که گاهی اوقات احساس بی ارزشی علامت یک بیماری ذهنی پیش زمینه ای می باشد. اگر که احساس درد شما مداوم است و همیشه اضطراب دارید و مواجهه با انجام کارهای روزانه برای شما سخت می شود، حتما با یک مشاور صحبت کنید و از او کمک بگیرید.
مشاور می تواند در مورد احساساتتان و دیگر علائمی که دارید، از شما سوال بپرسد و همچنین از شما می خواهد که یک پرسشنامه را پاسخ دهید و علائم افسردگی و اضطراب را در شما بررسی می کند. همچنین ممکن است که معاینه فیزیکی هم به عمل بیاورد و یا بخواهد که آزمایش بدهید تا بتواند دقیق تر به شما کمک کند.
از اپلیکیشن های مربوط به سلامت ذهن استفاده کنید
تعدادی از اپلیکیشن ها داخل موبایل هستند که برای ارتقای سلامت ذهن تهیه شده اند. بعضی از آن ها ابزارهایی مانند جملات تاکیدی مثبت، خودآگاهی، تمرین برای سلامت ذهن را در اختیار تان قرار می دهند و باعث می شوند که بتوانید الگوهای منفی فکر خود را تغییر دهید و بهتر فکر کنید.
نظرات